خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
گفته می شود کریستوفر نولان ۱۰ سال را صرف نوشتن فیلمنامه «تلقین» کرده است. برای این کار باید تمرکز شگفت آوری را صرف کرده باشد ، این کار مانند شطرنج بازی کردن با چشم بسته در حال راه رفتن روی یک طناب باریک است. قهرمان فیلم، یک معمار جوان را با به چالش کشیدن او برای طراحی یک هزارتو می آزماید و نولان ما را با هزارتوی گیج کننده خودش محک می زند. ما باید به او اطمینان کنیم زیرا او می تواند ما را در این مسیر هدایت کند. به این دلیل که در بیشتر اوقات گیج و گمراه می شویم. نولان باید داستان را بارها و بارها بازنویسی کرده باشد تا متوجه شود هر اتفاقی در قصه چگونه در بافت کل آن تاثیر می گذارد.

داستان می تواند در چند جمله کوتاه تعریف شود و یا حتی می تواند اصلاً گفته نشود. این فیلم در برابر لو رفتن داستانش (اسپویلر) ایمن است. اگر پایان داستان را بدانید، هیچ چیز از آن نمی فهمید مگر اینکه بدانید چگونه به آنجا رسیده است و اگر روند داستان را هم برایتان بگویند ، فقط برایتان سرگیجه به همراه خواهد داشت.

انجمن رمان نویسی



نقد و بررسی فیلم تلقین ( Inception )

 
  • تشکر
Reactions: رها.قاف

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
کل این فیلم در مورد فرآیند است؛ در مورد جنگیدن برای درک تمایز میان لایه های واقعیت و رویا، واقعیت در رویاها و رویاهای بدون واقعیت است. این فیلم یک نمایش شعبده بازی نفس گیر است و احتمالاً نولان فیلم «یادگاری» (memento) خود را به عنوان یک دست گرمی برای این فیلم نوشته است و ظاهراً نوشتن فیلمنامه «تلقین» را در زمان فیلمبرداری آن یکی شروع کرده است. یادگاری داستان مردی فاقد حافظه کوتاه مدت بود و داستان از آخر به اول روایت می شد.

مثل قهرمان آن فیلم، تماشاگر «تلقین» بین زمان و تجربه سرگردان می شود. حتی هرگز نمی توان کاملاً مطمئن شد که رابـ*ـطه بین زمان رویا و زمان واقعیت چیست. قهرمان فیلم توضیح می دهد که شما هیچ وقت نمی توانید ابتدای یک رویا را به یاد بیاورید و آن رویایی که به نظر می رسد ساعتها زمان برده، تنها لحظات کوتاهی به طول انجامیده است. بله، اما شما نمی دانید که چه موقع در حال رویا دیدن هستید. و چه می شود اگر شما درون رویای یک فرد دیگر باشید؟ رویای شما با رویای او چه طور می تواند همگام سازی شود؟ شما واقعاً چه چیزی را می دانید؟

کاب (لئوناردو دی کاپریو) یک سارق شرکتی با بالاترین قابلیت است. او به ذهن افراد دیگر نفوذ می کند تا ایده هایشان را بدزدد. حالا او توسط یک میلیاردر قدرتمند استخدام شده تا برعکس این کار را انجام دهد: معرفی یک ایده به ذهن یک رقیب و باید آن را چنان خوب انجام دهد که فرد رقیب فکر کند این ایده متعلق به خودش است. این کار قبلاً هرگز انجام نشده است. ذهن ما نسبت به عقاید بیرونی آن چنان در حالت هشدار است که سیستم ایمنی بدن نسبت به ویروس ها است. این مرد ثروتمند با نام سایتو (کن واتاناب) چنان پیشنهادی به کاب می دهد که او نمی تواند آن را رد کند. پیشنهادی که می تواند باعث به پایان رسیدن دوری طولانی مدت کاب از خانه و خانواده شود.

انجمن رمان نویسی



نقد و بررسی فیلم تلقین ( Inception )

 
  • تشکر
Reactions: رها.قاف

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
کاب یک تیم را جمع می کند و در اینجا فیلم با تکیه بر فرآیندهای بسیار حساب شده (نسبت به تمام فیلمهای با موضوع سرقت)، پیش می رود. ما با افرادی که او نیاز دارد با آنها کار کند، آشنا می شویم: آرتور (جوزف گوردون لویت) همکار قدیمی او، ایمز (تام هاردی) یک جاعل حرفه ای، توسف (دیلیپ راو) یک شیمیدان، و یک عضو جدید به نام آریادنی (الن پیج) که یک معمار جوان فوق العاده در خلق فضاها به حساب می آید. همچنین کاب از پدر زن خود، مایلز (مایکل کین) هم که از کارهای او و چگونگی انجام آنها خبر دارد، مشورت های اولیه را می گیرد. این روزها مایکل کین فقط باید روی پرده سینما ظاهر شود تا ما از همان ابتدا بدانیم او قرار است عاقلتر از دیگر کاراکترها باشد. این یک استعداد خدادادی است.

اما صبر کنید. چرا کاب به یک معمار نیاز دارد تا در رویاها فضاسازی کند؟ او این را به معمار توضیح می دهد. رویاها دارای یک معماری متغیر هستند، که همه ما این را می دانیم؛ جایی که به نظر می رسد ما در آن قرار داریم، راهی برای تغییر در آن وجود دارد. مأموریت کاب «تلقین» یک ایده جدید است که باید در ذهن یک میلیاردر جوان دیگر به نام رابرت فیشر دوم (سیلیان مورفی) قرار داده شود. سایتو می خواهد که کاب ایده هایی را راه اندازی کند و آنها را در ذهن فیشر قرار دهد تا او امپراطوری پدرش را منحل کند. کاب به آریادنی نیاز دارد تا یک فضای هزارتوی فریب دهنده را در رویاهای فیشر خلق کند تا افکار جدید بدون اینکه فیشر حس کند، وارد ذهن او شوند. نولان از این ابزار برای شکنجه ما هم استفاده می کند. و همچنین موقعیت هایی برای استفاده از جلوه های ویژه در اختیار فیلم قرار می دهد که در پیش نمایش فیلم بنظر بی معنی می رسیدند اما حالا در جای صحیح خود قرار داده شده اند. تاثیر گذار ترین جایی که از جلوه های ویژه استفاده شد ، سکانس رول شدن پاریس بود.

عده ای محافظ مسلح برای حفاظت از ناخودآگاه فیشر به خدمت گرفته شده اند و لحظه های درگیری تیم کاب با آنها پر از سکانس های درگیری مسلحانه ، تعقیب و گریز و انفجار است. در تعقیب و گریز ها نولان بسیار ماهرانه عمل کرده شما همیشه حواستان خواهد بود که چه کسی در حال تعقیب کردن و تعقیب شدن است.

انجمن رمان نویسی



نقد و بررسی فیلم تلقین ( Inception )

 
  • تشکر
Reactions: رها.قاف

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
اگر هر کدام از پیش نمایش های فیلم را دیده باشید، می دانید که در ساختارشان به طریقی نیروی جاذبه نادیده گرفته شده است. ساختمانها در نوسان هستند، خیابانها مار پیچ هستند و شخصیتها در هوا شناورند. همه اینها در روایت داستان توضیح داده شده است. فیلم یک توی پیچیده، بدون یک خط مستقیم است و قطعاً الهام بخش تحلیلهای واقعاً بی پایان در اینترنت خواهد بود.

نولان با یک سرنخ احساسی به ما کمک می کند: دلیل اینکه کاب برای خطر کردن در مورد «تلقین» انگیزه پیدا می کند، اندوه و احساس گناهی است که در مورد همسرش «مال» (ماریون کوتیار) و دو فرزندشان دارد. بیشتر از این نمی خواهم بگویم. شاید بهتر باشد بگویم نمی توانم بگویم. کوتیار به زیبایی نقش همسر را به صورتی ایده آل به تصویر کشیده است.با اینکه ما رویاهای کاب را در طول فیلم می بینیم اما باز هم در سکانس آخر نمی توانیم به خوبی فرق بین رویا و واقعیت را تشخیص دهیم. نولان شخصیت مال را به عنوان یک آهن ربای احساسی به کار می گیرد و عشق بین این دو، نوعی احساسات همیشگی را در دنیای کاب به وجود می آورد، دنیایی که اگر این احساسات در آن وجود نداشت به طور همیشگی درحال تغییر بود.

«تلقین» در نظر بیننده طوری عمل می کند که دنیا برای لئوناردو شخصیت اصلی فیلم «یادگاری» عمل می کرد. ما همیشه در زمان «حال» به سر می بریم. در طول رسیدن به «اینجا» یادداشت هایی برداشته ایم، با این حال کاملاً مطمئن نیستیم که «اینجا» کجاست. هنوز موضوعاتی مثل زندگی، مرگ، دل و البته آن شرکتهای چند ملیتی درگیر داستان هستند.نولان هیچ گاه قبل از اینکه سکانس های درون هواپیما یا لحظه های جاسوسی به خوبی ساخته شده باشند ، توقف نمی کند. بخصوص آنجا که توضیح می دهد چرا تیم کاب نیاز به یک هواپیمای بوئینگ 747 دارند.

این روزها به نظر می رسد که فیلمها اغلب از سطل زباله بیرون می آیند: دنباله سازیها، بازسازیها، اقتباسیها. «تلقین» کار دشواری را انجام داده است. کاملاً اصیل است، تکه ای از یک لباس جدید است و با این حال بر اساس اصول فیلم اکشن ساختار یافته و بیش از آنچه که باید ، واقعی و معنی دار ساخته شده است.. به نظرم در «یادگاری» یک حفره وجود دارد: چه طور یک مرد فاقد حافظه کوتاه مدت به یاد دارد که فاقد حافظه کوتاه مدت است؟ شاید در «تلقین» هم حفره ای وجود داشته باشد، اما من نمی توانم آن را پیدا کنم. کریستوفر نولان، بتمن را بازسازی کرد. این بار او هیچ چیزی را بازسازی نکرده است. بعد از همه اینها تعدادی از فیلمسازان تلاش خواهند کرد فیلمی مثل «تلقین» بسازند اما آنها موفق نخواهند بود زیرا که به نظر من وقتی نولان هزارتو را در «تلقین» به جا گذاشت، نقشه ی آن را دور انداخت.

منبع : راجر ایبرت
مترجم : وحید فیض خواه


انجمن رمان نویسی



نقد و بررسی فیلم تلقین ( Inception )

 
  • تشکر
Reactions: رها.قاف
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا