درخواست جلد آثار در حال تایپ | انجمن رمان ۹۸

Tabassoum · 16/9/22

نام رمان: شراره‌ی اشک
نویسنده: س.ح (Tabassoum)
ژانر: تراژدی؛ اجتماعی
خلاصه:
دختری از تبار غصه های بی‌پایان؛ دختری که غم هایش فراموش نشدنی و خوشی‌هایش ناپایداراند.
چه کسی گفته به همین سادگی‌ست؟ ماجرا طولانی‌ست؛ شاید شاد باشد شاید غمگین.
دست تقدیر کارش را خوب بلد است...
می‌داند چه کند که آدم‌های روزگار چطور شگفت‌زده شوند.
می‌داند چه‌کسی را به موقعش زنده کند و چه‌کسی را در آ*غو*ش عزیزش بمیرانَد!
و می‌داند چه مادری را منتظر نگه دارد و چه پدری را حسرت در دلش بنشاند؛ چرخه‌ی روزگار است دیگر!
برای خندیدن یک گل آسمان را به گریه وادار می‌کند...!

جمله:
زیبا ترین دلتنگی
دلتنگ بودن برای توست
و تلخ ترین آن؛دلتنگ ماندن برای تویی که می دانم
دیگر ندارمت …

(عاشقانه نیست)
لینک اثر:

در حال تایپ - رمان شراره‌ی اشک | Tabassoum کاربر انجمن رمان ۹۸

بسم آن‌که می‌گرداند جهان را مطابق خیالم اسم رمان: شراره‌ی اشک نویسنده: س.ح (Tabassoum) کاربر انجمن رمان 98 ژانر: تراژدی، اجتماعی ناظر: M O B I N A خلاصه: دختری از تبار غصه های بی‌پایان؛ دختری که غم هایش فراموش نشدنی و خوشی‌هایش ناپایداراند. چه کسی گفته به همین سادگی‌ست؟ ماجرا طولانی‌ست؛ شاید...

forum.roman98.com

Mohadeseh.f · 23/9/22

fatemeh_khanoom گفت:
درخواست جلد
نام رمان: از تبار کوه
نام نویسنده: فاطمه چ
ژانر: تراژدی، عاشقانه
خلاصه:
پسری از تبار کوه، که از کودکی در مرداب زندگی غرق می‌شود.
مردابی که پر از اتفاق است و
اتفاق‌های بد و خوب که به یک عشق ختم می‌شوند؛
عشقی که به یک راز دیرینه متصل است،
یک دوراهی میان برادر بودن یا عاشق بودن!

جمله:
کوه من گریه نمی‌کرد و نمی‌دانستم،
کوه‌ها اشک ندارند، فرو می‌ریزند...

در حال تایپ - رمان از تبار کوه | fatemeh_khanoom کاربر انجمن رمان ۹۸

بسم الله الرحمن الرحیم نام رمان: از تبار کوه نویسنده: فاطمه چ کاربر انجمن رمان ۹۸ ژانر: تراژدی، اجتماعی، عاشقانه ناظر: reyhan banoo خلاصه: گاهی میشود بین دوراهی سرگردانی. بین بودن یا نبودن، بین ماندن یا رفتن، بین خودت یا خدایت... گاهی سخت میشود انتخاب کرد راهی که به بی‌راهه خطم نشود...

forum.roman98.com

سلام دوست عزیز

گرافیست شما
Mohadeseh.f

"لطفا لطفا، اسم اثر و اسم نویسنده به همراه عکس مد نظر و نیم بیت رو به پیوی بنده ارسال کنید"

Mohadeseh.f · 23/9/22

ستایش حسین زاده تبسم گفت:
نام رمان: شراره‌ی اشک
نویسنده: س.ح (Tabassoum)
ژانر: تراژدی؛ اجتماعی
خلاصه:
دختری از تبار غصه های بی‌پایان؛ دختری که غم هایش فراموش نشدنی و خوشی‌هایش ناپایداراند.
چه کسی گفته به همین سادگی‌ست؟ ماجرا طولانی‌ست؛ شاید شاد باشد شاید غمگین.
دست تقدیر کارش را خوب بلد است...
می‌داند چه کند که آدم‌های روزگار چطور شگفت‌زده شوند.
می‌داند چه‌کسی را به موقعش زنده کند و چه‌کسی را در آ*غو*ش عزیزش بمیرانَد!
و می‌داند چه مادری را منتظر نگه دارد و چه پدری را حسرت در دلش بنشاند؛ چرخه‌ی روزگار است دیگر!
برای خندیدن یک گل آسمان را به گریه وادار می‌کند...!

جمله:
زیبا ترین دلتنگی
دلتنگ بودن برای توست
و تلخ ترین آن؛دلتنگ ماندن برای تویی که می دانم
دیگر ندارمت …

(عاشقانه نیست)
لینک اثر:

در حال تایپ - رمان شراره‌ی اشک | Tabassoum کاربر انجمن رمان ۹۸

بسم آن‌که می‌گرداند جهان را مطابق خیالم اسم رمان: شراره‌ی اشک نویسنده: س.ح (Tabassoum) کاربر انجمن رمان 98 ژانر: تراژدی، اجتماعی ناظر: M O B I N A خلاصه: دختری از تبار غصه های بی‌پایان؛ دختری که غم هایش فراموش نشدنی و خوشی‌هایش ناپایداراند. چه کسی گفته به همین سادگی‌ست؟ ماجرا طولانی‌ست؛ شاید...

forum.roman98.com

سلام دوست عزیز

گرافیست شما

Mohadeseh.f

"لطفا لطفا، اسم اثر و اسم نویسنده به همراه عکس مد نظر و نیم بیت رو به پیوی بنده ارسال کنید"

ماهی! · 1/10/22

نام رمان: ژیکان
نویسنده: میم.ز
خلاصه:
او خواهان آزادیست، آزادی در خندیدن، دویدن،‌ زیر لـ*ـب آهنگ خواندن و حتی لباس روشن پوشیدن! او حبس شده در افکار پوسیده مردمیست که بلند خندیدن را جرم می‌داند. چاره‌ای جز به به‌دست آوردن آزادی ندارد با عجز به هر ریسمانی چنگ می‌زند و سرانجام همان ریسمان او را به دار می‌آویزد!
ژانر: اجتماعی _ تراژدی
جمله روی جلد:
بخت ما سابیده‌اند و سرمه‌دان پر کرده‌اند!

رمان ژیکان | ماهی! کاربر انجمن رمان ۹۸

آخرین دونه‌ی سیب رو می‌شورم و بعد شیر آب رو می‌بندم. دست‌هام رو به دهنم نزدیک می‌کنم و با بخار دهنم سعی می‌کنم از سردی دست‌هام کم کنم. با صدای باز شدن در، موهام رو به داخل شالم می‌فرستم و بعد آب‌کش رو بر‌می‌دارم. با دیدن سایه‌ی حاج بابا، سرجام می‌ایستم و منتظر به در خیره میشم. صدای احوال پرسی...

forum.roman98.com

ماهی! · 11/10/22

رمان په ژاره
نویسنده میم.ز
خلاصه:
تنها یک تصمیمی که وابسته به نظر دیگران بود، باعث شد مسیر زندگی‌اش تغییر کند. تصمیمی که برخلاف آن‌چه تصور می‌کرد، سرانجام دیگری برایش رقم زد. سرانجامی که باعث شد عقلش کیش و مات شود و صدای فریاد قلب شکسته‌اش، گوش آسمان را کَر کند!

بـــــــرگزیده - رمان په ژاره | ماهی! کاربر انجمن رمان ۹۸

آب دهانش را قورت داد و مردمک چشم‌هایش را به سمت پدرش حواله کرد. علی بدون این‌که شیشه‌های ماشین را بالا بکشد، ماشین را خاموش کرد و رو به کمند گفت: - خب من این‌جا منتظرت می‌مونم تا تو برگردی. قلب کمند از تپش ایستاد، زبانش را بر روی لـ*ـب‌های خشکش کشید و گفت: - یعنی شما نمیاین؟ علی دستش را به سمت...

forum.roman98.com

Mohadeseh.f · 16/10/22

ماهی! گفت:
نام رمان: ژیکان
نویسنده: میم.ز
خلاصه:
او خواهان آزادیست، آزادی در خندیدن، دویدن،‌ زیر لـ*ـب آهنگ خواندن و حتی لباس روشن پوشیدن! او حبس شده در افکار پوسیده مردمیست که بلند خندیدن را جرم می‌داند. چاره‌ای جز به به‌دست آوردن آزادی ندارد با عجز به هر ریسمانی چنگ می‌زند و سرانجام همان ریسمان او را به دار می‌آویزد!
ژانر: اجتماعی _ تراژدی
جمله روی جلد:
بخت ما سابیده‌اند و سرمه‌دان پر کرده‌اند!

رمان ژیکان | ماهی! کاربر انجمن رمان ۹۸

آخرین دونه‌ی سیب رو می‌شورم و بعد شیر آب رو می‌بندم. دست‌هام رو به دهنم نزدیک می‌کنم و با بخار دهنم سعی می‌کنم از سردی دست‌هام کم کنم. با صدای باز شدن در، موهام رو به داخل شالم می‌فرستم و بعد آب‌کش رو بر‌می‌دارم. با دیدن سایه‌ی حاج بابا، سرجام می‌ایستم و منتظر به در خیره میشم. صدای احوال پرسی...

forum.roman98.com

ماهی! گفت:
رمان په ژاره
نویسنده میم.ز
خلاصه:
تنها یک تصمیمی که وابسته به نظر دیگران بود، باعث شد مسیر زندگی‌اش تغییر کند. تصمیمی که برخلاف آن‌چه تصور می‌کرد، سرانجام دیگری برایش رقم زد. سرانجامی که باعث شد عقلش کیش و مات شود و صدای فریاد قلب شکسته‌اش، گوش آسمان را کَر کند!

بـــــــرگزیده - رمان په ژاره | ماهی! کاربر انجمن رمان ۹۸

آب دهانش را قورت داد و مردمک چشم‌هایش را به سمت پدرش حواله کرد. علی بدون این‌که شیشه‌های ماشین را بالا بکشد، ماشین را خاموش کرد و رو به کمند گفت: - خب من این‌جا منتظرت می‌مونم تا تو برگردی. قلب کمند از تپش ایستاد، زبانش را بر روی لـ*ـب‌های خشکش کشید و گفت: - یعنی شما نمیاین؟ علی دستش را به سمت...

forum.roman98.com

سلام دوست عزیز

طراح شما

Mohadeseh.f

"لطفا لطفا، اسم اثر و اسم نویسنده به همراه عکس مد نظر و نیم بیت رو به پیوی بنده ارسال کنید"

ZaHRa · 25/10/22

نام رمان: توازن جاودانه
نویسنده: زهرا حمیدی
ژانر: فانتزی، معمایی
خلاصه: قلبش به تاریکی شب‌های بی‌ماه شده بود، گویا تقدیر با او بد تاکرده بود. کودکی‌اش در پرده‌ای از ابهام گذشت؛ حال او آمده تا ورق را برگرداند و همه‌چیز را به نفع خود تمام کند.
اکنون دیگر قدرت در دستان اوست، تقدیر جرئت ندارد برخلاف خواسته‌های او رقم بخورد.
او اصیل‌زاده‌ای است از تبار خاندان سلطنتی؛ اصیلی که انسان‌های گرگ‌نما را لایق زیستند نمی‌بیند و می‌خواهد هستی‌را از وجود منحوس آن موجودات پاک کند.
حال او توازنی که بر سرش سوگندی جاودانه خورده شده را درهم خواهد شکست و جهان در ناپایداری مطلق فرو خواهد رفت...
جمله جلد:
کوهی سایه افکنده بر دشت زندگیم؛
سیاه و ترسناک، این است دنیای من!
لینک: V.I.P - رمان توازن جاودانه | Zahra.bano کاربر انجمن ۹۸

Mohadeseh.f · 1/11/22

Zahra.bano گفت:
نام رمان: توازن جاودانه
نویسنده: زهرا حمیدی
ژانر: فانتزی، معمایی
خلاصه: قلبش به تاریکی شب‌های بی‌ماه شده بود، گویا تقدیر با او بد تاکرده بود. کودکی‌اش در پرده‌ای از ابهام گذشت؛ حال او آمده تا ورق را برگرداند و همه‌چیز را به نفع خود تمام کند.
اکنون دیگر قدرت در دستان اوست، تقدیر جرئت ندارد برخلاف خواسته‌های او رقم بخورد.
او اصیل‌زاده‌ای است از تبار خاندان سلطنتی؛ اصیلی که انسان‌های گرگ‌نما را لایق زیستند نمی‌بیند و می‌خواهد هستی‌را از وجود منحوس آن موجودات پاک کند.
حال او توازنی که بر سرش سوگندی جاودانه خورده شده را درهم خواهد شکست و جهان در ناپایداری مطلق فرو خواهد رفت...
جمله جلد:
کوهی سایه افکنده بر دشت زندگیم؛
سیاه و ترسناک، این است دنیای من!
لینک: V.I.P - رمان توازن جاودانه | Zahra.bano کاربر انجمن ۹۸

سلام دوست عزیز

طراح شما

Mohadeseh.f

"لطفا لطفا، اسم اثر و اسم نویسنده به همراه عکس مد نظر و نیم بیت رو به پیوی بنده ارسال کنید"

~MOHADESE~ · 11/11/22

سلام وقت بخیر درخواست جلد
برای رمان بوی مرگ داشتم

نام رمان: بوی مرگ
نویسنده: محدثه وفایی کاربر انجمن رمان ۹۸
ژانر: عاشقانه،جنایی،تراژدی
خلاصه: افسوس که طالع شوم آنان، تنها یک فام داشت. آنها پا بر تارهایی نهاده‌ بودند که آواز مرگ‌بار آنان را فرا می‌خواند و حتی قهارترین بازیکنان هم جان می‌دادند و جان می‌گرفتند. شیطنت‌هایی که اندک اندک قربانی سرنوشت می‌شدند و مظلومانی که بی‌گنه در آذر اقیانوس سرخ در انتظار یاری از سوی دیگران بودند.

متن انتخابی:
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه‌ ایست که قربانی‌ ات کنند...

در حال تایپ - رمان بوی مرگ | mohadese22 کاربر انجمن رمان ۹۸

~MOHADESE~ · 11/11/22

سلام وقت بخیر درخواست جلد
برای رمان بوی مرگ داشتم

نام رمان: بوی مرگ
نویسنده: محدثه وفایی کاربر انجمن رمان ۹۸
ژانر: عاشقانه،جنایی،تراژدی
خلاصه: افسوس که طالع شوم آنان، تنها یک فام داشت. آنها پا بر تارهایی نهاده‌ بودند که آواز مرگ‌بار آنان را فرا می‌خواند و حتی قهارترین بازیکنان هم جان می‌دادند و جان می‌گرفتند. شیطنت‌هایی که اندک اندک قربانی سرنوشت می‌شدند و مظلومانی که بی‌گنه در آذر اقیانوس سرخ در انتظار یاری از سوی دیگران بودند.

متن انتخابی:
آب طلب نکرده همیشه مراد نیست
گاهی بهانه‌ ایست که قربانی‌ ات کنند...

رمان بوی مرگ | mohadese22 کاربر انجمن رمان ۹۸

به نام خالق عشق نام رمان: بوی مرگ نویسنده: محدثه وفایی کاربر انجمن رمان ۹۸ ژانر: عاشقانه، جنایی-پلیسی، تراژدی ناظر: ~متینا کوثری~ ویراستاران: گروهی ویراستاران خلاصه: افسوس که طالع شوم آنان، تنها یک فام داشت. آن‌ها پا بر تارهایی نهاده‌ بودند که آواز مرگ‌بار آنان را فرا می‌خواند و حتی قهارترین...

forum.roman98.com

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

دستیار تالار هنر

مدیر تالار تایپوتریلر+طراحی

مدیر تالار تایپوتریلر+طراحی

کاربر نیمه فعال

کاربر نیمه فعال

مدیر تالار تایپوتریلر+طراحی

مدیر برتر + نویسنده‌ی برتر

مدیر تالار تایپوتریلر+طراحی

مدیر تالار فرهنگ

مدیر تالار فرهنگ

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین