خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
نی نی توی حیاطه

چشمش به آسمونه


منتظره برف بیاد

از ابر، دونه دونه


به ابر میگه: «چرا کم

برف می‌آری واسه مون


زمستونه! لم نده

بیکار توی آسمون


برف‌های دیروز تو

هی چیکه چیکه آب شد


اون آدم برفی‌ای که

ساخته بودم خراب شد


برف‌های سردتر بریز

توی حیاط خونه


برفی که زود آب نشه

یکی دو روز بمونه!»


شعر های کودکانه

 

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
مورچه

تو مثل نقطه هستی

سیاه و ریز ریزی


ولی باید بدانی

برای من عزیزی


برای دیدن تو

کنارت می‌نشینم


کمی خم می‌شوم تا

تو را بهتر ببینم


همیشه صبح تا شب

فقط مشغول کاری


تو خیلی دانه حتماً

میان لانه داری


دلت می‌خواهد الآن

بیایی روی پایم


چرا پس ساکتی تو؟

بگو الآن می‌آیم


تو را من دوست دارم

خودت شاید ندانی


تو کوچولوترین دوست

برایم در جهانی


ناصر کشاورز


شعر های کودکانه

 

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
تا تلفن صدا کرد

خنده‌کنان دویدم


صدای بابایم را

از توی آن شنیدم


شنیدم او لپم را

مثل همیشه بـ*ـو*سید


من این جا خنده کردم

بابا از آن جا خندید


وقتی که خنده می‌کرد

انگاری پشت در بود


صدای بابا اینجا

اما خودش سفر بود


شعر های کودکانه

 

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
شب، شب، شب

شب اومد ـ کدوم شب؟


اون که موهاش سیاهه

رو دامنش یه ماهه


ـ کدوم ماه؟

ـ اون که تو آسمونه


قشنگه، مهربونه

چادر نقره داره


دور و برش پر شده از وب

ـ کدوم، کدوم وب ؟


ـ وب ای که مثل یک چراغه

مثل گلای یاس توی باغه


می‌خوام بیاد پایین منو ببینه

مثل گلی رو دامنم بشینه


افسانه شعبان نژاد


شعر های کودکانه

 

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
دست کوچولو، پا کوچولو

گریه نکن، بابات می‌آد


تا خونه همسایه‌ها

صدای گریه‌هات می‌آد


گُشنه شدی؟ شیرت بدم

تشنه شدی؟ آبت بدم


خوابت می‌آد؟ لالا بکن

تا من کمی تابت بدم


تق و تق و تق، در می‌زنن

این باباته، صداش می‌آد


گریه نکن تا بشنوی

صدای کفش پاش می‌آد


شعر های کودکانه

 

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
الو مامان کجایی؟

تو راهی یا اداره؟


زودتر بیا، زودتر بیا

چون موقع ناهاره


اینجا کنار سفره

منتظرت نشستم


هنوز غذا نخوردم

با اینکه گشنه هستم


زود بیا تا خودم را

برای تو لوس کنم


می‌خوام که قبل از غذا

صورتتو بـ*ـو*س کنم


شکوه قاسم‌نیا


شعر های کودکانه

 

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
مادربزرگ مهربون

با پارچه‌های رنگارنگی


دوخته برام عروسکِ

با نمک و خیلی قشنگی


روسری کرده سرش

پاچین گلدار به تنش


یه عالمه پنبه و پشم

گذاشته توی بدنش


با نخ آبی رو لـ*ـبش

یه خال آبی کاشته او


اسم عروسک منو

«مامان گلی» گذاشته او


شعر های کودکانه

 

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
باز بهار آمده

به باغ و صحرا


پر شده از بوی گل

تمام دنیا


قالی سبز چمن

خیلی قشنگ است


شکوفه درختان

رنگ به رنگ است


به شاخه‌ها نشسته

صدها جوانه


کرده میان شاخه

پرنده لانه


درخت کرده دعوت

پرنده‌ها را


چقدر شاد و زیباست

نغمه آنها


اسدالله شعبانی


شعر های کودکانه

 

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
آمدى و پنجره‌ها باز شد

کوچه پر از خنده و آواز شد


بین تو و دسته گنجشک‌ها

بازى و هم صحبتى آغاز شد


آمدى و عطر تو پیچید باز

دردل این کوچه ى پر پیچ و خم


تا که نسیم نفس تو وزید

پاک شد از ذهن هوا، گرد غم


آمدى، همراه قدم‌هاى تو

سنگ به تنهایى این کوچه خورد


تلخى دلتنگى این کوچه را

خنده شیرین تو از یاد برد


شعر های کودکانه

 

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
نویسنده این موضوع
آی حلزون شاخکی!

کجا می‌ری یواشکی؟


جلو می‌ری یواش و ریزه، ریزه

پوست تنت چه نرم و خیس و لیزه


خال‌های دونه دونه دونه داری

به روی پشت روی خود یه لونه داری


ساکتی و خجالتی و تنها

بمون توی باغچه خونه ما


مهری ماهوتی


شعر های کودکانه

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا