خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
دلم یک آرمشِ مُمتد می خواهد !
بخوابم ، بیدار شوم...
آمده باشی ...
بخوابم ، بیدار شوم
نرفته باشی ...
بخوابم ، بیدار شوم
هیچ چیز تکان نخورده باشد ...
***
برای در خواب دیدنت
به کدام پهلو باید خوابید؟
کدام وِرد را باید خواند؟
چگونه باید بود
که از میانِ تمامِ نخواستنی‌ها
یک توِ دلخواه به خواب بیایی؟

انجمن رمان نویسی




عاشقانه های زهرا سرکار راه

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، YeGaNeH و 4 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
شب ها را دوست تر دارم!
می توانی در سکوت،چشم هایت را ببندی...
و به تنها چیزی که حالت را بهتر می کند،فکر کنی...
بی دغدغه...
بی مزاحم...
***
عاشـق شدیـم
گفتند صدایـش را در نیـاورید؛
پنـاه بردیـم به شـب
خـواب
راهِ آخـرمان بـود...
***
شب ها
می گشایم
برای خواب ...
فصلی که تو را
آن گونه که می خواهم
به من هدیه می دهد ...

انجمن رمان نویسی




عاشقانه های زهرا سرکار راه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، YeGaNeH و 4 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
آخر شب ها
نه از خستگی خبری هست
نه از خواب
این موقع از شب
اغلب وقت پررنگ شدن
کسانی مثل تو
در زندگی کسانی مثل من است ...!
***
دلت که گیـر باشد؛
خرافاتی هم می‌شوی ...
سبـزه که هیچ؛
زمین و زمـان را به هم گـره می‌زنی
تا آنی که می‌خواهی مالِ تو باشد...
وإلا گرهِ سبـزه‌ هیچ آدمی را،
وادار به کاری نکرده‌...

انجمن رمان نویسی




عاشقانه های زهرا سرکار راه

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، YeGaNeH و 4 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
- کنج خانه هم که نشسته باشم،
لبخندِ شیرینِ تویِ عکست
یک تنه ،
نحسیِ هزار سیزده را بدر می‌کند!
***
این هوای خوب
این دست‌های توی جیب
این انارها
این برگ‌ها
این "پاییز"
برای تکمیل شدنش یک "تو" کم دارد...

انجمن رمان نویسی




عاشقانه های زهرا سرکار راه

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، YeGaNeH و 4 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
شب ها از یک جایی به بعد،
دیگر انتهای روز گذشته؛ یا ابتدای روز بعد نیست...
برای خودش تاریخ جدا دارد...
از یک ساعتی شروع می شوی؛
مرور می شوی....
در خوابم ادامه داری.....
تا فردا که برخیزم و زندگی عادی ام را شروع کنم....
من طول روز را می گذرانم،
به امید آن چند ساعت آخر شب؛
که انحصاری برای توست...

انجمن رمان نویسی




عاشقانه های زهرا سرکار راه

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، YeGaNeH و 4 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
این روزها که هیچ چیز و
هیچ کس حال آدم را خوب نمی کند،
به یک عدد پناه نیازمندیم...
کسی که در کنج بخزیم و پشت پا بزنیم به همه دلتنگی ها...
کسی که در سایه نوازش دستانش نیشخند بزنیم
به غم ها و غصه ها...
باید کسی باشد که جلوی پوسیدنمان را بگیرد،
زخم های روحمان را وصله بزند،
این طور پیش برود متلاشی می شویم...
روزگار بدی شده...
پناه کم شده ...
نه که کم شده باشد، نیست آقا !
موجود نیست...
اگر پناه دارید خوشا بحالتان!
دو دستی بچسبیدش!
شما را به خدا کنارش بگذارید برای روز مبادا!
بالاخره برای همه یک روز مبادایی هست...

انجمن رمان نویسی




عاشقانه های زهرا سرکار راه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، YeGaNeH و 4 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
به گمانم جای خالیِ آدم‌ها زنده‌اند!
جان دارند، نفس می‌کشند، فریاد می‌زنند، مجادله می‌کنند
و آدم را از پای در می‌آورند.
آدم‌ها حتی ردپای مخصوص به خودشان را دارند - چیزی منحصر به‌فرد مثل اثر انگشتانشان که وقتی می‌روند با رد پای هیچکسِ دیگر پُر نمیشود.
حالا هرچه میخواهند بگویند کسی می‌آید که میتواند جای دیگری را پُر کند!
اصلا محال است جای کسی با دیگری پُر شود
خصوصا اگر آن جا "*****" باشد.

انجمن رمان نویسی




عاشقانه های زهرا سرکار راه

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، YeGaNeH و 4 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
من یک خودآزارِ تمام عیارم!
تو را انتخاب کرده‌ام در حالی که با‌ تو بودن چیزهایی دارد که آزارم می‌دهد.

این که دائم نگرانت هستم، این که همیشه غصه‌ی این را می‌خورم که نکند یک روز دوستم نداشته باشی، یا این که کاش بودنت آنقدر ادامه دار بود که مجبور نبودم هرروز اینقدر دلتنگت باشم! اینها و هزاران چیزی که هرروز از جانب تو آزارم می‌دهد. و خب البته که هر زنی، عاشق این‌گونه خودآزاری ها‌ست.

انجمن رمان نویسی




عاشقانه های زهرا سرکار راه

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، YeGaNeH و 4 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
جمعه یعنی :
تعطیلیِ هرچی غیرِ تو...
یعنی موندن و خط کشیدن
زیرِ اسم تو
جمعه یعنی هرچیزی ممنوع شه
به جز فکر تو...
***
آرام بگیر در ***
فردا هم دوستت خواهم داشت!
شب برای بخیر شدن
همین دو قلم را نیاز دارد..
***
راهِ شب را بگیر و تا انتها بیا ..
به یک منِ چشم انتظار که رسیدی،
در **** بگیر
که بی نهایت دلتنگ است...

انجمن رمان نویسی




عاشقانه های زهرا سرکار راه

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، YeGaNeH و 3 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
جمله‌ی "نباشی، نیستم"
لزوما خبر از
مرگ کسی در نبود شما را نمی‌دهد!
این یعنی نباشی دیگر آن آدم سابق نیستم...
این که آدم سابق نیستم، یعنی دیگر مثل قبل زندگی نمی‌کنم...
مثل قبل نمی‌خندم...
از خودم عکس نمی‌گیرم...
سینما نمی‌روم...
توی آینه به خودم لبخند نمی‌زنم...
شب‌ها به سختی خوابم می‌برد...
صبح‌ها...
صبح‌ها با امید چشم‌هایم را باز نمی‌کنم...
این‌ها یعنی من دیگر آدم سابق نيستم!
این‌ها یعنی: "نباشی نیستم"

انجمن رمان نویسی




عاشقانه های زهرا سرکار راه

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: khlkjhlhgulhluli، unknown :)، YeGaNeH و 4 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا