چالش اسکرین از رنک تون ! :)

SheRviN DoKhT · 5/7/20

به نام خدا
با رنکتون شات بذارید و با تاریخ و خاطره نویسی اگر دوست دارید که چی شد این رنک رو گرفتید ...
ایده این تاپیک از santaclaus

اسپم ندیم...

Jãs.I · 5/7/20

مترجم و منتقد.
۱۵ تیر ۹۹
***
[ پ‌ن: سیر گرفتن این رنک‌ها، دقیقا به همون ترتیبی هست که جای جای دیگه فعالیت می‌کردم. ]
[ پ‌ن ۲: تاپیک، خوش‌شانسی بیار. ]

SheRviN DoKhT · 5/7/20

نویسنده انجمن + کاربر ویژه انجمن
15 تیر 99
( نویسندگی که همیشه دارمش بخاطر دو تا رمانای کامل شده م ... ولی کاربر ویژه رو دیروز خریدم فقطم ب صرف اینکه از رنگ بنفش دیگ حالم بهم می خورد )

Asal_Zinati · 14/7/20

منتقد | ویراستار | ناظر

منتقدی که تنها دلیل اینجا اومدن بوده...
ویراستاری هم اون موقع خوشم می‌اومد :)
ناظرم نمی‌دونم چرا، شدم دیگه:| شاید برای ست شدن با Narges_Alioghli :tongueym:

The unborn · 14/7/20

سبز| ـی که به خودم اجازه نمی‌دادم حتی بهش فکر کنم. دور بود ازم، خیلی! دقیقاً مثل همین الان...
سبز| ـی که باهاش، ناظر بودم، منتقد بودم، کپیست بودم، ویراستار بودم
سبز| ـی که خیلی وقتا برام زرد بود.
24 | تیر | 1399
16:31

Narges_Alioghli · 22/7/20

مدیر آزمایشی تالار نقد + ناظر یار
ناظر کتاب، ویراستار انجمن، مدیر آزمایشی، دستیار مدیر، منتقد آنجمن
۱۳۹۹/۵/۱
ناظر کتاب: داشتم دنبال رمان می‌گشتم که دان کنم، از فیلد در حال تایپ‌ها اومدم تو انجمن. اون پایین سمت چپ خورده بود کاربر میهمان عزیز، از فراخوان تکمیل کادر انجمن دیدن کنید. منم زدم روش. از کار ناظر خوشم اومد اعلام آمادگی کردم. گفتن به The unborn پیام بدید، منم پیام دادم که گفت: "ناظر نمی‌خوایم" و خورد تو برجکم! کلا بیخیال شدم و تا چند وقت آن نشدم تا وقتی تصمیم گرفتم رمانمو تایپ کنم و گفتم من که اینجا عضویت دارم، همینجا تایپ کنم. یه مدت بعدم دوباره اعلام آمادگی کردم و ناظر شدم و...
ویراستار انجمن: بیکار بودم! ول می‌چرخیدم تو سایت گفتم یه کار مفید بکنم البته این روزا می‌دمش بره نمی‌رسم.
مدیر آزمایشی: داشتم به عضو گروهم تو نقد آموزش می‌دادم که مدیر نقد رها جان گفتن آموزشت خوبه، مدیر می‌شی؟ و خیلی یهویی اتفاق افتاد.
دستیار مدیر کتاب (ناظر یار): به خاطر اینکه نظارتم خوب بود گرفتم
منتقد: خیلی دوست داشتم از اول، اعلام آمادگی کردم و شدم دیگه.
البته گوینده آزمایشی هم دارم ولی عنوانم جا نداره نخورده! اینم چون گوینده لازم داشتیم شدم.

KURO TOKA · 20/10/20

مدیر تالار ماورا + مترجم آزمایشی + گرگینه آلفا
مدیر تالار ماورا: اول قصدم این بود که مدیر سرگرمی بشم ، و یه صبح تا شب نشستم نزدیک به ۳۰۰ تا ارسال زدم تو سرگرمی :laughting:

بعد فهمیدم رفیق فابم مدیرشه بیخیالش شدم

، بعد همینطوری داشتم میگشتم چشمم خورد به تالار ماورا گفتم جووووووووووون این خوراک خودمه

!MeŁłКa ƝasłƦłaƝ! ملوک اول میخواست مدیر اونجا بشه ، ولی ازش قاپیدمش و شدم مدیر آزمایشی اونم تو اوج امتحانات آخر کلاس نهم :laughting:

و دیگه بعد اون هم شدم مدیر

مترجم آزمایشی: اینو خیلی تو فکرش بودم ، اولین بار که اومدم واسه ترجمه اعلام آمادگی کردم ولی به متنی دادن بهم که شکوفه هام ریخت :| دیگه ولش کردم ، بعد دوباره که آنیتا مدیر بود اعلام آمادگی کردم و باز هم ولش کردم :laughting:

میدونین دیگه ، من یه اوتاکوعم که خوره انیمه و مانگاس ، مانگا ترجمه میکردم بعد به فکرم رسید چرا اینجا نذارمشون؟ و با Narges_Alioghli شروع به ترجمه مانگا کردیم ، تمام کاراش هم با خودمون بود :|
خلاصه این شد که به این درجه ناعل شدم

گرگینه آلفا : من خوابشم نمی‌دیدم که بخوام آلفا بشم :| اون اول که اومدم توی جذب گرگینه اعلام آمادگی کردم ولی رد شدم چون ارسال هام پایین بود :| ۳۰ تا ارسال داشتم اون موقع ، ولی بعد قبولم کردن چون جدال داشتیم ، بعد جدال بنده شدم گرگینه بتا :batting_eyelashes:

و بعد از خدمت هایی که به اقلیم گرگینه و گرگینه ها کردم طی جدال ها و غیره به این درجه خطیر گرگینه آلفا دست یافتم

۱۳۹۹/۷/۲۹
۱۴:۰۲

Narín✿ · 20/10/20

مدیر تالار هنر+منتقد+نقاش+مدرس هنر
سه ماه از عضو شدنم توی اینجا میگذشت. نهایتش روزی نیم ساعت انلاین میشدم. کسیم نمی شناختم.
یه روز که انلاین شدم تو شخصی یکی بهم پیام داده بود که تقریبا شاخ دراوردم.
نمی دونم چرا ولی احساس می کنم اون فرد فکر کرد من طراحمو میتونم جلد طراحی کنم ولی زهی خیال باطل بود چون من کار فتوشاپ بلد نیستم بعد که توضیح دادم فقط هنره! دعوت شدم به همکاری و بعدم مدیر هنر! البته برای خودم مدیریت اصلا جذاب نیست و فقط بخاطر بعضی دلایل مدیرم

منتقدم یهویی تصمیم گرفتم.
نقاش هم توی مسابقش نفر دوم شدم.
و مدرس هنر به دلیل پر بودن عنوانام جاش نمیشه و اونم از ابتکارات خودمه که کلی دارم براش زحمت میکشم بلکه بجایی برسه!

~HadeS~ · 7/11/20

منتقد: اوایل از رنگ و رنک فراری بودم... چون قبلا تجربه خیلی افتضاحی برام رقم زده بود! من رفیقام همه منتقد بودن، همشون با هم سر رمانا غر می‌زدن، منم خوشم می‌اومد ولی خودم عادی بودم غری نداشتم و بینشون حس غریبانه‌ای بهم دست می‌داد.

به نرگس گفتم منم می‌خوام منتقد بشم و شدم. عاشق این رنکم چون خاطرات و بهترین دوستام رو به من هدیه داد! کادر نقد صمیمیترین اکیپی بود که دیدم دوست دارم تا ابد منتقد باشم :)
ناظر: چون فشار زیادی روی عسل و نرگس بود گفتم منم ناظر بشم بهشون کمک کنم :)

Ghazaleh.A · 10/11/20

نمی‌دونم چرا دنبال اینجا گشتم...!
حس غریبانه‌ایه برام ولی دوست داشتم ثبت بشه...
از عنوان هام نگم براتون که هنوز که هنوزه به جایی باهاشون نرسیدم...!
(اعتراف: می‌دونم هنوز اونقدری کارم خوب نیست که رنکی بگیرم!)
خلاصه... همین.
(20 آبان ۱۳۹۹)

خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

نویسنده انجمن

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

نویسنده انجمن

کاربر فعال انجمن

مدیر ارشد بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

سرپرست بخش کتاب

مدیر بازنشسته رمان ۹۸

کاربر حرفه‌ای

ما را در شبکه‌های اجتماعی دنبال کنید

درباره ما

لینک‌های پیشنهادی رمان ۹۸

آمار آنلاین