خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Kameliaparsa

کاربر حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
29/6/20
ارسال ها
2,811
امتیاز واکنش
8,659
امتیاز
358
سن
24
محل سکونت
~Dark World~
زمان حضور
57 روز 4 ساعت 40 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام رمان: رمان عاشقانه‌ترین انتقام
نویسنده: Kameliaparsa
ژانر: عاشقانه-پلیسی-جنایی
خلاصه:
انتقامی خونین، گذشته‌ای تباه شده، دختری تنها و از جنس غم
را به انتقام دعوت می‌کند، انتقامی از جنس عشق!
معماهای زیادی درپی گذشته نهفته است، که فقط عشق کلید این معماست و دختری از جنس تنهایی، گره می‌گشاید از این راز.


خسته نباشید به دوستان و منتقدین عزیز. با سپاس از نقد شما و وقت با ارزشی که برای مطالعه و بررسی رمان بنده می‌گذارید. نقد مثبت و منفی آزاد، با نظرات جامعه خود برای بهبود سطح هر چه بیشتر رمان یاری فرمایید.


رمان عاشقانه ترین انتقام‌ | kameliaparsa کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، Karkiz، !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! و 4 نفر دیگر

!MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
3/10/19
ارسال ها
1,158
امتیاز واکنش
10,559
امتیاز
323
زمان حضور
73 روز 8 ساعت 4 دقیقه
بسم‌الله
من در وهله‌ی اول، با مشاهده‌ی کلمه‌ی انتقام در عنوان، حدس یک رمان پلیسی رو زدم و با ادغام این دو کلمه‌ی «عاشقانه‌ترین انتقام» گمان این که ژانر عاشقانه هم به این رمان تعلق می‌گیرد سخت نیست و حدس من هم درست بود و این عنوان در برگیرنده‌ی هر دو ژانر بود، ولی از کلیشه ای بودن این نام نمی‌توان چشم پوشی کرد.
شباهت این عنوان با اثری به نام «مرد انتقام» و همین طور ترکیب کلیشه‌ای «عاشقانه» و «انتقام» من رو از یک رمان پلیسی کلیشه‌ای تا حدودی مطلع کرد.

همان طور که من در خواندن رمان، اکثرا به خلاصه و مقدمه خیلی بها می‌دهم و عقیده دارم باید در همین گام اول، برای جذب خواننده؛ متنی ترغیب کننده ارائه داد؛ اشاره می‌کنم که این رمان در خلاصه آن کیفیت مطلوب را رعایت نکرده.
انتقامی خونین، گذشته‌ای تباه شده، دختری تنها و از جنس غم را به انتقام دعوت می کند، انتقامی از جنس عشق!
تکرار کلمه‌ی انتقام آن هم سه بار، در متنی کم‌تر از دو خط و آن هم در خلاصه‌ای که تا حدودی نشان دهنده‌ی سطح رمانی است که قصد خواندنش را داریم، به اضافه‌ی کلیشه‌ی «دختری از جنس تنهایی و غم» یک ضعف در همین گام اول به حساب می‌آید.
رمان مقدمه‌ای مرتبط با محتوا و نام اثر داشت و تا حدودی در جذب خواننده کمک می‌کرد، البته اگر پرده برداری‌هایی که نام اثر و خلاصه مقداری اعمال کرده‌اند، نادیده گرفت.
رمان شروع کلیشه‌ای نداشت، اما خود رمان در برگیرنده‌ی کلیشه‌ها و اتفاق‌هایی
غیرقابل درک بود که من را مدام از خواندن ادامه‌ی رمان منصرف می‌کرد.
جدا از این سیر کند رمان و دیالوگ‌ها و مونولوگ‌های بی هدف به خستگی من از همراهی تا به انتهای این رمان، دامن می‌زد.

توصیفات احساس ضعیف بود. به طور مثال این قسمت پوف، شصتم را روی دکمه‌ی سبز.‌‌.. کلمه‌ی «پوف» برای رساندن احساس کلافگی و بی حوصلگی شخصیت، می‌توانست به صورت کلافه شصتم را روی دکمه‌ی سبز...
در بیاید. یا مثلا جمله‌ی هه، دست از دید زدن خودم برداشتم... کلمه‌ی «هه»
به نشانه‌ی تمسخر می‌توانست جایگزین‌های دیگری داشته باشد.
زاویه دید انتخابی در صورتی که توصیفات کامل و جامع‌تر و به دور از کلیشه باشند، زاویه دید مناسبی است.
ولی خب نویسنده در توصیفات چهره و فضا، همه را به صورت یک جا ارائه داده بود و کلیشه‌هایی مثل در آیینه نگاه کردن و توصیف صورت را اعمال کردن هم موجود بود.
یک ضعف دیگر این بود که در حدود پنج خط و به صورت یک جا، شخصیت تمام زندگینامه و توانایی و حتی چهره‌ و خصوصیات ظاهری در قسمتی دیگر از رمان به نوبه‌ای روی دایره ریخته بود و این که توصیفات اینگونه پشت سر هم بیان می‌شد، قدرت تصویر پردازی و به خاطر سپردن توصیفات را از خواننده صلب می‌کرد.
توصیفات کلیشه‌ای از چهره را که در نظر نگیریم، توصیف سری تکون داد و از اون نگاه‌های گربه شرکی بهم انداخت خود به شخصه در رمان‌های متعدد کلیشه‌ای مشاهده کرده‌ام و نویسنده همان طور که از ابتدا در رمانش هویدا بود، باید تلاش کند رمان را از کلیشه‌های متعدد به وجود آمده فاصله دهد.
معتقدم با خواندن یک رمان با ژانر پلیسی خواننده باید مدام درگیر هیجان و دست‌خوش شوک و کنجکاوی شود؛ اما می بینیم که در این رمان با ابتدایی به دور از هیجان و اواسطی ماننده به ابتدا، خواننده را خسته می‌کرد‌.
بعد از خواندن دو صفحه، شاید جالب‌ترین اتفاقی که افتاد این بود که متین قصد داشت کار پیدا کند و دوستش نیلوفر به او پیشنهاد کار داد!

اشتباهات تایپی بی شمار ماننده به صبط، فوحش و استفاده‌ی بیش از اندازه از «،» به جای «.» خیلی به چشم می‌خورد و موجب حواس پرتی می‌گشت و گاهی پس از کلمه‌ی «گفت» به جای «:» نقطمه کاما «؛» قرار گرفته بود.
کلمات انگلیسی در مونولوگ مانند به تیوی و usp و همین طور در دیالوگ مثل me too اشتباه بود و هرگونه کلمه‌ی انگلیسی در رمان باید به معادلش تبدیل شود و در دیالوگ می‌توان از تلفظ آن هم به فارسی بسنده کرد.
اغراق‌های رمان را در برابر اتفاقات و به کل این رمان غیر قابل باور پذیر تا حدودی می‌توان نادیده گرفت، اما یک مثال این که متین با تمسخر آهنگ مورد علاقه‌ش بیش از حد دلخور شد یک نمونه از آن بود!
چهره‌هایی اکثرا زیبا و بی عیب و آزادی که متین از آن برخوردار بود و تقریبا دور از باور! حتی اگر آزادی او را در نظر نگیریم، این که همه‌ی شخصیت‌ها پولدار باشند و زیبا، خود به اندازه‌ی کافی کلیشه‌ای و دور از باور است.

من لحظه به لحظه با خواندن این رمان بیشتر متعجب می‌شدم!
باز هم کلیشه‌ی دختری با اخلاقی ظاهراً عجیب و پسر نما در رمان موجود بود و این که آن شخصیت با هیجده سال سن، از این همه توانایی برخودار بود بسیار عجیب‌تر می‌نمود!

رمان به هیچ عنوان برای من قابل لمس نبود، چون نه توصیفات و نه باور پذیری به خوبی در رمان اعمال نشده بود.
مثلا این که فردی با سی سال سن بخواهد سرگرد باشد خود به تنهایی من را دچار ناباوری کرد‌.

اینکه در صفحات آخر هم ناگهان رمان سیر تندی به خود گرفت، با این که خواننده بعد از احساس کسل کننده‌ی منتقل شده به خاطر نبود هیجان در رمان، مقداری هیجان زده می‌شود برای همراهی؛ اما یک‌دفعه به تمام سوال‌های در ذهن خواننده پاسخ داده شد!
برای بالا بردن سطح رمان، باید کلیشه‌ها با رویدادها و توصیفات نو جایگزین شود و به خصوص از دیالوگ‌های بی هدف خود داری شود!
البته نمی‌توان حس کنجکاوی که در صفحات آخر بر من غلبه کرد را نادید گرفت‌.

Melika Nasirian

با آرزوی موفقیت :rose:
کادر نقد انجمن رمان 98


رمان عاشقانه ترین انتقام‌ | kameliaparsa کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: زینب نامداری، Amerətāt، Goli Pakseresht و 11 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا