- عضویت
- 16/7/20
- ارسال ها
- 2,693
- امتیاز واکنش
- 9,215
- امتیاز
- 233
- محل سکونت
- گلنمکستان
- زمان حضور
- 63 روز 21 ساعت 58 دقیقه
نویسنده این موضوع
شهر؛ سکونتگاهی، نسبتاً بزرگ و دائمی است.[۱][۲] سازمان ملل متحد، در سال ۱۳۶۷ خورشیدی، شهر را چنین، تعریف میکند:
شهر، مکانی با تراکم بالای جمعیت و مرکزیت اداری و تاریخی است که در آن، فعالیت اصلی مردم، غیر کشاورزی است و دارای مختصات شهری بوده که از طریق دولتی محلی، اداره میشود.
شاخصهای تفکیک شهر از روستا، عبارت است از:
وسعتوضعیت و نوع فعالیت اقتصادیدرجه اشتغال و قشربندی اجتماعیدرجه پیچیدگی روابط و مناسباتچگونگی بهرهگیری از نهادهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ترکیب جمعیت.
واژه
واژه شهر از پارسی میانه شهر و از پارسی باستان χşaθra- گرفته شدهاست.[۴]xšaθra در پارسی باستان به معنای پادشاهی بودهاست که در عربی که از ریشه الشهر به معنی ماه است. .[۵]
تعریف
در جهان
واژه Urban در زبان انگلیسی و Urbain در زبان فرانسوی، از ریشه Urbanus لاتین، یعنی شهری یا متعلق به شهر و از Urbs که به شهر رم اطلاق میشد، میآید.[۶]
شهر، طی دهههای اخیر، از سوی اندیشمندان جغرافیا، جامعهشناسی، اقتصاد، جمعیتشناسی و برخی علوم دیگر، تعاریف متعددی از شهر ارائه شدهاست و جامعه شناسان از جمله انگلس و مارکس، شهر را محل تمرکز جمعیت، ابزار تولید، سرمایه، نیازها و احتیاجات و غیره میدانند که تقسیم کار اجتماعی، در آنجا صورت گرفتهاست. جغرافی دانان، شهر را منظرهای مصنوعی از خیابانها، ساختمانها، دستگاهها و بناهایی میدانند که زندگی شهری را امکانپذیر میسازد. مورخان، شهر را با توجه به قدمت آن، تعریف میکنند و از نظر اقتصاددانان، شهر به جایی اطلاق میشود که معیشت غالب ساکنان آن، بر پایه کشاورزی نباشد. جمعیت شناسان نیز، تعداد جمعیت یک نقطه را، ملاک شهری بودن آن نقطه میدانند. اندیشمندان طراحی شهری شهر را مجموعه پیچیدهٔ سازمان یافتهای میدانند که متشکل از سه مؤلفه اصلی کالبد، تصورات، و فعالیت میباشد، که پیوسته در حال تغییر و تحول است. شهرشناسان، شهر را محلی میدانند که بشر دست از زمین کشیده و فکر کردن را آغاز میکند.{نیازمند منبع}
با توجه به دیدگاههای گوناگون، تعریفهای متفاوتی برای شهر، ارائه شدهاست. در بیشتر کوششها، برای تعریف بنیادی و اساسی شهر، دو ملاک در نظر گرفته شدهاست:
تعیین حداقل اندازه شهر، از نظر جمعیتتعیین حد نصاب برای چگالی جمعیت (جمعیت نسبی).ملاک دوم، ملاکی است که میلز، آن را برای تعریف شهر، تأیید میکند و بر روی آن اطمینان دارد.
شهر، منطقه ای است که در آن، زمین، برای خانه سازی، نسبت به سایر عوامل تولید، مخصوصاً، سرمایه، در مقایسه با نواحی اطراف آن، با شدت بیشتری، مورد استفاده قرار میگیرد. از آنجایی که مردم، معمولاً، در نواحی نزدیک به محل سکونت خود، کار میکنند؛ بنابراین، شهر، با دو عامل دیگر، یعنی، اشتغال بیشتر و تولید بیشتر کالا و خدمات، نیز، توصیف میشود. بهطور کلی، شهر، منطقهای است که نسبت تولید و سایر عوامل تولید به زمین، در آن، بیشتر از نواحی همجوار است.[۷] بطور کلی، شهرها دارای سیستمهای پیچیده برای بهداشت، آب و برق، کاربری زمین، مسکن و حمل و نقل هستند و از سادگی حاکم در روستاها دورند.[۸]
در ایران
شهر، محلی است با حدود قانونی که در محدوده جغرافیائی بخش، واقع شده و از نظر بافت ساختمانی، اشتغال و سایر عوامل، دارای سیمایی با ویژگیهای خاص خود، بوده؛ بهطوریکه اکثریت ساکنان دائمی آن، در مشاغل کسب، تجارت، صنعت، کشاورزی، خدمات و فعالیتهای اداری، اشتغال داشته و در زمینه خدمات شهری، از خودکفائی نسبی، برخوردار و کانون مبادلات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیـاس*ـی حوزه جذب و نفوذ پیرامون خود، بوده و حداقل، دارای ده هزار نفر، جمعیت باشد.[۹] در هر نقطه که از نظر موقعیت و اهمیت، تشکیل شهرداری، ضرورت داشته باشد؛ ولو، جمعیت آن، به پنج هزار نفر، بالغ نشود؛ وزارت کشور، میتواند، در آن محل، دستور تشکیل انجمن و شهرداری بدهد.[۱۰] در زبان فارسی باستان، «شهر» را «خشت» میگفتند که به معنی پادشاهی بودهاست. در اوستا این واژه بهصورت «خَشَتَر»[۱۱] بوده که واژهٔ «شهر» در فارسی نو از همین واژهٔ اوستایی آمدهاست.[۱۲]
از سال ۱۳۳۵ معیارهای مشخصی برای تبدیل روستا به شهر در نظر گرفته شد که از جمله آن، داشتن حداقل ۵ هزار نفر جمعیت بود. این مقدار در سال ۱۳۶۵ به ۱۰ هزار نفر افزایش یافت تا اینکه با تغییر دوباره قانون در سال ۱۳۷۱، مقدار کمینه برداشته شد و هر نقطه دارای شهرداری به عنوان شهر شناخته شد.[۱۳] این تغییر قانون در دوره دهساله ۱۳۷۵ تا ۱۳۷۸، باعث زایش بیش از ۴۰۰ شهر شد و نقش مهمی در افزایش درصد شهرنشینی ایران به بیش از ۷۰ درصد داشتهاست.[۱۴]
واژهٔ شهر در روزگار باستان مفهوم وسیعتری داشت و به معنای کشور، استان و ایالت و دولت به کار میرفت. این واژه بعدها با گذشت زمان مفهوم کوچکتری یافت و همپایهٔ شهر به معنای کنونی آن گردید.
واژهٔ شهر در زبانهای اهالی شرق ایران با واژهٔ «کنتا» (kanta، کند) که به معنای «حصار و بارو» است، نزدیکی دارد؛ برای نمونه در «سمرکند» (سمرقند) که نامش در روزگار باستان «ماراکند» بود. در استانهای شرق ایران، واژهٔ kanta-kantha به معنی شهر محفوظ ماندهاست. گمان میرود این واژه در روزگار باستان به معنای حصار، دیوار و بارو بوده که به صورتی دیگر عنوان ked-kad به مفهوم خانه را نیز داشتهاست.[۱۵] در سنگنبشههای سدهٔ سوم میلادی به «استان»، stry (در متون پهلوی= sahr «شهر») میگفتهاند و مناطق نیز شهر نامیده میشدهاند. حال آنکه مرکز استان یا پایتخت را «شهرستان» میخواندهاند. «شهر» توسط «شهردار» اداره میشده که در سدهٔ سوم میلادی احتمالاً یک شاه محلی بودهاست و فرمانروایان استانها را شخص شاهنشاه منصوب میکرد. مناطق یا شهرها توسط یک «شهرب» و یک «موبد» اداره میشدند. یک شهر یا ناحیه به «روستای»ها تقسیم میشد که شاید هر یک از چندین دهکده تشکیل میشدند. کوچکترین واحد «ده» بود که یک دهقان یا دهگان ریاست آن را برعهده داشت.[۱۶]
انجمن رماننویسی
رمان۹۸
شهر، مکانی با تراکم بالای جمعیت و مرکزیت اداری و تاریخی است که در آن، فعالیت اصلی مردم، غیر کشاورزی است و دارای مختصات شهری بوده که از طریق دولتی محلی، اداره میشود.
شاخصهای تفکیک شهر از روستا، عبارت است از:
وسعتوضعیت و نوع فعالیت اقتصادیدرجه اشتغال و قشربندی اجتماعیدرجه پیچیدگی روابط و مناسباتچگونگی بهرهگیری از نهادهای اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و ترکیب جمعیت.
واژه
واژه شهر از پارسی میانه شهر و از پارسی باستان χşaθra- گرفته شدهاست.[۴]xšaθra در پارسی باستان به معنای پادشاهی بودهاست که در عربی که از ریشه الشهر به معنی ماه است. .[۵]
تعریف
در جهان
واژه Urban در زبان انگلیسی و Urbain در زبان فرانسوی، از ریشه Urbanus لاتین، یعنی شهری یا متعلق به شهر و از Urbs که به شهر رم اطلاق میشد، میآید.[۶]
شهر، طی دهههای اخیر، از سوی اندیشمندان جغرافیا، جامعهشناسی، اقتصاد، جمعیتشناسی و برخی علوم دیگر، تعاریف متعددی از شهر ارائه شدهاست و جامعه شناسان از جمله انگلس و مارکس، شهر را محل تمرکز جمعیت، ابزار تولید، سرمایه، نیازها و احتیاجات و غیره میدانند که تقسیم کار اجتماعی، در آنجا صورت گرفتهاست. جغرافی دانان، شهر را منظرهای مصنوعی از خیابانها، ساختمانها، دستگاهها و بناهایی میدانند که زندگی شهری را امکانپذیر میسازد. مورخان، شهر را با توجه به قدمت آن، تعریف میکنند و از نظر اقتصاددانان، شهر به جایی اطلاق میشود که معیشت غالب ساکنان آن، بر پایه کشاورزی نباشد. جمعیت شناسان نیز، تعداد جمعیت یک نقطه را، ملاک شهری بودن آن نقطه میدانند. اندیشمندان طراحی شهری شهر را مجموعه پیچیدهٔ سازمان یافتهای میدانند که متشکل از سه مؤلفه اصلی کالبد، تصورات، و فعالیت میباشد، که پیوسته در حال تغییر و تحول است. شهرشناسان، شهر را محلی میدانند که بشر دست از زمین کشیده و فکر کردن را آغاز میکند.{نیازمند منبع}
با توجه به دیدگاههای گوناگون، تعریفهای متفاوتی برای شهر، ارائه شدهاست. در بیشتر کوششها، برای تعریف بنیادی و اساسی شهر، دو ملاک در نظر گرفته شدهاست:
تعیین حداقل اندازه شهر، از نظر جمعیتتعیین حد نصاب برای چگالی جمعیت (جمعیت نسبی).ملاک دوم، ملاکی است که میلز، آن را برای تعریف شهر، تأیید میکند و بر روی آن اطمینان دارد.
شهر، منطقه ای است که در آن، زمین، برای خانه سازی، نسبت به سایر عوامل تولید، مخصوصاً، سرمایه، در مقایسه با نواحی اطراف آن، با شدت بیشتری، مورد استفاده قرار میگیرد. از آنجایی که مردم، معمولاً، در نواحی نزدیک به محل سکونت خود، کار میکنند؛ بنابراین، شهر، با دو عامل دیگر، یعنی، اشتغال بیشتر و تولید بیشتر کالا و خدمات، نیز، توصیف میشود. بهطور کلی، شهر، منطقهای است که نسبت تولید و سایر عوامل تولید به زمین، در آن، بیشتر از نواحی همجوار است.[۷] بطور کلی، شهرها دارای سیستمهای پیچیده برای بهداشت، آب و برق، کاربری زمین، مسکن و حمل و نقل هستند و از سادگی حاکم در روستاها دورند.[۸]
در ایران
شهر، محلی است با حدود قانونی که در محدوده جغرافیائی بخش، واقع شده و از نظر بافت ساختمانی، اشتغال و سایر عوامل، دارای سیمایی با ویژگیهای خاص خود، بوده؛ بهطوریکه اکثریت ساکنان دائمی آن، در مشاغل کسب، تجارت، صنعت، کشاورزی، خدمات و فعالیتهای اداری، اشتغال داشته و در زمینه خدمات شهری، از خودکفائی نسبی، برخوردار و کانون مبادلات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیـاس*ـی حوزه جذب و نفوذ پیرامون خود، بوده و حداقل، دارای ده هزار نفر، جمعیت باشد.[۹] در هر نقطه که از نظر موقعیت و اهمیت، تشکیل شهرداری، ضرورت داشته باشد؛ ولو، جمعیت آن، به پنج هزار نفر، بالغ نشود؛ وزارت کشور، میتواند، در آن محل، دستور تشکیل انجمن و شهرداری بدهد.[۱۰] در زبان فارسی باستان، «شهر» را «خشت» میگفتند که به معنی پادشاهی بودهاست. در اوستا این واژه بهصورت «خَشَتَر»[۱۱] بوده که واژهٔ «شهر» در فارسی نو از همین واژهٔ اوستایی آمدهاست.[۱۲]
از سال ۱۳۳۵ معیارهای مشخصی برای تبدیل روستا به شهر در نظر گرفته شد که از جمله آن، داشتن حداقل ۵ هزار نفر جمعیت بود. این مقدار در سال ۱۳۶۵ به ۱۰ هزار نفر افزایش یافت تا اینکه با تغییر دوباره قانون در سال ۱۳۷۱، مقدار کمینه برداشته شد و هر نقطه دارای شهرداری به عنوان شهر شناخته شد.[۱۳] این تغییر قانون در دوره دهساله ۱۳۷۵ تا ۱۳۷۸، باعث زایش بیش از ۴۰۰ شهر شد و نقش مهمی در افزایش درصد شهرنشینی ایران به بیش از ۷۰ درصد داشتهاست.[۱۴]
واژهٔ شهر در روزگار باستان مفهوم وسیعتری داشت و به معنای کشور، استان و ایالت و دولت به کار میرفت. این واژه بعدها با گذشت زمان مفهوم کوچکتری یافت و همپایهٔ شهر به معنای کنونی آن گردید.
واژهٔ شهر در زبانهای اهالی شرق ایران با واژهٔ «کنتا» (kanta، کند) که به معنای «حصار و بارو» است، نزدیکی دارد؛ برای نمونه در «سمرکند» (سمرقند) که نامش در روزگار باستان «ماراکند» بود. در استانهای شرق ایران، واژهٔ kanta-kantha به معنی شهر محفوظ ماندهاست. گمان میرود این واژه در روزگار باستان به معنای حصار، دیوار و بارو بوده که به صورتی دیگر عنوان ked-kad به مفهوم خانه را نیز داشتهاست.[۱۵] در سنگنبشههای سدهٔ سوم میلادی به «استان»، stry (در متون پهلوی= sahr «شهر») میگفتهاند و مناطق نیز شهر نامیده میشدهاند. حال آنکه مرکز استان یا پایتخت را «شهرستان» میخواندهاند. «شهر» توسط «شهردار» اداره میشده که در سدهٔ سوم میلادی احتمالاً یک شاه محلی بودهاست و فرمانروایان استانها را شخص شاهنشاه منصوب میکرد. مناطق یا شهرها توسط یک «شهرب» و یک «موبد» اداره میشدند. یک شهر یا ناحیه به «روستای»ها تقسیم میشد که شاید هر یک از چندین دهکده تشکیل میشدند. کوچکترین واحد «ده» بود که یک دهقان یا دهگان ریاست آن را برعهده داشت.[۱۶]
انجمن رماننویسی
رمان۹۸
شهرسازی چیست؟ همه چیز درباره شهرسازی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: