خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

PARIA-M

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
31/7/18
ارسال ها
310
امتیاز واکنش
7,160
امتیاز
263
زمان حضور
58 روز 9 ساعت 7 دقیقه
نویسنده این موضوع
نوشتن می تواند زبان احساس یک فرد باشد. جمله ها هر چند کوتاه یا بلند هر یک گوشه ای از زوایای یک قضیه یا حس خاص را بیان می کنند. اما گاه با وجود سـ*ـینه ای مالامال از احساسات ناب و ذهنی سرشار از کلمات می مانیم در نوشتن، در چگونه بیان کردن و در اینکه چی بنویسم!
تیک تاک ساعت گذر زمان را نشان می دهد و با این حال همچنان رقص قلم در میان انگشتانمان ادامه دارد و ذهن همچنان به دنبال یافتن جمله ای شایسته است! در این میان شاید فزونی دغدغه های زندگی و افکار رنگارنگ، مهم ترین سد در برابر پرورش ذهن و شکوفایی آن در خلق جملاتی ناب و آثاری تاثیر گذار باشد.
برای ساختن یک سازه ی زیبا، یک نقاشی دل انگیز و یک اثر هنری باید از مصالح زیبا استفاده کرد که در نگاه اول مسحورکننده باشد. گاهی فقط برای دل خود می سازید، می کشید و می آفرینید اما برای خلق یک اثر که توجه همگان را جلب کند، علاوه بر احساس زیبا از وسایل و ادواتی هم باید استفاده کرد، که این وسایل در متن ادبی، واژه ها، شان کلمات و جایگاه آن ها در ادبیات و شگرد چینش صحیح و دل انگیز آن ها در کنار هم با استفاده از عناصر زیبایی سخن است.
اگر می خواهید اثر شما یک نوشته ی زیبا و ادبی باشد، علاوه بر احساس متفاوت با دیگران از وسایلی هم استفاده باید کرد تا مخاطب را به خود جذب و تبدیل به متن ادبی کرد. ضمن این که متن شما می بایست بوی شما را داشته و جذاب و خیال انگیز باشد و این چیزی نیست جز کلمه و خیال، که معمار سخن آن را به هم می آمیزد و سازه ای زیبا بنا می کند.
در نوشته ادبی نویسنده از عنصر خیال به گونه ای هوشمندانه استفاده می کند که خواننده را مسحور خود کند.
– برای نوشتن یک متن ادبی هدف خود را مشخص کنید و ببینید روی چه مطلبی می خواهید تاکید کنید و چه گروهی از افراد جامعه را تحت تاثیر قرار دهید.
– سعی کنید ساده و قابل فهم بنویسید. استفاده از کلمات پیچیده نمی تواند مخاطب زیادی را به خود جلب کند. یک متن ادبی در عین زیبایی، تفکر برانگیز و موثر است و حس زیبایی شناختی را علاقه‌مند می کند.
– هر کلمه دارای «صوت» و «معنا» و «آهنگ» است. برای استفاده از کلمات در متن باید به هر سه آنها توجه کرد.

زیباترین متن های ادبی جهان
در ادامه برای شما چند نمونه متن ادبی قوی و مشهور از نویسندگان ایران و جهان آورده شده است:
۱- نمونه متن ادبی عاشقانه
هیچ یادت هست آن هنگام که دست در دست نسیم در جاده های تنهایی قدم می زدیم. بوی اقاقی ها در آسمان دلمان پیچید. چشمانت برقی زد و احساس چون رودی خروشان بر صخره های دلم سرازیر شد؟ بیا تا دیگر بار، پرندگان نغمه خوانی کنند و نسیم ما را با خود ببرد به سرزمین عاشقانه ها
۲- بهترین جمله برای خودم
چه تلخ است میوه ی گس ظهر تابستان، در حیاط دلگیر تنهایی، آن هنگام که شلاق تنهایی تنم را می درد.
۳- متن ادبی برگرفته از کتاب هبوط دکتر علی شریعتی
همه ی طبقات آسمان را گشته ام، در دل ستاره باران نیمه شبهای روشن و مهربان تابستان، بر جاده کهکشان تاخته ام، صحرای ابدیت را درنوردیده ام، بال در بال فرشتگان، در فضای پاک ملکوت شنا کرده ام، با خدایان، ایزدان با همه ی الهه های زیبای آسمان، با همه ارواح جاویدی که در نیروانای روشن و بی وزش آرام یافته اند آشنا بوده ام.
از هر جا، از هر یک یادی، یادگاری، برایت آورده ام. از سیمای هر کدام زیباترین خط را ربوده ام، از انـ*ـدام هر یک نازنین طرح را گرفته ام، از هر گلی، افقی، دریایی، آسمانی، چشم اندازی، رنگی دزدیده ام و با دست و دامنی پر از خطها و رنگها و طرح های آن سوی این آسمان زمینی، از معراج نیمه شبان تنهایی، به دامان مهربان تو – ای دامن حریر مهتاب شبهای زندگی سیاه من – فرود آمده ام، نشسته ام تا آن ودیعه ها که از آسمانها آورده ام در دامن تو ریزم.

بنال، ای سرزمین محبوب. برای کودکی که هنوز به دنیا نیامده،
وارث ترس ماست گریه کن. مبادا از ته دل به زمین عشق بورزد.
مبادا از سرخوشی، به آبی که از میان انگشت هایش می گذرد بنگرد و بخندد.
مبادا در برابر چمنزار گسترده، که خورشید دم غروب به سرخی آتشش در آورده، بایستد و نفس در سـ*ـینه حبس کند.
مبادا زیاد فریفته آواز مرغان سرزمینش شود.
مبادا به کوه و یا دره ای زیاد دل ببندد،
چرا که ترس چون دزدی در کمین است که اگر بیش دلداده همه را بستاند.

عنوان نویسی و دکلمه
به خواندن آهنگین و با حرارت و احساسی شعر یا متن به گونه ای که مخاطب را تحت تاثیر قرار دهد، دکلمه گفته می‌شود. کسی که دکلمه می‌کند را دکلماتور گویند.
دکلمه در اصل یک واژه فرانسوی است و منظور از آن «خواندن شعر یا نثر ادبی با صدای بلند و آهنگ مناسب و با حالت‌های خاص به منظور القا کردن محتوا و مضمون کلام به شنونده مطابق کلام است»(دکتر حسن انوری، فرهنگ بزرگ سخن). از جمله بهترین دکلماتور های ایرانی می توان به: خسرو شکیبایی و حسین پناهی اشاره کرد.

ویژگی متن دکلمه های زیبا
هر شعری خاصیت دکلمه شدن را ندارد؛ بیش تر شعرهای احساسی، متناسب با زمان، با مفهوم و تاثیرگذار در خواندن دکلماتور از نو جان می گیرند. هر متنی شایستگی دکلمه شدن را ندارد.
شعر و متنی به عنوان دکلمه انتخاب می شود که:
حرفی برای گفتن داشته باشد.
حاوی کلمات و واژه های پرمغز باشد.
در عین سادگی، خیال انگیز و سرشار از تصاویر بدیع باشد.
از عناصر زیبایی سخن بهره مند باشد.
خواننده شعر یا متن ادبی به نحوی دوباره شعر یا متن را بازآفرینی می کند. شعر دوباره زاده می شود، هنگامی که شاعر آن را می‏سراید و بار دیگر هنگامی که خوانده می شود.
نکته مهم دیگر صدا و لحن دکلماتور، تسلط بر متن، تکیه ها و ایستگاه های کلام است. علاوه بر این، ظاهر مناسب و شخصیت خواننده اثر نیز در تاثیرگذاری دکلمه اهمیت دارد.
بافت شنوندگان دکلمه نیز دارای اهمیت است که قشر درس خوانده باشند و مثلا موضوع برایشان اهمیت داشته باشد.
لحن خوانش متنی که برای دکلمه انتخاب می شود، بسته به نوع نوشته متفاوت است. دکلمه متن حماسی، احساسی، توصیفی و یا عاشقانه تفاوت زیادی دارد و هر کدام متناسب با متن نوشته، دکلمه می شوند.


چگونه یک متن ادبی بنویسیم؟

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: دونه انار

PARIA-M

اخراج شده
کاربر اخراج شده
کاربر رمان ۹۸
عضویت
31/7/18
ارسال ها
310
امتیاز واکنش
7,160
امتیاز
263
زمان حضور
58 روز 9 ساعت 7 دقیقه
نویسنده این موضوع
– برای نوشتن یک متن ادبی لازم است که مطالعه داشته باشیم. کتاب خوان باشیم تا بتوانیم از واژه ها به موقع و بجا استفاده کنیم. نه به این معنا که کتابی بنویسیم بلکه از ترکیب درست کلمات، واژه های بدیع خلق کنیم.
– تصویر ذهنی خود را بنویسید. از بکار بردن توصیفات معمول پرهیز کنید. در دنیای ادبی همه چیز می تواند موضوعی برای نوشتن باشد. یک میز، یک گل و یک پرنده می تواند موضوع یک متن ادبی باشند.

نمونه ای از یک دکلمه تاثیرگذار
از دکلمه های موفق می توان به دکلمه ی خسرو شکیبایی از اشعار سهراب سپهری یاد کرد. که شعرش جانی دوباره یافت.
اهل کاشانم
روزگارم بد نیست.
تکه نانی دارم، خرده هوشی، سر سوزن ذوقی.
مادری دارم، بهتر از برگ درخت.
دوستانی، بهتر از آب روان؛ و خدایی که در این نزدیکی است:
لای این شب بوها، پای آن کاج بلند.
روی آگاهی آب، روی قانون گیاه.
من مسلمانم.
قبله ام یک گل سرخ.
جانمازم چشمه، مهرم نور.
دشت سجاده من.
من وضو با تپش پنجره‌ها می‌گیرم.
در نمازم جریان دارد ماه، جریان دارد طیف.
سنگ از پشت نمازم پیداست:
همه ذرات نمازم متبلور شده است.
من نمازم را وقتی می‌خوانم
که اذانش را باد، گفته باد سر گلدسته سرو.
من نمازم را پی “تکبیره الاحرام” علف می‌خوانم.
پی “قد قامت” موج.
کعبه ام بر لـ*ـب آب.
کعبه ام زیر اقاقی هاست.
کعبه ام مثل نسیم، می‌رود باغ به باغ، می‌رود شهر به شهر.
“حجر الاسود” من روشنی باغچه است…


چگونه یک متن ادبی بنویسیم؟

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا