خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

حرفهای دلمو به صورت شعر گفتم خوشحال میشم نظرتونو بدونم

  • خیلی خوبن

    رای: 0 0.0%
  • درحد یه نوجوان هستن

    رای: 0 0.0%
  • افتضاحن ادامه نده اصلا

    رای: 0 0.0%

  • مجموع رای دهندگان
    1
  • نظرسنجی بسته .
وضعیت
موضوع بسته شده است.

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,251
امتیاز واکنش
43,153
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام اثر : نهانگاه من و تو
نام شاعر: فاطمه قاسمی

  1. خیلی وقت است دگر حال از تو گفتن را ندارم
  2. لحظه‌های دلتنگی و هجران را ندارم
  3. هرچقدر ناله زدم از تو گفتم بس است
  4. خیلی وقت است دگر حال التماس کردن را ندارم
  5. هرچه را حافظ ز رفتن گفته بود حفظ شدم
  6. ولی در کتاب فالم فال آمدن یوسف به کنعان را ندارم
  7. فال قهوه‌ام نمی‌گیرم
  8. راستش دگر حال یاد رنگ چشمانت افتادن را ندارم
  9. محرم امسال تو را نظر لحظه‌ها کردم
  10. آخر دگر حوصله‌ی منتظر ماندن را ندارم
  11. می‌دانی خسته‌ام ز گفتن چرا رفتی
  12. اما خدا می‌داند حال این‌که بگویم چرا نیامدی را ندارم
  13. تو بگو چکار کردی با من
  14. که منه شاعر دگر حال شعر گفتن را ندارم


کامل شده مجموعه اشعار نهانگاه من و تو | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: YeGaNeH، ~ĤaŊaŊeĤ~، ح. عبدالهی و 50 نفر دیگر

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,251
امتیاز واکنش
43,153
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
بوی دلتنگی

شعرهایم دوسه روزی است بوی دلتنگی گرفته
همه جان و تنم را غم گرفته
دو سه روزی است به گونه‌هایم باران زده انگار
حوصله‌ای برایم نمانده و دلم بدجور گرفته
دوری از یار سخت است و دشوار
انگار کسی گلویت را محکم گرفته
بی‌طاقتم و دگر مجالی برای بی‌تو بدون نیست
شاید ندانی ولی بغض گلویم را گرفته
در دلم طوفانی به پا شد بعد از تو
گویی هوای خانه را ماتم گرفته
دست خودم نیست، عادت کردم به بودن تو
انگار بی‌تو سرنوشت، خوشی را از من و از روزگار من گرفته
وابستگی‌ام شده نمکی برروی زخم من
فکر کنم گر تو نباشی مرگ در حصارم گرفته
بی‌هوا هوای تو کرده‌ام
آری هوای تو ای که یادت تمام وجودم را گرفته


کامل شده مجموعه اشعار نهانگاه من و تو | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، ح. عبدالهی، FaTeMé_KH و 44 نفر دیگر

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,251
امتیاز واکنش
43,153
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
خانه‌ی عباسیان

من در این شهر به جای گل قالی، روی تو را می‌بینم
پیچشی نیست دراین نقش و نگار، موی تو را می‌بینم
بوی موهای تو عطرگلاب این شهررا شرمگین کرد
من در این شهر به جای محمدی تو را می‌بینم
من در این بازار شلوغ، رخ تو را می‌جویم
همگان غریبه‌اند و من تو را می‌بینم
من در آن حوض بزرگ در میان ماهی‌ها
چشم تو را می‌بینم
انگارچند صدسال است عاشق توام
چون درباغ فین و خانه‌ی عباسیان باز تو را می‌بینم‌
با هر بار الله اکبرگفتن گلدسته‌های مسجد
من ازخدا تو را می‌خواهم، بعد هررکعت نماز تو را می‌بینم
در این شهرباغ‌های زیادی است ازانگورآلو و انار
ولی من به جای آن‌ها، تو را برای چیدن و داشتن می‌بینم


کامل شده مجموعه اشعار نهانگاه من و تو | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • تشویق
  • جذاب
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، ح. عبدالهی، FaTeMé_KH و 37 نفر دیگر

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,251
امتیاز واکنش
43,153
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
نمکدان های که شکستند

چندسال پیش قصدکردم بروم من سفری
شهری انتخاب کردمورفتم من بابی خبری
بافکرخودم رهاشدم من ازدرد
اماچه کنم روزگاربادل من بد تاکرد
خانه ای ساختم باخون دل
گفتنش آسان است. اما هواربودسرم هزاران مشکل
کم کمک زندگیم روبه بهبودمی‌رفت
تاکه روزی غلتکی برسرخانه‌ی خوش بختی رفت
همه بودند مهمان ومنم هرشب وهرشب میزبان
سفره ای رنگین رنگین؛ رنگین ترازرنگین کمان
دست ودل بازبودو درخانه ام بازتر
نفهمیدم چرامن خوبی می‌کردم وآنهامی‌گفتندپر
راستش رابخواهی دجله هم پرشده است
دیشب رازدلم رابه حافظ گفتم اوهم میدانست دنیاپرشده ازآدم پست
می‌دانی؟ دل من می‌شکند همانکه پروبالش دادم پروازش رابه رخم بکشد درپیری
خبرازچرخ فلک ندارم ولی دنیاپراست ازسختی ودرگیری
می‌دانی بحث همان بحث مگسان وشیرینی است
شیرینی که نباشد مگسی دورت نیست
جدیدا مگسان نیستندومن راحت ترم
تاکجا؟ آخرتابه کی، دردراباخود این سوآن سوببرم؟
دست وپایم خونی است زنمکدان های که شکستند
آری دیگرهمه این دوران پول پرستند
من نگویم که حسابم پرشده ازپول ودلار
اماهمه گاهی محتاجم بودند حتی اززمستان تابهار
سخت است فراهم کنی چومن بساط نوشتن رابرایش
ته قصه ام بخواهد نگذشتن ازتورابه درگاه خدایش
قصه همان قصه‌ی شاگردی است که پیش معلم ادعای باسوادی دارد
بیچاره خبرندارد هرچه دارد ازاودارد
عیبی نیست، دست که بی نمک باشد،شستنش هم بی فایده است
امابه گمانم یادشان رفته زمین شکلش همان دایره بوده وهست
من چوب خوبی خوردمواماخدارادارم
من ازآن روزمی‌ترسم که گله کنم وبحث چوب زدن راوسط بیاورد خدایم
شاهدند به روزگارم آشناوهمسایه
همان روزهای که هم جای خواب بودمو هم سرمایه
بی خیال منم وزندگی وخدایم
به امید روزی که مگسی ونباشد وببینم که دگرازدردرهایم.


کامل شده مجموعه اشعار نهانگاه من و تو | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، ح. عبدالهی، FaTeMé_KH و 39 نفر دیگر

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,251
امتیاز واکنش
43,153
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
به فکر قلبم باش

من درظلمت شب گم شده ام
بیاتومهتابم باش
جاده هموارنیست ومن ترس دارم
توبیاوهمراهم باش
چشمانم دگرسوی ندارندوخوب خیابان رانمی بینم
دستم رابگیرعصایم باش
تونباشی کم کمک میشکند بغض دلم
روزگارمیچرخد مواظب قلبت باش
هرچه غم است سهم من شده چندماهی
بی تومیمیرم بین غم هابیاوغمخوارم باش
خانه ای می‌سازم که ساکنش تنهاترین دختراست اما
خواهشابیاوهمخانش باش
بادی وزیدوموهایت قلبم را آشفته کرد.قلب من طاقت ندارد‌
تورابه خدابه فکرقلبم باش.


کامل شده مجموعه اشعار نهانگاه من و تو | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، ح. عبدالهی، FaTeMé_KH و 38 نفر دیگر

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,251
امتیاز واکنش
43,153
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
اینه ها را شکسته‌م

هرروزجوری دلم میشود ریش ریش
اری دردودلهادارم باقلب خویش
هرکه آمددوسه روزی مهمان قلبم بودورفت
آخرش من ماندموخلوت خویش
هرروز مشغول آب وجاروکردنم
اماهرشب خودمیشوم مهمان خویش
دراین شلوغی دنیاچرامن بی همدمم آخر
منوآیینه های که به کرسی نشاندن حرف های خویش
به خیال آمدنش درخانه ام بازاست ولی
شب که میشودخوددست میکشم برسر و روی خویش
ازخانه ام خیلی وقت است کسی صدای هم صحبتی نمیشنود
سایه ام آدم بدی نیست فقط گاهی درگیراست بارفت آمدخویش
جدیداآدم بی عصابی شده ام
راستش رابخواهی بعضی شبهاجنگ میکنم باعقل خویش
آیینه هاراشکستم چون دگرحال همصحبتی باخودرانداشتم
بی تومن خسته ام اززندگی ازروی خویش


کامل شده مجموعه اشعار نهانگاه من و تو | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، ح. عبدالهی، FaTeMé_KH و 32 نفر دیگر

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,251
امتیاز واکنش
43,153
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
روز های آخر بهمن

زیبایی واین زیبایت لرزه به جانم انداخته
من عاشقموخیلی وقت است دلم خودش راباخته
خیلی وقت است دنبال چاره ای برای دلتنگی می‌گردم
می‌ترسم سمتت بیایمودست خالی برگردم
کاش می‌دانستی دلبری هایت چکارم می‌کند
من آهوی تنهادرجنگلم، عشقت شکارم می‌کند
می‌دانی ترس ازدستانت رادارم
هرشب وهرشب عقل ازمن می‌خواهدازاین حس دست بردارم
کس نمیداند زدل زحس دلتنگی من
عاشق شده ام، عاشق آذرنه، عاشق روزهای پایانی بهمن
کاش می‌شد بشوی رودخانه و من ماهی در درون تو
آری خواهی دید بی‌صدا می‌شکنم بدونه تو
میزگردی چیده اند دل وعقل و دستم
بعدتو دلم نیامد عهدی بشکنم دستم را شکستم
کاش پنجره ای بودکه به جای گل وسبزه ودریا تورانشانم می‌داد
آخ دلتنگم، دلتنگ کسی نیست و نخواهدبود، داد ازدل ای داد
سجده‌ی شکرکه هیچ، نمازجعفرطیارمی‌خوانم بعدازدیدن یار
عاشقم عاشقی که بی‌یارش ندارد قرار
توبه هم فایده ای نداردچون من ازطبارگرگ هایم
من امده ام درراهی که برف خیلی وقت است پوشانده جای پایم.


کامل شده مجموعه اشعار نهانگاه من و تو | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، ح. عبدالهی، FaTeMé_KH و 34 نفر دیگر

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,251
امتیاز واکنش
43,153
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
اسیر عشق

بی توپابه میدان عشق گذاشتم من
من برای توجنگیدمودرلشکردشمن دیدمت من
سرلشکردستورحمله داد
تادوچشمت دیدم شمشیرانداختم من
بااسب به سمت من یورش بردی
باعشق نگاه کردم آمدنت رامن
پرسیدی که چرانشسته ای برخیزکه وقت رفتن است حالا
توفرصت رفتن دادی امامحوصدایت بودم من
فرمانده ی لشکرآمد پرسیدکه چراتنهایی
به توخیره شدم آرام ریخت اشک من
لشکریان آمدندوخاک اززمین تابه آسمان می‌رفت
بلندشدم وآرام چشمت رابست دست من
همگان خیره بودندوهرکس ازدیگری ماجرامی‌پرسید
آنهاچه می‌گفتند؟می‌گفتند دیوانه شده ام من؟
باد سردی امد و دیدم که دستت لرزیده
دستت رادردستم گرفتم امانمی‌دانستم چه می‌شودسرنوشت من
فرمانده تورا اما، ماموربه بردن من کرد، چه خوشحال بودم ازاین رفتن
زندانی بودن چه زیباست آخر، باتوزندانبان ومعشوق من
دگرزندانیان گفتند چراچوب خطی نمیکشی آخر
خندیدموگفتم انتظاررفتن راهیچوقت نخواهم کشیدمن
توساکت بودی منهم سکوتت رانمی‌خواستم
شلوغ می‌کردم، فریادت نوازش می‌کردقلب من
دست پایم پربود ازجای ضربه های شلاقت
تومی‌زدی وبه جای گریه می‌خندیدم من
رئیس زندان آمدوگفت گمان کنم دیوانه ای
گفتمش گمان نکن سالهاست جانشین مجنون شده ام من
شبی آنقدرشلاق خوردم که تاصبح به خودپیچیدم
دربازشدوتوآمدی وخوابیدانگارهمه دردمن
دستی برسرم کشیدیو بالبخندت، عاشق کشم‌کردی
دستم راگرفتی وگفتی، دخترباکارهایت توچه کردی بامن
گفتی که همچون تورامن ندیده ام تابه حال
توعاشق ترین بودی وای که چه دیرفهمیدم من
خندیدوازچشمت، احساست معلوم بود
بیاحالا توزندانبان شومن زندانی که تازه اسیرعشق بودن رافهمیدم من


کامل شده مجموعه اشعار نهانگاه من و تو | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، ح. عبدالهی، FaTeMé_KH و 32 نفر دیگر

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,251
امتیاز واکنش
43,153
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
بی فرهادم چه کنم

به دردی گرفتارم که ندانم بااوچه کنم
دردودرمانم یکیست، بی اوچه کنم؟
عشقش دست بالم بسته
بادل دلبسته به اومن چه کنم؟
خنده داراست اگراورامقصربکنم
پس بگوخدایابادردهجرانش چه کنم؟
خدایاتوبه من نه صبرعیوب دادی نه طاقت یعقوب
پس حالامن بادردزلیخاچه کنم؟
کاش اوازمن می‌خواست چوفرهادبیستون بکنم
امامن شیرینم ونمی‌دانم بی فرهادم چه کنم؟
درددلم راچه کسی می‌داند
آخرمن فریادبی صدایم راچه کنم؟
بغضم هردم دردل می‌شکند
پس من باخورده هایش که سداشکم راشکافته چه کنم؟
کاری جزنوشتن ازاوندارم خدا
توبگو بانوشته هایم چه کنم؟
دوست دارم نامه ای بنویسم وازعشق بگویم بااو
اماآنموقع نامه رابی آدرس چه کنم؟
بدنم می‌لرزد، امانه ازسردی به هوای اغوش توعقلم دیوانه شد
ای خدامن باقلب عاشقوعقل مجنونم چه کنم؟
من دلتنگم خدا، دوری وهجران بس است
آرزویم شده اورابرای یکباردیدارکنم


کامل شده مجموعه اشعار نهانگاه من و تو | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، ح. عبدالهی، FaTeMé_KH و 30 نفر دیگر

FaTeMeH QaSeMi

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
گوینده انجمن
کپیست انجمن
عضویت
31/8/20
ارسال ها
3,251
امتیاز واکنش
43,153
امتیاز
443
زمان حضور
105 روز 9 ساعت 46 دقیقه
نویسنده این موضوع
کو کدام است

خدایاخوبان کجایندودجله کوکدام است؟
همانکه بی دریغ خوبی کند کوکدام است؟
من درپیچ وخم لحظه ها گم شده ام
آنکه دراین لحظه ها پیدایم کندکوکدام است؟
زهرلبخندمردم بدنیش به دل می‌زند
آن چیزهاکه به دجله سپردم راکه پیدامی‌کند، کو کدام است؟
شیطان هم خودنمی‌داند کی، درکجا آموزششان داده
بیچاره دربه درمی‌گردد شاگردی که استادم شدکو کدام است؟
انقدرنالانام که ازگفتنشان قلمم درمانده
آخرآن دفتری که جابدهد دردم راکو کدام است؟
سهراب راخبرکنید که مردم شهرامان نمی‌دهند قایقی بسازم من
آنکه میخ نکوبد به قایق خوشی هایم کو کدام است؟
بی نمک شده دست وشستن فایده ای ندارد طاهر
دریای که نجس نشده باشد بادهن سگ کوکدام است؟
من پر ز زخمست کمرم خدامی‌داند
آن آشنایی که نمک برزخمم نزندکوکدام است؟
گفته اند به اندازه ی لیاقتشان خوب باش نه مرامت
امامانده ام آدمی که لیاقت داشته باشدکو کدام است؟


کامل شده مجموعه اشعار نهانگاه من و تو | فاطمه قاسمی کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: ~ĤaŊaŊeĤ~، ح. عبدالهی، FaTeMé_KH و 33 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا