خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,607
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
انجمن رمان نویسی | دانلود رمان جدید

من نیستم مانند تو، مثل خودم هم نیستم
تو زخمی صدها غمی، من زخمی غم نیستم

با یادگاری از تبر، از سمت جنگل آمدی
گفتم چه آمد بر
سرت، گفتی که محرم نیستم

مجذوبِ پروازم ولی، دستم به جایی بند نیست
حالا قضاوت کن خودت، من بی گناهم! نیستم

با یک
تلنگر می‌شود، از هم فروپاشی مرا
نگذار سر بر شانه‌ام، آن قدر محکم نیستم

خواندی غزل‌های مرا، گفتی که خیلی عاشقم
اما نمی‌دانم خودم، هم عاشقم هم نیستم


اشعار نجمه زارع

 
  • تشکر
Reactions: LIDA_M و Ghazaleh.A

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,607
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
انجمن رمان نویسی | دانلود رمان جدید

شب است و باز چراغِ اتاق می‌سوزد

دلم در آتش آن
اتّفاق می‌سوزد

در این یکی دو شبه حال من عوض شده است

و طرز زندگی‌ام کاملاً عوض شده است

صدای کوچه و بازار را نمی‌شنوم

و مدتی‌ست که اخبار را
نمی‌شنوم

اتاق پر شده از بوی لاله‌عباسی

من و دو مرتبه تصمیم‌های احساسی

اتاق، محفظه‌ی کوچک قرنطینه

کنار پنجره... بیمار... صبحِ آدینه

کنار پنجره بودم که آسمان لرزید

دو قلب کوچک همزاد همزمان لرزید

نگاه‌های شما یک نگاه عادی نیست

و گفته‌اید که عاشق‌شدن ارادی نیست

چه ناگهانی و ناباورانه آن شب سرد

تب تکلّف تقدیر زیر و رویم کرد

تو حُسنِ مطلع رنجیدن و بزرگ شدن

و خط قرمز دنیای کودکانه‌ی من

من و دوراهی و بیراهه‌ها و زوزه‌ی باد

و مانده‌ام که جواب تو را چه باید داد

شب است و باز چراغ اتاق می‌سوزد

به ماه یک نفر انگار چشم می‌دوزد

چگونه می‌گذرند این مراحل تازه؟؟...

هزار پرسش و خمیازه پشت خمیازه

هوای ابری و اندوهِ باید و شاید

هنوز پنجره باز است و باد می‌آید

چه‌قدر خسته‌ام از فکرهای دیرینه

به خواب می‌روم این‌جا کنار شومینه

چراغ خانه‌ی ما نیمه‌روشن است انگار

و خواب‌های تو درباره‌ی من است انگار

چراغ خانه، چراغ اتاق روشن نیست

هنوز آخر این این اتفاق روشن نیست





اشعار نجمه زارع

 
  • تشکر
Reactions: LIDA_M و Ghazaleh.A

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,607
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
انجمن رمان نویسی | دانلود رمان جدید


تو نیستی و این در و دیوار هیچ‌وقت...

غیر از تو من به هیچ‌کس انگار هیچ‌وقت...

این‌جا دلم برای تو هِی
شور می‌زند

از خود مواظبت کن و نگذار هیچ‌وقت...

اخبار گفت شهر شما امن و راحت است

من باورم نمی‌شود، اخبار
هیچ‌وقت...

حیفند روزهای جوانی، نمی‌شوند

این روزها دو مرتبه تکرار هیچ‌وقت

من نیستم بیا و فراموش کن مرا

کی بوده‌ام برات سزاوار؟... هیچ‌وقت!

بگذار من شکسته شوم تو صبور باش

جوری بمان همیشه که انگار هیچ‌وقت...



اشعار نجمه زارع

 
  • تشکر
Reactions: LIDA_M

* رهــــــا *

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
31/10/18
ارسال ها
996
امتیاز واکنش
9,607
امتیاز
233
محل سکونت
مرز جنون
زمان حضور
10 روز 22 ساعت 18 دقیقه
انجمن رمان نویسی | دانلود رمان جدید

قلم كنار تو افتاده، ليقه خشك شده
حروف عشق به خط
عتيقه خشک شده

دوباره زخم تو گل كرده، دوم ماه است
زمان به روي دو و ده دقيقه خشک شده

كنار پنجره‌ای ماه می‌وزد، داري
به سمت كوچه نگاهِ
عميق خشک شده

از آن قرار برای تو اين فقط مانده ست

گلی كه بر سر جيب جليقه خشک شده

هجوم خاطره‌ها، چشم‌های تو بسته ست
و دست‌های تو روی شقيقه خشک شده

برای عشق تو سرمشق تازه می‌خواهی:
قلم كنار تو افتاده، ليقه خشک شده




اشعار نجمه زارع

 
  • تشکر
Reactions: LIDA_M
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا