خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

khas

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/6/20
ارسال ها
922
امتیاز واکنش
3,192
امتیاز
264
سن
23
محل سکونت
ی جایی بین زمین و آسمون، توی هوا معلق
زمان حضور
25 روز 2 ساعت 7 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام خدا
نقد و بررسی دل نوشته‌ی جهنم افکار ما
منتقد: Narges_Alioghli
لینک دل نوشته:



نقد و بررسی دلنوشته جهنم افکار ما | khas کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، Ghazaleh.A، حنانه سادات میرباقری و یک کاربر دیگر

Narges_Alioghli

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/1/20
ارسال ها
486
امتیاز واکنش
13,869
امتیاز
303
محل سکونت
دیوار
زمان حضور
84 روز 17 ساعت 20 دقیقه
به نام آنکه من و تو هر دو می‌پرستیم، آنکه به جسم روح و جان و به ذهن اندیشه و خیال بخشید؛ خدا
نقد و بررسی مجموعه دلنوشته‌های جهنم افکار ما
"و وای بر انسان، آن زمان که ترجیح می‌دهد بسوزد؛ اما بسوزاند"
جلد دلنوشته ترکیب خیلی جالبی دارد و همچنین هماهنگی بسیاری با محتوا و نام دارد. "جهنم افکار ما" کاملا نماینده‌ی این مجموعه است؛ همخوانی زیادی با مفهوم بیان شده دارد.
در ابتدا خدا فقط خوبی را آفرید؛
واژه‌ای به نام بدی در کار نبود
"چیزی یه نام بدی، مفهومی به نام بدی، بهتر است"
ولی انسان موجودی بود دارای اراده و اختیار؛
پس در لا به لای روزهای زندگی از خوبی‌ها فاصله گرفت.
و این‌گونه بود که بدی به وجود آمد.
انسان که از خوبی‌های ذاتی‌اش فاصله بگیرد بد می‌شود.
همانطور که می‌تواند روز به روز بهترین باشد؛
همانطور هم می‌تواند بدترین شود.
بدی فقدان خوبی است؛ دروغ فقدان صداقت؛ غیبت فقدان روراستی؛ و...
"و غیره اصلا تلفظ زیبایی ندارد"
و تمام بی‌رحمی دنیا ریشه در افکار ما دارد؛
پس اگر همه‌ی ما چنین نالانیم از بدی روزگار،
درواقع تک به تک ما زندگی می‌کنیم در دنیایی به نام جهنم افکارمان.
جهنمی که هم خودمان را می‌سوزاند و هم دیگران را.
و وای بر انسان آن زمان که ترجیح می‌دهد بسوزد؛ اما بسوزاند...
اثری از وزن، قافیه و آرایه نیست! اگر هم باشد خیلی خیلی کم است. متن بسیار ساده است.

این مجموعه دلنوشته، مفهومی خوب و خاص دارد، اما پیاده‌سازی و بیان آن اصلا خوب و مناسب نبوده:
موجود عجیبی است انسان؛
عجیب‌ترین موجود دنیا.
شاید انسان،
تنها موجودی است که با تمام وجود باور دارد،
وجود خدا را؛
ایمان دارد که خدایی هست،
همیشه و هرلحظه؛
اما تک تک ثانیه‌های عمرش را،
به گونه‌ای سپری می‌کند،
انگار که خدایی وجود ندارد!
شگفتا!
موجود عجیب‌الخلقه ای است انسان؛
شاید تنها موجودی که دوام می‌آورد،
چنین پارادوکس عجیبی را!
و عجیب‌تر از تمام این‌ها این است که انسان،
باور دارد که خدا یکتاست؛
باور دارد خدایی که می‌پرستد،
خدای تمامی انسان‌هاست؛
خدای تمامی موجودات؛
اما به گونه‌ای زندگی می‌کند که انگار،
خدایی که می‌شناسد،
فقط خدای خودش است!
"به نظر دایره لغات نویسنده، محدود است. تکرار، تکرار، تکرار! بهتر بود از کلمات مترادف استفاده شود."
فضاسازی خیلی ضعیف است. اصلا اثری از فضاسازی نیست. فقط بیان! نگارشگر عزیز، متون شما مثل این می‌ماند که با خواننده‌ی خود صحبت کرده باشید! شباهتی به اثر ادبی ندارند، بیشتر نصیحت، اخطار، یا درد دلی دوستانه. فضاسازی، آرایه، وزن و قافیه! این‌ها هستند که به کار ادبی معنا می‌بخشند.
فضاسازی که در این کار صفر است، وزن و قافیه گاهی بوده و آرایه هم کم است.
فضاسازی چیست؟
به کثالی که می‌زنم توجه کنید:
او مرد.
این یک جمله کاملا بدون فضاسازی است. اگر بخواهیم آن را با فضاسازی بیان کنیم، چنین نمونه‌ای خواهیم داشت:
قطرات خون از پیشانی‌اش سر می‌خوردند و با به جا گذاشتن ردی سرخ، از چانه‌اش چکه می‌کردند. رنگش هر لحظه بیشتر می‌پرید. بدن تنومندش، به نرمی فرو رفتن خورشید در حال غروب در پس اقیانوس، سقوط کرد.
همین مفهوم، اوم مرد! ولی نمونه‌ی دوم ملموس‌تر، زیباتر و قابل درک‌تر است. این فضاسازی است.
گاهی نیز به نظر می‌رسید نویسنده مفهوم کم می آورد! یک مفهوم واحد در تعداد نسبتا زیادی از دلنوشته های این مجموعه تکرار می‌شد، فقط با جمله‌بندی متفاوت.
این دلنوشته‌ها، حرف دلند. از عمق وجود می‌آیند، اما زیبایی ادبی چندانی ندارند. نویسنده باید بیاموزد حرف‌هایش را بیاراید.
با احترام فراوان و علاقه ی بی پایان
نرگس علی اوغلی
کادر نقد انجمن رمان 98



نقد و بررسی دلنوشته جهنم افکار ما | khas کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: FaTeMeH QaSeMi، حنانه سادات میرباقری، SAEEDEH.T و 5 نفر دیگر

khas

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
8/6/20
ارسال ها
922
امتیاز واکنش
3,192
امتیاز
264
سن
23
محل سکونت
ی جایی بین زمین و آسمون، توی هوا معلق
زمان حضور
25 روز 2 ساعت 7 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام آنکه من و تو هر دو می‌پرستیم، آنکه به جسم روح و جان و به ذهن اندیشه و خیال بخشید؛ خدا
نقد و بررسی مجموعه دلنوشته‌های جهنم افکار ما
"و وای بر انسان، آن زمان که ترجیح می‌دهد بسوزد؛ اما بسوزاند"
جلد دلنوشته ترکیب خیلی جالبی دارد و همچنین هماهنگی بسیاری با محتوا و نام دارد. "جهنم افکار ما" کاملا نماینده‌ی این مجموعه است؛ همخوانی زیادی با مفهوم بیان شده دارد.
در ابتدا خدا فقط خوبی را آفرید؛
واژه‌ای به نام بدی در کار نبود
"چیزی یه نام بدی، مفهومی به نام بدی، بهتر است"
ولی انسان موجودی بود دارای اراده و اختیار؛
پس در لا به لای روزهای زندگی از خوبی‌ها فاصله گرفت.
و این‌گونه بود که بدی به وجود آمد.
انسان که از خوبی‌های ذاتی‌اش فاصله بگیرد بد می‌شود.
همانطور که می‌تواند روز به روز بهترین باشد؛
همانطور هم می‌تواند بدترین شود.
بدی فقدان خوبی است؛ دروغ فقدان صداقت؛ غیبت فقدان روراستی؛ و...
"و غیره اصلا تلفظ زیبایی ندارد"
و تمام بی‌رحمی دنیا ریشه در افکار ما دارد؛
پس اگر همه‌ی ما چنین نالانیم از بدی روزگار،
درواقع تک به تک ما زندگی می‌کنیم در دنیایی به نام جهنم افکارمان.
جهنمی که هم خودمان را می‌سوزاند و هم دیگران را.
و وای بر انسان آن زمان که ترجیح می‌دهد بسوزد؛ اما بسوزاند...
اثری از وزن، قافیه و آرایه نیست! اگر هم باشد خیلی خیلی کم است. متن بسیار ساده است.

این مجموعه دلنوشته، مفهومی خوب و خاص دارد، اما پیاده‌سازی و بیان آن اصلا خوب و مناسب نبوده:
موجود عجیبی است انسان؛
عجیب‌ترین موجود دنیا.
شاید انسان،
تنها موجودی است که با تمام وجود باور دارد،
وجود خدا را؛
ایمان دارد که خدایی هست،
همیشه و هرلحظه؛
اما تک تک ثانیه‌های عمرش را،
به گونه‌ای سپری می‌کند،
انگار که خدایی وجود ندارد!
شگفتا!
موجود عجیب‌الخلقه ای است انسان؛
شاید تنها موجودی که دوام می‌آورد،
چنین پارادوکس عجیبی را!
و عجیب‌تر از تمام این‌ها این است که انسان،
باور دارد که خدا یکتاست؛
باور دارد خدایی که می‌پرستد،
خدای تمامی انسان‌هاست؛
خدای تمامی موجودات؛
اما به گونه‌ای زندگی می‌کند که انگار،
خدایی که می‌شناسد،
فقط خدای خودش است!
"به نظر دایره لغات نویسنده، محدود است. تکرار، تکرار، تکرار! بهتر بود از کلمات مترادف استفاده شود."
فضاسازی خیلی ضعیف است. اصلا اثری از فضاسازی نیست. فقط بیان! نگارشگر عزیز، متون شما مثل این می‌ماند که با خواننده‌ی خود صحبت کرده باشید! شباهتی به اثر ادبی ندارند، بیشتر نصیحت، اخطار، یا درد دلی دوستانه. فضاسازی، آرایه، وزن و قافیه! این‌ها هستند که به کار ادبی معنا می‌بخشند.
فضاسازی که در این کار صفر است، وزن و قافیه گاهی بوده و آرایه هم کم است.
فضاسازی چیست؟
به کثالی که می‌زنم توجه کنید:
او مرد.
این یک جمله کاملا بدون فضاسازی است. اگر بخواهیم آن را با فضاسازی بیان کنیم، چنین نمونه‌ای خواهیم داشت:
قطرات خون از پیشانی‌اش سر می‌خوردند و با به جا گذاشتن ردی سرخ، از چانه‌اش چکه می‌کردند. رنگش هر لحظه بیشتر می‌پرید. بدن تنومندش، به نرمی فرو رفتن خورشید در حال غروب در پس اقیانوس، سقوط کرد.
همین مفهوم، اوم مرد! ولی نمونه‌ی دوم ملموس‌تر، زیباتر و قابل درک‌تر است. این فضاسازی است.
گاهی نیز به نظر می‌رسید نویسنده مفهوم کم می آورد! یک مفهوم واحد در تعداد نسبتا زیادی از دلنوشته های این مجموعه تکرار می‌شد، فقط با جمله‌بندی متفاوت.
این دلنوشته‌ها، حرف دلند. از عمق وجود می‌آیند، اما زیبایی ادبی چندانی ندارند. نویسنده باید بیاموزد حرف‌هایش را بیاراید.
با احترام فراوان و علاقه ی بی پایان
نرگس علی اوغلی
کادر نقد انجمن رمان 98


کاملا درست، منطقی، غیرقابل انکار و به شدت اعصاب خورد کن!
اعتراف می‌کنم که یکم سنگین بود و در عین حال تمام نقد رو قبول دارم.
و سعی می‌کنم اگر که تونستم تمام دل نوشته‌ها رو از اول تا آخر ویرایش بزنم.
با این حال زمان می‌بره تا بخوام راجع به تک تکشون فکر کنم و همه رو ویرایش بزنم.
مرسی بابت وقتی که گزاشتی و نقدت نرگس‌جان:flowerb:


نقد و بررسی دلنوشته جهنم افکار ما | khas کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • قهقهه
Reactions: yeganeh yami، FaTeMeH QaSeMi، حنانه سادات میرباقری و 3 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا