خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

دوست دارید رمان دوجلدی باشه یا نه؟

  • نه

    رای: 9 81.8%
  • بله

    رای: 2 18.2%

  • مجموع رای دهندگان
    11
  • نظرسنجی بسته .

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,751
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
- این امکان نداره! نه نه، ممکن نیست، چرا من؟
ملکه آرالیا: ولی تمام ویزگی‌هایی که تو نام بردی فقط تو یک نفر بین ماها دیده شده، اونم بتیه.
دختری که رایان کتی معرفیش کرده بود به سمت من اومد و عکسی رو تو دستای من قرار داد.
به عکس نگاه کردم، از خودش بودی و همون دختر! موهای بلند و طلاییش پشتش بود و پیراهنی به رنگ سبز تنش بود، کتی هم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بانوی طبیعت | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: fatemeh133، night، ~XFateMeHX~ و 8 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,751
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
- ... بد‌ارین قسمت همونجاست، تمام سبزه‌ها تیره رنگن، همینطورم آب و آسمون، رنگ کوه‌ها انقدر تیره و چرک الوده که به مشکی میزنه، اونجا خورشید درستی دیده نمیشه، چون مدام یا ابریه یا نیمه ابری، با آسمونی تیره و هوایی آلوده. سر تا سر پر از تله هست و هزاران هیولا و موجود خطرناک که نیمه شب میشه صدای غرش و زوزه این موجودات شنیده میشه. قصر...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بانوی طبیعت | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: night، Elay، *ELNAZ* و 5 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,751
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
دستش به آرومی روی شونم نشست.
ملورین: ولی این تقصیر تو نیست، من ماجرا رو میدونم، اتفاقی تو قصر شنیدم، اگه افراد آناهید و جیسون اونجا نبودن شما نمی‌تونستید.
آهی کلافه کشید.
ملورین: جیسونم یه آشغالیه بدتر از آناهید و لیلیث، اون احمق تو مدتی که تو دارک پلس لودم زیر دست من بود، خیر سرش قرار بود معتمد من بشه، یعنی ای ماموریتش بود، ولی خب...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بانوی طبیعت | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: نازپری احمدی، *ELNAZ*، ~XFateMeHX~ و 4 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,751
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
صحرا با دو به پیش ما اومد.
- چه خبرته صحرا؟
در حالی که به زور سرپا مونده بود با نفس نفس تعظیمی کرد و گفت:
- شرمنده شاهزاده، ملکه دستور دادن شما و بانو ملورین رو پیدا کنم، ملکه‌ها منتظرن برای برداشتن طلسم.
سری تکون دادم.
- خوبه، میتونی بری.
و رو به ملورینی که سعی داشت ترس و استرسش رو مخفی کنه گفتم:
- توام دستت رو بده به من با...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بانوی طبیعت | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: نازپری احمدی، Saghár✿، *ELNAZ* و 4 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,751
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
گره‌ی مشت دست‌های رایان هر لحظه کور تر می‌شد، هر یک از بچه‌ها واکنشی متفاوت برای دیدن وضعیت ملورین نشان میدادند.
کتی از زور فشار چشمانش را بسته بود، آدرین حتی حضور نداشت، رایان دستانش را مشت کرده بود، لیام مداوم لـ*ـب می‌گزید، کلا را اشک می‌ریخت و...
هیچ کدام درستی نمی‌دانستند که الان چگونه نگران دختر جوانی شده‌اند که در این دو ماه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بانوی طبیعت | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: ~XFateMeHX~، fatemeh133، Saghár✿ و 4 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,751
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
صدای ضعیف دختری ما رو به داخل دعوت کرد.
دستگیره رو چرخوندم و وارد شدم پشت سرمم لیام.
- نیوشا، حال بانو چطوره؟
نیوشا با دیدن ما از جا پرید و به سرعت احترام گذاشت.
نیوشا: خوبن پرنسس، انرژی زیادی از دست دادن ولی احتمالا به زودی بیدار بشن.
لیام: خوبه، مراقبش باش.
- می‌تونیم ببینیمش؟
نیوشا: البته بانوی من، از این طرف.
و ما رو به سمت...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بانوی طبیعت | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: ~XFateMeHX~، fatemeh133، Saghár✿ و 4 نفر دیگر

bita sadeghi

کاربر نیمه فعال
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/12/19
ارسال ها
410
امتیاز واکنش
9,751
امتیاز
263
محل سکونت
تهران
زمان حضور
19 روز 17 ساعت 15 دقیقه
نویسنده این موضوع
بتی: جواب سوالاتی که تو دنبالشی دو غار اسراره، در مرز بین دو سر زمین.
متعجب نگاهش کردم، خیلی خونسرد بود.
- امارفتن به غار اسرار که خیلی سخته! به علاوه احتمالا بعد بهتر شدنم یه سر با بقیه به قصر لیلیث بزنیم، بعدم شاید بریم دنبال هانا.
دوباره لبخند زد؛
- هیما، دختر حارث و اولیویا.
بهت زده با صدایی فریاد گونه گفتم:
- تو اونا رو...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان بانوی طبیعت | bita sadeghi کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: Ryhwn، The unborn، Elay و 4 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا