درخواست جلد آثار در حال تایپ | انجمن رمان ۹۸

~ROYA~ · 14/4/21

فاطمه عطایی گفت:
با سلام
نام رمان: آگرین
نام نویسنده: فاطمه عطایی
ژانر: جنایی-پلیسی، عاشقانه
خلاصه:
دختری از جنس تنهایی، با دنیایی پر از آدمک‌های نقاب‌دار!
دنبال تکیه‌گاهی است، اما دریغ از تکیه‌گاهی همانند خودش.
فارغ از هر مشکلی، برای خودش زندگی می‌کرد که ناگهان طوفانی که از یک تهدید سر چشمه می‌گیرد، به سوی اوی می‌تازد و دخترک را غرق در خود می‌کند.
آیا عشقی که در آن گرفتار می‌شود، حماقت محض است؟
نکند این آهوی عاشق توسط مع*شوق گرگش دریده شود؟!
جمله:
محو چشمان تو بودم
که به دام افتادم

صید را زنده گرفتی
و به کشتن دادی....

‌
‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌

سلام وقت بخیر
طراح شما : Mohadeseh.f
با طراح گفتوگو زده و اطلاعات مورد نظر رو برای طراح + نیم بیت بفرستید

ronak.a · 18/4/21

دلنوشته:مات و تاریک!
نویسنده: روناک
لینک اثر:دلنوشته مات و تاریک
جمله روی جلد:سرباز ها هم مات میشوند.

~ROYA~ · 18/4/21

ronak.a گفت:
دلنوشته:مات و تاریک!
نویسنده: روناک
لینک اثر:دلنوشته مات و تاریک
جمله روی جلد:سرباز ها هم مات میشوند.

سلام وقت بخیر
طراح شما : NAZI_KH
با طراح گفتوگو زده و اطلاعات مورد نظر رو برای طراح + نیم بیت بفرستید

عسل شمس · 18/4/21

نام رمان: مرغوا
نام کاربری نویسنده:

Asal
ژانر: جنایی_ مافیایی، عاشقانه
خلاصه: افکار ترسناک هستند. از همه چیز در این دنیا ترسناک تر! چون افکار آدم‌هاست که همه چیز را کنترل می‌کند! او این را خوب می‌دانست و یاد گرفته بود به بهترین نحو ممکن از آن استفاده کند. اما یک چیز آزارش می‌داد. ترس از تاریکی! برای کسی مثل او مسخره می‌آمد؛ اما حقیقت چیز دیگری بود. او هنوز هم همان بود؛ فقط ظاهرش عوض شده بود!
از مرگ واهمه‌ای نداشت؛ اما از تاریکی چرا، چون فکر می‌کرد مرگ پایان درد است؛ ولی تاریکی شروعش...
لینک اثر: در حال تایپ - رمان مرغوا |

Asal کاربر انجمن ۹۸
نیم بیت یا جملک پایین جلد:
با آن که هیچ رَدی از تاریکی‌ نیست
اما دنیا بدجوری شب است.

~ROYA~ · 18/4/21

Asal❄︎ گفت:
نام رمان: مرغوا
نام کاربری نویسنده: Asal
ژانر: جنایی_ مافیایی، عاشقانه
خلاصه: افکار ترسناک هستند. از همه چیز در این دنیا ترسناک تر! چون افکار آدم‌هاست که همه چیز را کنترل می‌کند! او این را خوب می‌دانست و یاد گرفته بود به بهترین نحو ممکن از آن استفاده کند. اما یک چیز آزارش می‌داد. ترس از تاریکی! برای کسی مثل او مسخره می‌آمد؛ اما حقیقت چیز دیگری بود. او هنوز هم همان بود؛ فقط ظاهرش عوض شده بود!
از مرگ واهمه‌ای نداشت؛ اما از تاریکی چرا، چون فکر می‌کرد مرگ پایان درد است؛ ولی تاریکی شروعش...
لینک اثر: در حال تایپ - رمان مرغوا | Asal کاربر انجمن ۹۸
نیم بیت یا جملک پایین جلد:
با آن که هیچ رَدی از تاریکی‌ نیست
اما دنیا بدجوری شب است.

سلام وقت بخیر
طراح شما : Mohadeseh.f
با طراح گفتوگو زده و اطلاعات مورد نظر رو برای طراح + نیم بیت بفرستید

TATA · 19/4/21

سلام شب و روزتون خوش
درخواست طراح جلد رو برای رمانم دارم

رمان بازگشت تاریکی( جلد دوم دامگستران) | Negin Farkhandeh کاربر انجمن رمان 98

حیله، خیـ*ـانت، رسوایی و دردسرهایی عظیم دامن‌گیر خانواده کلارکسون و اطرافیان آن‌ها خواهد شد و کلارا بار دیگر خود را در میان زندگی فرو پاشیده‌اش خواهد دید.

forum.roman98.com

~ROYA~ · 19/4/21

Negin Farkhandeh گفت:
سلام شب و روزتون خوش
درخواست طراح جلد رو برای رمانم دارم

رمان بازگشت تاریکی( جلد دوم دامگستران) | Negin Farkhandeh کاربر انجمن رمان 98

حیله، خیـ*ـانت، رسوایی و دردسرهایی عظیم دامن‌گیر خانواده کلارکسون و اطرافیان آن‌ها خواهد شد و کلارا بار دیگر خود را در میان زندگی فرو پاشیده‌اش خواهد دید.

forum.roman98.com

سلام وقت بخیر
طراح شما : ~ROYA~
با طراح گفتوگو زده و اطلاعات مورد نظر رو برای طراح + نیم بیت بفرستید

shiva.Rd · 22/4/21

نام رمان: آینور
نام نویسنده: shiva.Rd
ژانر رمان: عاشقانه
خلاصه رمان:
زندگی آرام و بی حاشیه‌اش طی یک اتفاق غیرمنتظره دگرگون شد. خودش را، دلش را، ذهن و تمام جوارحش را فراموش کرد و همه چیز خلاصه شد در او، اویی که به یک باره، زمین هموار قلبش را منقلب کرد.
بیت:
رویای آشنای شب و روز من
در خواب های کودکی ام دیده ام تو را
لینک:

در حال تایپ - رمان آینور | shiva.Rd کاربر انجمن رمان 98

زندگی آرام و بی حاشیه‌اش طی یک اتفاق غیرمنتظره دگرگون شد. خودش را، دلش را، ذهن و تمام جوارحش را فراموش کرد و همه چیز خلاصه شد در او، اویی که به یک باره، زمین هموار قلبش را منقلب کرد.

forum.roman98.com

~ROYA~ · 22/4/21

shiva.Rd گفت:
نام رمان: آینور
نام نویسنده: shiva.Rd
ژانر رمان: عاشقانه
خلاصه رمان:
زندگی آرام و بی حاشیه‌اش طی یک اتفاق غیرمنتظره دگرگون شد. خودش را، دلش را، ذهن و تمام جوارحش را فراموش کرد و همه چیز خلاصه شد در او، اویی که به یک باره، زمین هموار قلبش را منقلب کرد.
بیت:
رویای آشنای شب و روز من
در خواب های کودکی ام دیده ام تو را
لینک:

در حال تایپ - رمان آینور | shiva.Rd کاربر انجمن رمان 98

زندگی آرام و بی حاشیه‌اش طی یک اتفاق غیرمنتظره دگرگون شد. خودش را، دلش را، ذهن و تمام جوارحش را فراموش کرد و همه چیز خلاصه شد در او، اویی که به یک باره، زمین هموار قلبش را منقلب کرد.

forum.roman98.com