- عضویت
- 8/7/25
- ارسال ها
- 0
- امتیاز واکنش
- 0
- امتیاز
- 0
- سن
- 19
- زمان حضور
- 1 ساعت 2 دقیقه
سلام من قبلا دو بار یه رمانی خوندم ولی الان اسمش یادم نمیاد اینجوری بود ک یه دختر ک اسمشم یادم نمیاد دختر حاجی بود ک دو تا داداش داشت بنام فرزاد و فردین (فک کنم)و یدونه خواهر ولی خونوادش فقط برا ریا و خودنمایی هئیت اینا میزاشتن در حالی داداشاش هر کاری میکردن ولی در ظاهر خوب بودن و این دختره هم دوس نداشت فقط چادر اینا بپوشه ولی اعتقاد نداشته باشه و از اون طرف پسره ک اسمش امیر بود یه پسر مذهبی و کارشم ک پلیس بود فک کنم بعد خونواده امیر هم مذهبی بودن ولی برا ریا و اینا نه بعد پدردختره امیر رو مجبور مبکنه بخاطر طلبش از پدر امیر دخترش رو بگیره ولی دخترش اینو نمیدونهاینا به تدریج عاشق هم میشن و دختره هم با کارای امیر عوض میشه و چادر اینا میپوشه ولی درس زمانیه ک همچی خوب بود میفهمه ک چرا امیر باهاش ازدواج کرده و از خونه فرار میکنع و امیر میاد پیداش میکنه و... کسی اسمشو میدونه؟
~♦•پیدا کردن رمانهای گمنام•♦~
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com

