- عضویت
- 25/2/20
- ارسال ها
- 185
- امتیاز واکنش
- 491
- امتیاز
- 148
- محل سکونت
- ی جایی-_-
- زمان حضور
- 7 روز 13 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
اگر فیلم انگل را در از سینمای کره جنوبی دیده باشید، احتمال زیادی وجود دارد که به تمام حرفهای این مقاله فکر کرده باشید.
یک فیلم چقدر میتواند تاثیرگذار باشد؟ فیلمی که به زبان انگلیسی حرف نمیزند، در دنیای پر خرج هالیوود ساخته نشده و ستارههای مو بلوند و پرحاشیه آن را محاصره نکردهاند! اما انگل، زبان دل بیشتر مردم در جای جای دنیاست. دنیایی که ما نام کاپیتالیست و نظام سرمایهداری را در آن زیاد میشنویم اما دقیقا نمیدانیم در این شهر فرنگ پولکی، چه اتفاقی در حال وقوع است. واقعیت این است که برای بسیاری افراد درد طبقه اجتماعی حل نمیشود به جز با فروخوردن خشم. انگل، اثر ماندگار و استثنائی از جون هو بونگ تصویری بسیار سرگرم کننده، استثنائی و در عین حال واقعی از فاصله طبقاتی در دنیای ماست. فیلمی که شاید ارتباط انگل با میزبانش را خوب نشان بدهد، اما مثل دنیای واقعی، راه حلی برای از بین بردن این رابـ*ـطه ندارد!
انگل، فیلمی به روایت تکرار تاریخ
یک سنگ قابیلی، سرنوشت را برای خانواده فقیر فیلم انگل تغییر میدهد. فیلم در فضایی زیر زمینی در کره جنوبی آغاز میشود. ما به نحوی با شخصیتهای اصلی داستان فیلم آشنا میشویم که این میزان فقر و نداشتن و بی اهمیت بودن آن برای ما خندهدار و در عین حال غیر قابل تحمل است. کی وو، شخصیت اصلی داستان، به طور کاملا اتفاقی فرصت تدریس خصوصی زبان انگلیسی به دختر یکی از خانوادههای سرشناس کره جنوبی را پیدا میکند. او از سادگی خانم خانه سواستفاده میکند و با یک نقشه کاملا از پیش طراحی شده، تک تک اعضای خانواده را در خانه بزرگ آقای پارک، سر کار میآورد.
فیلم از همان ابتدا، مواجهه بین دست بالا و دست پایین و تقابل طبقات اجتماعی است. پیدا کردن انگل بین ارتباط نظام سرمایهداری و طعمههایش کار بسیار سختی است. درحالی که همه چیز در این فیلم گواه آن است که خانواده فقیر ماجرا در حال تغذیه از خانواده مرفه و فنی و متمدن فیلم است، اما لایه لایه داستان خیلی خوب نشان میدهد که طبقه مرفه در نبود نیروی کار، حتی وجود نخواهد داشت. فاش راز حضور خانواده خدمتکار دیگر در زیرزمین خانه آقای پارک (صاحب ثروتمند خانه)، دردمندانه نزاع درون طبقاتی فرو دست را برای بالا رفتن از نردبان طبقه اجتماعی نشان میدهد. نردبانی که صعودی ندارد و محکوم به سقوط است. فیلم تکرار جنگ بین بالا دست و فرو دست است. جنگی که حتی با کشته شدن هابیل داستان به وسیله سنگ شانس نیز پایان نمیپذیرد!
یک فیلم بو دار!
دنیای تصویر فیلم نمیتواند ارتباط موثری با عواملی مثل بو داشته باشد. فیلمهایی که به نوعی بو را سرنخی برای پیشروی داستان قرار میدهند، باید هنرمندی خاصی در تعریف بو برای مخاطب داشته باشند. فیلم انگل، از همان سکانسهای ابتدایی، ما را با بوی بد سم سوسک، دستشویی و ادرار آشنا میکند. تمام اینها نشانههایی از زوال، انحطاط، پسرفت و هر صفت بد دیگری دارد که به ذهنمان میرسد.البته، فیلم به شکل طنزگونه و بامزهای با این شاخصه چندشآور برخورد میکند. اما سرنخ بو در اینجا تمام نمیشود.
در حالی که خانواده فقیر فیلم انگل، با نقشههای هوشمندانه سعی در تصاحب طبقهای دارند که احساس میکنند از آنها ربوده شده است، این بوی بدن آنهاست که آنها را لو میدهد. پسر کوچک خانواده مرفه (پارک)، خیلی خوب بوی آدمهای فقیر را درک میکند. آقای پارک، با وجود تظاهر هنرمندانه شخصیت تانک (پدر خانواده فقیر)، بوی فقر او را حس میکند. این بو هر دو گروه را آزار میدهد.
البته آزاری که شخصیتهای فیلم از این بوی فقر میبینند، نقش استعاری زیبایی دارد. این بو به خانواده تانک یادآوری میکند که برای طبقه مرفه همیشه نقش دست پایین را خواهند داشت، و به پارک یادآوری میکند که رفاه حال خانواده او و امثال او مدیون کارهای سخت و بیمزد افرادی مثل تانک است. بوی بد تن فقرا در فیلم انگل از یک سو غم انگیز است و از سوی دیگر عذاب وجدان!
انگل، فیلمی از تماشای واقعیت!
سینمای کره ارزشمند است. فیلمهای جون هو بونگ از دنیای ارزشمند سینمای کره هم فراتر رفته و رنگ و بویی جهانی به خود گرفتهاند. او محصول اتفاقاتی است که دنیای پس از جنگ جهانی دوم به خوبی آن را درک میکند. او سازنده غمها و شادیها و دیوانهبازیهایی است، که نه فقط فیلم، که در دنیای واقعی هم داستانهای شنیدنی میسازد. جون هو بونگ فراتر از محدودیتهای ژانری عمل میکند و آنقدر حرفهای دنیای نمایش را با دنیای ما تلفیق میکند، که حتی هالیوود هم نمیتواند به محصول ذوق و تلاش و هوشش نه بگوید. اگر فیلم را ندیدهاید، بدانید که یک فیلم کرهای در انظار شما نیست، بلکه تصویری از واقعیت را از صفحه نمایش تماشا خواهید کرد.
یک فیلم چقدر میتواند تاثیرگذار باشد؟ فیلمی که به زبان انگلیسی حرف نمیزند، در دنیای پر خرج هالیوود ساخته نشده و ستارههای مو بلوند و پرحاشیه آن را محاصره نکردهاند! اما انگل، زبان دل بیشتر مردم در جای جای دنیاست. دنیایی که ما نام کاپیتالیست و نظام سرمایهداری را در آن زیاد میشنویم اما دقیقا نمیدانیم در این شهر فرنگ پولکی، چه اتفاقی در حال وقوع است. واقعیت این است که برای بسیاری افراد درد طبقه اجتماعی حل نمیشود به جز با فروخوردن خشم. انگل، اثر ماندگار و استثنائی از جون هو بونگ تصویری بسیار سرگرم کننده، استثنائی و در عین حال واقعی از فاصله طبقاتی در دنیای ماست. فیلمی که شاید ارتباط انگل با میزبانش را خوب نشان بدهد، اما مثل دنیای واقعی، راه حلی برای از بین بردن این رابـ*ـطه ندارد!
انگل، فیلمی به روایت تکرار تاریخ
یک سنگ قابیلی، سرنوشت را برای خانواده فقیر فیلم انگل تغییر میدهد. فیلم در فضایی زیر زمینی در کره جنوبی آغاز میشود. ما به نحوی با شخصیتهای اصلی داستان فیلم آشنا میشویم که این میزان فقر و نداشتن و بی اهمیت بودن آن برای ما خندهدار و در عین حال غیر قابل تحمل است. کی وو، شخصیت اصلی داستان، به طور کاملا اتفاقی فرصت تدریس خصوصی زبان انگلیسی به دختر یکی از خانوادههای سرشناس کره جنوبی را پیدا میکند. او از سادگی خانم خانه سواستفاده میکند و با یک نقشه کاملا از پیش طراحی شده، تک تک اعضای خانواده را در خانه بزرگ آقای پارک، سر کار میآورد.
فیلم از همان ابتدا، مواجهه بین دست بالا و دست پایین و تقابل طبقات اجتماعی است. پیدا کردن انگل بین ارتباط نظام سرمایهداری و طعمههایش کار بسیار سختی است. درحالی که همه چیز در این فیلم گواه آن است که خانواده فقیر ماجرا در حال تغذیه از خانواده مرفه و فنی و متمدن فیلم است، اما لایه لایه داستان خیلی خوب نشان میدهد که طبقه مرفه در نبود نیروی کار، حتی وجود نخواهد داشت. فاش راز حضور خانواده خدمتکار دیگر در زیرزمین خانه آقای پارک (صاحب ثروتمند خانه)، دردمندانه نزاع درون طبقاتی فرو دست را برای بالا رفتن از نردبان طبقه اجتماعی نشان میدهد. نردبانی که صعودی ندارد و محکوم به سقوط است. فیلم تکرار جنگ بین بالا دست و فرو دست است. جنگی که حتی با کشته شدن هابیل داستان به وسیله سنگ شانس نیز پایان نمیپذیرد!
یک فیلم بو دار!
دنیای تصویر فیلم نمیتواند ارتباط موثری با عواملی مثل بو داشته باشد. فیلمهایی که به نوعی بو را سرنخی برای پیشروی داستان قرار میدهند، باید هنرمندی خاصی در تعریف بو برای مخاطب داشته باشند. فیلم انگل، از همان سکانسهای ابتدایی، ما را با بوی بد سم سوسک، دستشویی و ادرار آشنا میکند. تمام اینها نشانههایی از زوال، انحطاط، پسرفت و هر صفت بد دیگری دارد که به ذهنمان میرسد.البته، فیلم به شکل طنزگونه و بامزهای با این شاخصه چندشآور برخورد میکند. اما سرنخ بو در اینجا تمام نمیشود.
در حالی که خانواده فقیر فیلم انگل، با نقشههای هوشمندانه سعی در تصاحب طبقهای دارند که احساس میکنند از آنها ربوده شده است، این بوی بدن آنهاست که آنها را لو میدهد. پسر کوچک خانواده مرفه (پارک)، خیلی خوب بوی آدمهای فقیر را درک میکند. آقای پارک، با وجود تظاهر هنرمندانه شخصیت تانک (پدر خانواده فقیر)، بوی فقر او را حس میکند. این بو هر دو گروه را آزار میدهد.
البته آزاری که شخصیتهای فیلم از این بوی فقر میبینند، نقش استعاری زیبایی دارد. این بو به خانواده تانک یادآوری میکند که برای طبقه مرفه همیشه نقش دست پایین را خواهند داشت، و به پارک یادآوری میکند که رفاه حال خانواده او و امثال او مدیون کارهای سخت و بیمزد افرادی مثل تانک است. بوی بد تن فقرا در فیلم انگل از یک سو غم انگیز است و از سوی دیگر عذاب وجدان!
انگل، فیلمی از تماشای واقعیت!
سینمای کره ارزشمند است. فیلمهای جون هو بونگ از دنیای ارزشمند سینمای کره هم فراتر رفته و رنگ و بویی جهانی به خود گرفتهاند. او محصول اتفاقاتی است که دنیای پس از جنگ جهانی دوم به خوبی آن را درک میکند. او سازنده غمها و شادیها و دیوانهبازیهایی است، که نه فقط فیلم، که در دنیای واقعی هم داستانهای شنیدنی میسازد. جون هو بونگ فراتر از محدودیتهای ژانری عمل میکند و آنقدر حرفهای دنیای نمایش را با دنیای ما تلفیق میکند، که حتی هالیوود هم نمیتواند به محصول ذوق و تلاش و هوشش نه بگوید. اگر فیلم را ندیدهاید، بدانید که یک فیلم کرهای در انظار شما نیست، بلکه تصویری از واقعیت را از صفحه نمایش تماشا خواهید کرد.
انگل، فیلمی که فراتر از فرهنگ کره جنوبی است.
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com