- عضویت
- 17/3/20
- ارسال ها
- 466
- امتیاز واکنش
- 6,926
- امتیاز
- 263
- سن
- 28
- زمان حضور
- 7 روز 8 ساعت 8 دقیقه
نویسنده این موضوع
-استاد هستی دیگه. خب بگو ببینیم از دانشگاه چه خبر؟ بالاخره چه روزی ما مفتخریم با گل و شیرینی بیایم جلسهی دفاع ارشد شما؟
سرم را بهسمت بچهها چرخاندم و در حالیکه به آن دو که با شوق زیادی ورزش میکردند و با همدیگر از مدرسههایشان حرف میزدند نگاه میکردم، گفتم:
-آه آرمان، نبودی ببینی که چطور حاصل زحمت سه ماهم رو ریختم توی سطل آشغال...
سرم را بهسمت بچهها چرخاندم و در حالیکه به آن دو که با شوق زیادی ورزش میکردند و با همدیگر از مدرسههایشان حرف میزدند نگاه میکردم، گفتم:
-آه آرمان، نبودی ببینی که چطور حاصل زحمت سه ماهم رو ریختم توی سطل آشغال...
برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.
رمان در پس یک پایان | روشنک.ا نویسنده افتخاری انجمن رمان ۹۸
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: