خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

negin*

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/9/20
ارسال ها
76
امتیاز واکنش
568
امتیاز
153
سن
41
زمان حضور
3 روز 5 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع


به نام خالق هستی
#اشعار نگین
نویسنده: نگین بای

شروع می‌کنم بانام خدا
با یاد خدا
و با عشق به خدا
که همه چیزم به او بستگی دارد ....


ورق را در دستان گرمم که داغ نوشتن دارند می‌گیرم و بر روی آن قلم سرنوشتم را که مملو از کلمات هستند نگه می‌دارم؛ تا وجود این ورق را لبریز از نوشتن کنم.
می‌خواهم بنویسم ... از چه چیزی؟!
از پاکی عشق! از محبت!
از خلقت آفرینش! از وجود ناظمی که در آسمان هاست و گر حکم کند ، همگی محکومیم.

آری! می‌نویسم از آنچه که باید نوشت؛ می‌نویسم از آنچه که سرودش سرشار از آرامش است، و من را سرخوش این ریشه ی جاندار و دیرینه می‌کند ...
لحظه ای نوشتن را همچون شمع روشن دیدم!
اینک دور این شمع سوزان، پروانه ای اوج می‌گیرد تا بر صفحه ی هستی از عشق و معرفت بنویسد.
از وجود من بنویسد!
از وجود تو!
منی که به این کلمات جان می‌دهم و تویی که این کلمات جمله وار را امیدوار می‌شنوی و یا می‌خوانی! ....


کامل شده مجموعه اشعار نگین | negin* کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: SAEEDEH.T، MĀŘÝM، ~PARLA~ و 4 نفر دیگر

negin*

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/9/20
ارسال ها
76
امتیاز واکنش
568
امتیاز
153
سن
41
زمان حضور
3 روز 5 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
" جارو و فرش "

گفت آن جاروی خوش رنگ و لعاب
لحظه ای با فرش خوش نقش و نگار
می‌زنم جارو تو را با جان و دل
می‌زنم پارو تو را با عشق و میل
پس تو کی با من مدارا می‌کنی؟
زندگی منع از خطا ها می‌کنی؟
فرش گفت این سرنوشت است ای شکوه
کار هر دو یک نباشد ای صبور
گفت جارو من نخواهم این چنین
من فقط انگشتر و باشی نگین؟
گفت ای جارو کجا خواهم نگین
من فقط فرشم تو یک جارو همین
زندگی کن گر نکردی باختی
گر نکردی کار خود را ساختی
گر تو اینجایی چون اینجا مانده ام
گر نباشم مرگ بد را داده ام
عاقبت من هم دگر آواره ام
بی تو من فرسوده تر بیچاره ام

نگین بای


کامل شده مجموعه اشعار نگین | negin* کاربر انجمن رمان 98

 
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: Sajede Khatami، ~parmida~، SAEEDEH.T و 8 نفر دیگر

negin*

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/9/20
ارسال ها
76
امتیاز واکنش
568
امتیاز
153
سن
41
زمان حضور
3 روز 5 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
" ای یار زیبا "

به چشمانت قسم ای یار زیبا
به فردایت قسم ای ماه تابان
منم آن عاشقت تا می‌توانی
بگو از عشق و جان در این حوالی
صدایت می‌کنم تا آخرت ، تا
جوابم را دهی در خواب و رویا
تو در جانم چنان روحی و دنیا
نگاهم تا ابد ماند به فردا
چرا با این دلم نامهربانی؟
مگر در قلب و جانت کینه داری؟
نکن با این دلم هی بی وفایی
که من بعد از تو دارم سوگواری
الهی جان و دل باشد فدایت
که دارم یادگاری از صدایت

نگین بای


کامل شده مجموعه اشعار نگین | negin* کاربر انجمن رمان 98

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Sajede Khatami، ~parmida~، SAEEDEH.T و 7 نفر دیگر

negin*

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/9/20
ارسال ها
76
امتیاز واکنش
568
امتیاز
153
سن
41
زمان حضور
3 روز 5 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
" زندگی "

بیا در زندگی خورشید حق را
به آن مهتاب و آن حرفای دریا
بباید تا فدا کرد آن کرم را
که باشد پیش کش کم از نظر ها
در این دنیا که ما آدم بشر ها
چو ماهی باید از خشکی حذر ها
چرا در این جهان تنهای تنها؟
چرا باید فقط قانع به کم ها؟
من اینجا آمدم تا آن بدانم
بدانم تا من اینم یا که آنم
بیا در زندگی ساده بدانیم
که تا هر آنچه باید را بدانیم

نگین بای


کامل شده مجموعه اشعار نگین | negin* کاربر انجمن رمان 98

 
  • تشکر
Reactions: ~parmida~، SAEEDEH.T، ^~SARA~^ و 7 نفر دیگر

negin*

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/9/20
ارسال ها
76
امتیاز واکنش
568
امتیاز
153
سن
41
زمان حضور
3 روز 5 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
" روزگار "

روزگاری با دلم بد کرده است
با دلی اینگونه صد بد کرده است
من نه با او عهد و پیمانی نه دوست
او مرا در امتحان رد کرده است
من نخواهم روزگاری این چنین
آه! خود را رنج بی حد کرده است
شاخه گل را از دلم برچیده است
زندگی را دیو و پر دد کرده است
کاش این دروازه هم خود باز بود
باز هم دروازه را سد کرده است

نگین بای


کامل شده مجموعه اشعار نگین | negin* کاربر انجمن رمان 98

 
  • تشکر
Reactions: SAEEDEH.T، ^~SARA~^، MĀŘÝM و 5 نفر دیگر

negin*

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/9/20
ارسال ها
76
امتیاز واکنش
568
امتیاز
153
سن
41
زمان حضور
3 روز 5 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
" مرغ و روبه "

بود روزی مرغ چاقی در کناری
مرغ زیبا ، پرطلا با خوش نوایی
قد قدی می‌کرد و با دان چرخه می‌زد
روبهی در آن حوالی پرسه می‌زد
دید آن را قار و قوری کرد شکم
گفت با خود گر دروغی من بگم
می‌خورم شامی که در رویا بدیدم
مرغ چاقی را که در دنیا ندیدم
رفت و از آن ابتدا گفتش که مرغک
ای مرادم ای که باشی در وفا تک
با من آ ، تا قدر این زیبا بدانم
تا به پایت هر چه دارم را بزارم
مرغ با آن زیرکی گفتش که روبه
ای بلا من را مبین با فکر کوته
من نخواهم آنچه را در سر تو داری
من بخواهم شرم والا بل ، نداری
تا کجا خواهی روی با شرمساری؟
تا کجا انقدر باید خودنمایی؟
تا جوابش را شنید آن بی‌ سر و پا
دست و پایش را که گم کرد آن همانا
گفت با خود من ندیدم مرغ روبه
من شدم مرغی و او باشد چو روبه

نگین بای


کامل شده مجموعه اشعار نگین | negin* کاربر انجمن رمان 98

 
  • تشکر
Reactions: SAEEDEH.T، ^~SARA~^، MĀŘÝM و 3 نفر دیگر

negin*

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/9/20
ارسال ها
76
امتیاز واکنش
568
امتیاز
153
سن
41
زمان حضور
3 روز 5 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
" عاشقی "

ماه تابان امشبم در دفترش
می‌کشد گیسوی تنها همسرش
می‌نویسد از گلایل های او
از تمنای دلش با حسرتش
گفت با آن نرگسان پرگلاب
بر نگارش آن همیشه همرهش
از غمش از درد دوری از جفا
گفت او بشکسته آن بال و پرش
نامه را آماده پروازش بداد
قلب را با نامه برد آن کفترش
تا رسید آن قلب عاشق، خانه اش
با تپش هایش بزد محکم درش
تا معشوقش بیامد تا جلو
از هولش بد لاله گون شد صورتش
نامه را تا خواند لبخندی بزد
پس شد آن لبخند ، تسکین بر تبش

نگین بای


کامل شده مجموعه اشعار نگین | negin* کاربر انجمن رمان 98

 
  • تشکر
Reactions: SAEEDEH.T، ^~SARA~^، MĀŘÝM و 3 نفر دیگر

negin*

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/9/20
ارسال ها
76
امتیاز واکنش
568
امتیاز
153
سن
41
زمان حضور
3 روز 5 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
" بهار آمد بهارا "

بهار آمد بهار آمد بهارا
گل از گل می‌در آید ای جهانا
بگو با من ز پهنایی دریا
بگو از هر چه می‌خواهی ز دنیا
منم در این جهان دارم خدایی
که با او می‌کنم من کدخدایی
نترس از زندگی گویی صبایی
بَرَد آن نامه ات را با صفایی
تویی در این جهان آکام و آباد
تو هستی در جهان انسان آزاد
بیا با هم به دنیا آفرین گفت
به آن محبوبِ زیبا نازنین گفت

نگین بای


کامل شده مجموعه اشعار نگین | negin* کاربر انجمن رمان 98

 
  • تشکر
Reactions: SAEEDEH.T، ^~SARA~^، MĀŘÝM و 3 نفر دیگر

negin*

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/9/20
ارسال ها
76
امتیاز واکنش
568
امتیاز
153
سن
41
زمان حضور
3 روز 5 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
" دریا و قایق "

گریه کرد آن نرگسم آن چهره زیبا
تا که بارید از دلش بارانِ دریا
گشت قایق از دلم بازم روانی
آن که دریایش نفس شد قایقم را
من شَوَم مدهوش عالم گر بخواهد
موج موهایش کند طوفان چو بر پا
قلب او ماند به دریا ، باز هم من
ماهی پژمرده ای باشم در آنجا
قایقم بر گل نشست آن لحظه ای که
بی وفایی های دریا گشت رسوا

نگین بای


کامل شده مجموعه اشعار نگین | negin* کاربر انجمن رمان 98

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: SAEEDEH.T، ^~SARA~^، ارغوان و 4 نفر دیگر

negin*

همراه رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/9/20
ارسال ها
76
امتیاز واکنش
568
امتیاز
153
سن
41
زمان حضور
3 روز 5 ساعت 25 دقیقه
نویسنده این موضوع
" ثمره "

هر درختی ، میوه ای در فصل خود
می‌دهد باری تو را ای باغبان
پس زمینت را فقط تخمی بکار
تا در آید آنچه را باید از آن
گر نیامد تخم بالا از زمین
یا نباشد همرهش یک عشق و جان
گر نه ، باید با شتابی گفت آن
اصل و بنیادش خراب است ای جوان

نگین بای


کامل شده مجموعه اشعار نگین | negin* کاربر انجمن رمان 98

 
  • تشکر
Reactions: SAEEDEH.T، ^~SARA~^، MĀŘÝM و 3 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا