معرفی کتاب آونگ خاطره‌ های ما | عباس معروفی

SAEEDEH.T · 3/7/20

کتاب آونگ خاطره‌های ما نوشته‌ی عباس معروفی، نمایشنامه‌ای جذاب و گیرا، درباره‌ی مردی ساده‌لوح است که جلوی چشمانش تمام اموالش را می‌دزدند.

خلاصه‌ی کتاب آونگ خاطره‌های ما:

مردی ساعت‌فروش در درون مغازه‌ی خود نشسته و تظاهرات خیابانی را نگاه می‌کند. مردی خوش‌تیپ و خوش‌قیافه را می‌بیند که از شلوغی‌ها و همهمه‌های خیابان به سختی می‌گذرد و وارد مغازه‌ی او می‌شود. آن‌ها به گفتگو می‌پردازند و صحبت‌هایشان در مورد حوادث اجتماعی، سـ*ـیاسی و تاریخی بالا می‌گیرد و تا حدی با یکدیگر احساس همدلی می‌کنند.

اما کم‌کم درمی‌یابید که این مرد غریبه یک دزد بوده و از اعتماد ساعت‌فروش ساده‌لوح سوء استفاده کرده است. این مرد غریبه جلوی چشم مرد ساعت‌فروش تمام ساعت‌های قیمتی و باارزش را می‌دزدد و بدون هیچ دردسری از مغازه خارج می‌شود و می‌رود.

عباس معروفی درباره‌ی این کتاب می‌گوید:

«آونگ خاطره‌های ما سال‌ها پیش در ایران برای چاپ آماده شد، اما توفیق انتشار نیافت و نیز در سال 1374 قرار بود کارگردان خوب تئاتر، حسین عاطفی آن را به نمایش بگذارد که پس از چهار ماه تمرین همراه با جمال اجلالی، توفیقی به دست نیاورد. ابتدا نام اصلی اثر، و خدا گاو را آفرید، بود که به اجبار تغییر یافت و سپس اجرای آن منع شد. سال‌ها طول کشید و بر همه ما ماجراها گذشت که وصفش طولانی است. بگذریم.»

با عباس معروفی بیشتر آشنا شویم:

عباس معروفی در سال 1336 چشم به جهان گشود. او نویسنده، ناشر، روزنامه‌نگار و نمایش‌نامه‌نویس مشهوری است که در آلمان زندگی می‌کند. وی فعالیت ادبی‌اش را نزد هوشنگ گلشیری و محمدعلی سپانلو آغاز کرد و با انتشار رمان سمفونی مردگان در دهه 60 به شهرت رسید. از دیگر رمان‌های او می‌توان به سال بلوا و پیکر فرهاد اشاره کرد. معروفی مدت کوتاهی سردبیر مجله ادبی گردون بود که توقیف شد. او بنیان‌گذار سه جایزه ادبی قلم زرین گردون، قلم زرین زمانه و تیرگان است. از جوایز و افتخارات او می‌توان به دریافت جایزه روزنامه‌نگار آزاده سال از اتحادیه روزنامه‌نگاران کانادا در سال 1996، جایزه هلمن هامت به طور مشترک با هوشنگ گلشیری در سال 1996، جایزه بنیاد انتشارات ادبی فلسفی سور کامپ برای رمان سمفونی مردگان در سال 2001 و جایزه بنیاد ادبی آرتولد تسوایگ در سال 2002 اشاره کرد. همچنین او قلم جلال آل‌احمد را از دست سیمین دانشور به عنوان نویسنده برتر اخذ نمود. معروفی در سال 1373، متن 134 نویسنده را برای اعتراض به سانسور و فضای بسته و سـ*ـیاسی جامعه امضا کرد.

در قسمتی از کتاب صوتی آونگ خاطره‌های ما می‌خوانیم:

من با این چشام دیدم که اینجا یه بدبختی رو کشته بودند، جسدش سه روز کنار خیابون افتاده بود و کسی جرات نداشت بره سراغش، یه بار اون سال‌های قدیم توی انتقام‌کشی‌های مذهبی یا تصویه حساب‌های سـ*ـیاسی یه آدمی رو که بی‌موقع آفتابی شده بود رو قطعه قطعه کرده بودند، پنج دقیقه دیر رسیده بود فقط پنج دقیقه.

- دارید منو تهدید می‌کنید یا می‌ترسونید؟

- هیچ‌کدوم قربون، اینا واقعیت داره، می‌خوام بگم که من اینجا خیلی چیزا دیدم، اون جوون اگه یه ساعت مچی داشت و دیرتر از موعد نمی‌رسید، الان زنده بود...

انجمن رمان نویسی