نویسنده این موضوع
سنتهای ادب فارسی هم شکلی از نوشتن وجود داشته به اسم مقامه. مقامات نمونهی غایی این شخصیت نماییها هستند، آدمها خلاصه میشوند در نقشهای اجتماعیشان. درویش، شاه، دزد، دکاندار. میزانِ اطلاعِ ما از شخصیت همینها است و هرچه قرار است بدانیم باید در رستهای از عرفها و عادتهای این شخصیتِ اجتماعی بگذاریم
الان شاید به نظر برسد منظورِ من این است که در داستان کوتاه به جای شخصیتسازی بهتر است تیپسازی کنیم اما این بحثِ درازِ تیپ و شخصیت به هیچجایی نمیرسد. چون اگر بیشتر بپرسید هیچ تعریفِ روشنِ قابلِ قبولی برای تفاوتِ بین تیپ و شخصیت ندارم که بگویم. درواقع میشود یکجوری این تعریف را سمبل کرد و خلاص شد. اینکه تفاوتِ بینِ تیپ و شخصیت میزانِ از پیشدانستگیِ ما نسبت به احوالاتِ یک شخصیت در یک داستان است. اگر من بتوانم کارِ بعدیِ شخصیتِ شما را حدس بزنم یا ذهنش را بخوانم شما چیزی متمایل به تیپ خلق کردهاید و اگر نتوانم شما یک شخصیت ساختهاید
الان شاید به نظر برسد منظورِ من این است که در داستان کوتاه به جای شخصیتسازی بهتر است تیپسازی کنیم اما این بحثِ درازِ تیپ و شخصیت به هیچجایی نمیرسد. چون اگر بیشتر بپرسید هیچ تعریفِ روشنِ قابلِ قبولی برای تفاوتِ بین تیپ و شخصیت ندارم که بگویم. درواقع میشود یکجوری این تعریف را سمبل کرد و خلاص شد. اینکه تفاوتِ بینِ تیپ و شخصیت میزانِ از پیشدانستگیِ ما نسبت به احوالاتِ یک شخصیت در یک داستان است. اگر من بتوانم کارِ بعدیِ شخصیتِ شما را حدس بزنم یا ذهنش را بخوانم شما چیزی متمایل به تیپ خلق کردهاید و اگر نتوانم شما یک شخصیت ساختهاید
نکاتی درباره نوشتن داستان کوتاه
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: