خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
884
امتیاز واکنش
4,993
امتیاز
228
زمان حضور
113 روز 16 ساعت 35 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام رمان: اسرارمجسمه
نام نویسنده: Sara_Safari
نام ناظر: Asal_Zinati
ژانر: ترسناک،عاشقانه،طنز،فانتزی
خلاصه رمان:
قرار بود یک سفر برنامه‌ریزی شده باشد، فقط تحقیقی برای پایان‌نامه و تمام. همه چیز باید عادی پیش می‌رفت. تحقیقم را می‌کردم و پایان نامه‌ام را تحویل داده، مدرک را می‌گرفتم. چه خوش خیال بودم! هیچ چیز آن طور که من فکر می‌کردم پیش نرفت. هیچ چیز!
آن خانه، آن روستا، آن مردم، هیچ کدام عادی نبودند. تا به حدی شک کردم که نکند من عادی نباشم؟

در چرخه‌ی سرنوشت حل شده بودم و سرانجام، من، به اجبار راهی را انتخاب کردم که حکم ورودم را به دنیای دیگری، صادر می‌کرد.

با سلام و درود خدمت عزیزان!
نقد رمان اسرارمجسمه از هر دو جنبه مثبت و منفی انجام می شه و امیدوارم با سخنان ارزشمند که در جهت ترقی قلمم هست بتونم مفید واقع بشم
با سپاس از شما عزیزان!


نقد و بررسی رمان اسرار مجسمه | Sara_Safari کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: bita sadeghi، ozan♪، حنانه سادات میرباقری و 6 نفر دیگر

DIANA_Z

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/7/20
ارسال ها
724
امتیاز واکنش
4,789
امتیاز
228
زمان حضور
62 روز 21 ساعت 12 دقیقه
به نام خداوند جان آفرین
نقد و برسی رمان اسرار مجسمه

توجه: رمان تا پارت ۲۴ و با اطلاعاتی که در دست دارم نقد میشود.
شروع رمان شروع زیبایی بود. شروعی با یک انفجار:تو خیال قدم زدن با نادر، همسایه سرکوچمون بودم. دست تو دست، چشم تو چشم که با صدای استاد، تکون خفیفی خوردم.
خواننده با خواندن این قسمت مشتاق می‌شود تا رمان را ادامه دهد، در ذهنش سوالاتی نقش می‌گیرد و همین نکته قوت رمان بود. تبریک!
خلاصه رمان متن رمانتان را لو می‌دهد. اگر کسی هم شروع به خواندن رمان نکرده باشد می‌تواند حدس بزند که خب موضوع درباره یک دختر یا پسر است که برای پایان نامه اش باید تحقیاتی انجام بدهد و احتمالا روستایی در کار است که مردم آنجا عجیبند و... .
طرح رمان جدید بود. شما ایده‌های زیادی داشته‌اید و از این بابت باید به شما تبریک گفت، اما احساس می‌کنم که برخی از این ایده‌ها حیف شده‌اند.
خیلی موقعیت‌ها می‌توانستند طنز زیبایی پدید آورند اما شما ساده از آن‌ها گذشته بودید، مثلا:
_صبح شده بود با صدای قوقولی قوقولی خروس همسایه چشمام باز شد. عجب گیری کردیما! صد بار گفتم این خروس بفروشین. گوش ندادن که ندادن!_
می‌توانست به این شکل باشد:
_صبح شده بود با صدای قوقولی قوقولی خروس همسایه چشمام باز شد. عجب گیری کردیما! صد بار گفتم این خروس بفروشین. گوش ندادن که ندادن! با شنیدن صدای خروسشون یاد این حرف عماد میوفتم:به خروس میگن مرغ چندحرف داره: میگه قربونش برم حرف نداره!_

شخصیت ها درست انتخاب نشده بودند. شخصیت هایی که در کنار شخصیت اصلی کار می‌کنند و نقش او را کامل می‌کنند باید حضور پر رنگی داشته باشند.
شخصیت نادر فقط اسمش برده شده بود. شخصیت مهرزاد و عماد هم حضور کم رنگی داشتند. به قولی:شخصیت های مقوایی را بسوزان!
بعضی از اشتباهات در رمان توی ذوق خواننده می‌زد. به عنوان مثال:
_اما با نگاه خشمگینش، به طور خودکار خفه شدم._
درست این قسمت : اما با نگاه خشمگینش، به طور خودکار(یا ناخوداگاه) ساکت شدم.
_چته گوریل؟ کجا منو می‌بری؟_
چی‌شده؟ منو کجا می‌بری؟
_حسابت بعدا می‌رسم!_
بعدا حسابتو می‌رسم.
_پس از تف مالی مهسا خانم از خونه خارج شدم._
می‌توانستید به شکل دیگری به خواننده بفهمانید که آلما از روبوسی بیزار است. اگر هم برای ایجاد خنده بود، خنده دار نبود.
مثل ایده که در نویسندگی نقش مهمی دارد، توصیف هم در رمان نقش مهمی دارد؛ اما توصیفات کم بود. مثل قسمتی که آلما عروسک زشت را از یخچال بیرون می‌آورد، جایی که در روستا است و از آنجا می‌ترسد و... توصیف نقش مهمی داشت. در رمان با ژانر ترسناک این توصیفات است که خواننده را می‌ترساند.
ژانر فانتزی در رمان شما به کار نبرده شده بود. می‌توانستید وقتی آلما عروسک را بیرون می‌آورد حس کند عروسک چیزی می‌گوید یا قسمتی که آلما در روستا بود گربه ای یا حیوانی به او بگوید که مثلا: آلما اینجا خطرناکه... تو... تو کشته میشی...
یا چیز هایی مثل این.
قسمتی که رمان چرخید و از زبان برادر مراد تعریف شد نقطه قوت رمان بود. چون خواننده علاقه بیشتری برای ادامه دادن رمان پیدا می‌کند. رمان گنگ نبود و نوشتن رمانی که گنگ نباشد، کار دشواریست. چون رمان های زیادی هستند که گنگ هستند و خواننده چیزی از آن نمی‌فهمد.
در هر حال رمان رمانی منسجم و خوب بود و برای نویسنده آرزوی موفقیت دارم.
با احترام
دیانا زبردست
کادر نقد رمان ۹۸
۱۳۹۹.۶.۲۶


نقد و بررسی رمان اسرار مجسمه | Sara_Safari کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: yeganeh yami، Arnosh، ozan♪ و 9 نفر دیگر

Asal_Zinati

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/2/20
ارسال ها
593
امتیاز واکنش
19,801
امتیاز
303
محل سکونت
دیوار..
زمان حضور
129 روز 11 ساعت 21 دقیقه
بسم الله الرحمن الرحیم
نقد و بررسی رمان اسرار مجسمه
نکته: این متن محتوای رمان را لو می‌دهد!
نمی‌توان با اطمینان ژانر طنز را به رمان نسبت داد اما اسرار مجسمه رمانی است که لبخند بر لـ*ـب می‌نشاند.

نثر روان رمان، به گونه‌ای بود که کلیشه‌های آن را پس زده و می‌درخشید. اگرچه این میزان از کلیشه هم با رفع شدن، رمان را پله‌ای بالاتر برده و آن را به مقبول‌ترین سطح نزدیک می‌کنند.
دانشگاه، جمع شدن خانواده و مادری که غر می‌زند و زنگ تلفنی که عوض شده است، به حدی رسیده‌اند که گاهی خواننده از آن کلافه شده و رمان را رها می‌کند. اما در رمان اسرار مجسمه به دلیل قلم اندک طنز و نثر روان اینگونه نبود! اگرچه صحنه‌ی ماشینِ پدر و ضبط صوت به وضوح در رمانی دیگر دیده شده بود.
«نویسنده خوب نویسنده‌ای است که از کلیشه‌ترین ایده‌ها رمانی ناب بسازد»
نمی‌توان گفت رمان کلیشه است یا نیست! اسرار مجسمه در لبه‌ی تیغ قرار دارد و این انتخاب نویسنده است تا رمان به بعد تکرار رها شده یا رمانی ناب شود!
روستا، جدید نیست؛ اما مجسمه می‌تواند به رمان عمق ببخشد و مسئله‌ی جدیدی در رمان باشد. در واقع ژانر ترسناک نویسی بدون کلیشه، نیازمند مهارت و مطالعه‌ی بالاست و اراده‌ای قوی در نگارش می‌خواهد.
آلما، شخصیت اول داستان شخصیت شاد و دونده‌ای بود که می‌ترسید و با ترسش کنار می‌آمد_ یک نقطه ضعف! _و شخصیتی چند بُعدی نبود! شخصیت چند بعدی شخصیتی است که لایه‌های شخصیتی مختلفی داشته باشد و قابل پیشبینی نباشد! آلما همچین فردی نبود.
برادرهای او نیز، نقش پررنگی نداشتند اما نیازمند شخصیت پردازی صحیحی هستند. کمرنگ هستند اما می‌توانند از کمرنگی نجات پیدا کنند و به داستان عمق ببخشند. همچنین مادر و پدر و یا تمامی شخصیت‌های رمان که پردازش صحیحی نشده بودند.
شخصیت‌ها باید ماندگار باشند، چون ویژگی دویدن آلما که ماندگار شده بود.
«نویسنده نیازمند یک شخصیت پردازی محکمی است»
مسئله‌ی مطرح بعدی، سن و رفتار مشابه آن است. برادران آلما چند سالشان است؟ اگر دانشگاه می‌روند، آیا مشابه سنشان رفتار می‌کنند؟ جواب خیری است که به شخصیت پردازی رمان برمی‌گردد. عدم رفتار مشابه سن و یک لایه‌ی پنهانی مشابه در تمام شخصیت‌ها، به نویسنده برمی‌گردد. نویسنده‌ای که یک نفر است و باید ده‌ها فرد را به نمایش بگذارد...
شخصیت‌ها را با رفتارها و خلقیات متفاوت مشخص کنید تا رمان این ویژگی مهم را از دست ندهد.
شروع رمان نقش مهمی در رمان داشت و یکی از نقاط قوت اسرار مجسمه محسوب می‌شد. البته ناهماهنگی افعال و تکرار مدام چند کلمه*، کمی نارضایتی در خواننده ایجاد می‌کرد اما در نگاه کلی، شروع مناسبی بود.
* تکرار زیاد اسامی و کلمه‌ی به یکبارگی!

ارجاع از متن:
سریع، کفشای آل استار سیاه رنگمه تو کمد چپوندم و سریع به سمت مامان جان پرواز کردم.
ببان نکنید! نشان بدهید. اسرار مجسمه علاقه‌ی آلما به دویدن را نشان داد، پس دیگر نیازی به گفتن نبود.
ارجاع از متن:
من، دویدن رو خیلی دوست دارم و همیشه، نفر اول تو مسابقات دو می شدم.
اسرار مجسمه حال و هوایی از ترسناک هم دارد! اگرچه ترکیب ژانرهای طنز و ترسناک انتخاب‌های سنگینی بود، اما باز هم نمی‌توان محکم گفت اسرار مجسمه یک ترسناک است یا خیر!
اولین صحنه‌ی ترسناک رمان، یک ضدحال بزرگ برای خواننده محسوب می‌شد. تا به حدی که خواننده ممکن بود نماند تا صحنه‌های حرفه‌ای‌تر آینده را ببیند. آلما عروسکی را در یخچال پیدا می‌کند. آیا خوانندگان توانستند ترس آلما را درک کنند؟ چرا؟ فضاسازی ضعیف!
وقتی فردی می‌ترسد، ترس از کلمه‌ی ترس نشاط نمی‌گیرد بلکه از توصیف کلمه‌ی ترس!
فضاسازی را مخوف‌تر کنید و ترس را به خواننده منتقل! لحظه به لحظه‌ی صحنه‌های ترسناک رمان نیازمند توصیف هستند. همچنین اولین صحنه‌ی ترسناک بودن رمان، مسئولیت زیادی به دوش نویسنده می‌گذارد اما در هر حال، چیزی که مشخص است این است این صحنه موفق نبود.
دیگر صحنه‌های ترسناک رمان، مخوف‌تر نگارش شده بودند و می‌توان گفت رمان روبه پیشرفت است.
توصیفات چهره، توصیفات صحیحی در رمان بود. چه خوب که نویسنده‌ای روش صحیح این توصیف را می‌داند! آرام آرام، با تکرار و انجام شده برای تمامی شخصیت‌ها! مورد سوم در رمان کمرنگ بود...
البته توصیف مکان رمان را می‌توان ضعیف دانست_ به جز صحنه‌های ترسناک _من تصوری از مکان‌ها نداشتم! به خصوص در صحنه‌ی خواب آلما که عملا توصیف و تصویری نبود!
و البته آخرین اصل از سه‌گانه‌ی توصیفات که توصیف احساسات است. در بالا مطرح شده اما تنها در این جا می‌توان گفت آلما می‌گوید از اتفاقات اخیر کلافه است اما کلافگی مشاهده نمی‌شود!
پس از به روستا رفتن آلما، هیجانات کم کم به رمان تزریق و خواننده همراه او کنجکاو شده و ترسی هرچند کمرنگ احساس کرد. نقطه‌ی قوتی است برای رمان اما ناگهان، تصورات ما بهم می‌ریزد و چند مسئله پررنگ نمایان می‌شوند!
1. پرش‌های زمانی از آلما به شخصیت مجهول آذرمهر نام_ که جنسیتش در اوایل کمی نامفهوم بود_ گمراه کننده بود. او کیست؟ می‌شود در اینباره حدس‌هایی زد. اما اینکه چه زمانی قصه روایت می‌شود و آیا آن‌ها وجود دارند یا در یک کتاب هستند و سوالات از این قبیل، در اوایل خواننده را گیج می‌کند.
2. لو رفتن تمام داستان به صورت ناگهانی! پرش زمانی که هیچ، آذرمهر نامی از شومی آن روستا می‌گوید؟ پس دیگر چه معمایی می‌ماند؟ اگرچه از ورود آلما به روستا حدس‌های پررنگی می‌شد زد، اما این جملات از ذهن آذرمهر، به کل تمامی محتوا را لو می‌دهد!
3. حال که دو شخصیت دیگر به رمان اضافه شدند، می‌توان آن‌ها را بررسی کرد. آذرمهر و برادرش که شخصیت‌هایی شوخ بودند. می‌گفتند و می‌خندیدند و کمی در این بین خلاف سنشون رفتار می‌کردند... به آن‌ها نمیاید دانشگاه بروند!
4. مسئله‌ای که حتی شده بی ربط به "نقد"، ذهن مرا مشغول کرده! آذرمهر در آن هیجانات و نجواهای ترسناک و شوم، دختر زخمی‌ای را می‌بیند. از کجا معلوم او یک موجود ماورائی نباشد؟
رمان تمام نشده است و یقین دارم این تازه آغاز تمامی هیجانات است! شور و هیجانی که کم کم تزریق می‌شد حال افزایش یافته و خواننده را به عمق رمان می‌برد. در نگاه کلی اسرار مجسمه را می‌توان رمانی صمیمی با خواننده، دارای نثری روان_ بی توجه به اینکه محاوره و ادبی رمان مشخص نبود _و دارای شناسنامه‌ای مقبول دانست. اسم و خلاصه رمان مناسب و زیبا بودند و جلد همراه تمامی دیگر ویژگی‌ها، می‌درخشید.
"مقدمه جای کار دارد و می‌تواند زیباتر شود"
و این انتخاب نویسنده است که بپذیرد یا نپذیرد!
99/07/03
کادر نقد انجمن رمان 98


نقد و بررسی رمان اسرار مجسمه | Sara_Safari کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • عالی
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: yeganeh yami، Narges_Alioghli، FaTeMeH QaSeMi و 5 نفر دیگر

^~SARA~^

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/7/20
ارسال ها
884
امتیاز واکنش
4,993
امتیاز
228
زمان حضور
113 روز 16 ساعت 35 دقیقه
نویسنده این موضوع
با تشکر از دو منتقد عزیز که قابل دونستن و نقدشون رو ارائه دادن
ویرایشات رمان اسرار مجسمه انجام شد


نقد و بررسی رمان اسرار مجسمه | Sara_Safari کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • عالی
  • تشکر
Reactions: Narges_Alioghli، Karkiz، Asal_Zinati و 2 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا