خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Vahide.s.shefakhah

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/5/20
ارسال ها
216
امتیاز واکنش
3,693
امتیاز
228
محل سکونت
تهران
زمان حضور
36 روز 15 ساعت 29 دقیقه
نویسنده این موضوع
~به نام نخل‌بند باغ هستی~
نام رمان: راز نیمه‌ی ماه
نویسنده: Vahide.sadat79
نام ناظر: SHADOW
ویراستار: SHADOW ‌
ژانر: فانتزی، عاشقانه، اجتماعی
خلاصه:
کودکی بودم؛ در دنیای کودکانه! نمی‌دانستم کجا هستم، هدفم چیست یا به کجا می‌روم!
اما تو آمدی؛ تو آمدی و مرا بزرگ کردی، رشد دادی و مرا ساختی!
تو به من یاد دادی که می‌توان انسان نبود و انسانیت به خرج داد؛ یا در اوج درندگی ندرید و پست نبود!


نقد و بررسی رمان راز نیمه‌ی ماه | Vahide.s.shefakhah کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: حنانه سادات میرباقری، MĀŘÝM، Ghazaleh.A و 5 نفر دیگر

Narges_Alioghli

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/1/20
ارسال ها
486
امتیاز واکنش
13,869
امتیاز
303
محل سکونت
دیوار
زمان حضور
84 روز 17 ساعت 20 دقیقه
به نام آنکه من و تو هر دو می‌پرستیم، آنکه به جسم روح و جان و به ذهن اندیشه و خیال بخشید؛ خدا
نقد و بررسی رمان راز نیمه‌ی ماه، میکسچری فانتزی
راز نیمه‌ی ماه را در وهله‌ی اول رمانی روان یافتم. سیر مناسب رمان، قلم دلنشین و بی‌شیله و پیله‌ی نویسنده، محاوره‌نویسی و عامیانه بودن رمان و انتخاب زاویه دید صمیمی و احساسی اول شخص علل روانی فوق‌العاده‌ی متن بودند.
متاسفانه در انتخاب نام رمان چندان موفق نبوده‌اید. ماه و راز و نیمه هر سه کلماتی هستند که در اسامی رمان‌های بسیاری به کار رفته‌اند. شاید جذاب باشد، اما نو نیست.
مقدمه زیباست اما تاکنون ربط آن به رمان مشخص نشده. با توجه به در حال تایپ بودن راز نیمه‌ی ماه باید منتظر بود و دید که ماجرا چیست. از طرفی مقدمه‌ی شما سوالات زیادی ایجاد می‌کند. اگر دختر نام برده شده در مقدمه حنانه است، پس تکلیف رایلی چیست؟ اگر کس دیگری است پس ماجرای گرگی که حنانه دیده و در آ*غو*ش کشیده چیست؟ و... از این نظر شما موفق بوده‌اید چرا که خواننده را وادار می‌کند رمان را ادامه دهد. خلاصه نیز خوب است، سوال ایجاد می‌کند اما وزن و نحوه‌ی قرارگیری واژه‌ها و جملات مناسب نیست. بهتر است با بازبینی و جابه‌جایی کلمات سر و سامانی به آن بدهید چرا که اولین بخش از رمان که خواننده می‌خواند خلاصه است و ممکن است با مواجهه با چنین چیزی بیخیال ادامه دادن رمان شود. اگر مقدمه اینقدر خوب نبود خواننده‌های بسیاری را به خاطر خلاصه و نام از دست می‌دادید.
تو آینه به خودم نگاه کردم...
صورتی گرد و تقریبا پر، چاق نبودم ولی پر بودم چشم‌های خمار و کشیده‌ی قهوه‌ای که حانیه همیشه می‌گفت مثل چشم شیر می‌مونه آدم وحشت می‌کنه، بینی‌ای که کمی گوشتی بود ولی به صورتم می‌اومد، لـ*ـبهای کوچک و قیطونی داشتم و در آخر موهایی حالت دار و قهوه‌ای و پوستی گندمیِ روشن...
قشنگ بودم، خاص نبودم ولی چهره‌ام دوست داشتنی بود!

شما به آسان‌ترین شکل ممکن چهره‌ی حنانه را توصیف کرده‌اید. او جلوی آینه رفته و به خود نگاه کرده؛ روشی که در هزاران رمان مختلف دیده‌ام. چهره‌ی رایلی را هم خیلی ناگهانی توصیف کرده‌اید که اصلا در یاد نمی‌ماند و همچنین اصلا به چهره‌ی افراد دیگر نپرداخته‌اید!
متاسفانه زاویه دید اول شخص در توصیفات کم می‌آورد و نمی‌تواند آنطور که باید و شاید نیاز داستان و نویسنده را برآورده کند اما باید تا جای ممکن جلوی این نقص را بگیرید. من این نقص و کمبود را در تمام طول رمان حس می‌کردم. توصیفات چهارگانه در این رمان یا کار نشده یا بسیار ضعیف کار شده. برای توصیف چهره‌ی حنانه می‌توانستید از دیالوگ استفاده کنید، مثلا حانیه بگوید که چشمانت مثل شیر می‌ماند و وحشت‌آور است. می‌توانستید از شرایط استفاده کنید. چگونه؟ بگذارید یک مثال کوچک بزنم در مورد این بخش:
خون از زخم روی گونم جاری بود. قرمزیش روی پوست گندمیم حالت مریض‌گونه‌ای به وجود آورده بود که حالم رو به هم می‌زد.
می‌بینید؟ از شرایط و زخم و خون استفاده کردم تا رنگ پوست حنانه را توصیف کنم.
این از توصیف چهره. بگذارید مثالی هم برای توصیف مکان بزنم:
آفتاب داغ از لای شاخ و برگ کاج‌ها عبور می‌کرد و چشمم رو اذیت می‌کرد. دیدم که اون مرد مرموز روی چمن‌ها نشسته و به آسمون صاف و آبی روشن نگاه می‌کنه.
این می‌تواند توصیف پارکی باشد که حنانه با رایلی ملاقات می‌کند. پارکی که شما هیچ ذهنیتی از آن به خواننده ندادید.
و در نهایت، توصیف حالت و احساسات. این دو بخش توصیف به شدت به هم مرتبطند بنابراین بیشتر اوقات در کنار هم می‌آیند. خوب، چگونه می‌شود حالت و احساس را به بهترین نحو منتقل کرد؟
رایلی دستی به موهاش کشید و رو به اندرو گفت:
اینجا من حالت رایلی را توصیف کردم. او در حال دست کشیدن به موهایش است و این احساس کلافگی رایلی را هم منتقل می‌کند. می‌بینید؟ حالتی که با توصیف آن احساس را هم نشان دادم. به همین دلیل است که می‌گوییم توصیف حالت و احساسات به هم گره‌ای جدانشدنی خورده‌اند.
اگر احساسات بدون حالت توصیف شوند می‌شود تحمیل واژه‌ها. اینکه من بگویم:
خشمگین گفت:
تحمیل واژه است، اما اینکه بگویم:
دستاش رو مشت کرد. می‌تونستم از روی لرزش دستاش بگم که به سختی خودش رو کنترل می‌کرد. با بیرون اومدن آخرین واژه از دهن برادرش مشتش رو محکم روی میز فرود آورد و از لای دندون‌هاش گفت:
توصیف حالت و احساساتی کامل و اصولی است.
واقعا باید روی توصیفات چهارگانه‌ی این رمان کار شود چرا که اثر به سزایی روی سطح کار می‌گذارد.
بخش بعدی که می‌خواهم در مورد آن صحبت کنم دیالوگ‌های انگلیسی‌ای است که در رمان به کار رفته‌اند. این عمل به طور کلی توصیه نمی‌شود اما در صورت استفاده نیز بهتر است درست استفاده شود! چند تایی از این جملات مشکل گراماتیک داشتند مثل این جمله:
I'm not in danger for you.
که ترجمه‌اش می‌شود من به خاطر تو در خطر نیستم اما منظور شما من خطری برای تو نیستم بوده، پس باید می نوشتید:
I'm not a danger for you.
بهتر است با بازبینی مشکلات بخش‌های انگلیسی رمانتان را ویرایش کنید.
حالا می‌رسیم به این نام و دلایلی که من برای نسبت دادن آن به رمان داشتم، میکسچری فانتزی!
راز نیمه‌ی ماه یک ترکیب است، ترکیبی از رمان‌ها و داستان‌های مختلف! نویسنده بخش‌هایی از رمان‌های مخالف را پشت سر هم آورده و پلات این داستان را سر هم کرده. در کلمه به کلمه‌ی این رمان می‌توانستم اثرات رمان‌های دیگر را ببینم. هر اتفاقی که می‌افتاد باعث می‌شد ذهن من به دنیای رمان دیگری پرواز کند. ایده‌ی این اثر متعلق به نویسنده نیست. راز نیمه‌ی ماه کاری تکراری و حتی کلیشه‌ای است. بهتر بود نویسنده‌ی عزیز با ایده‌های کمتر و محدودتری که متعلق به خودش بودند این کار را می‌نوشت نه این همه ایده و اتفاق که هر یک متعلق به داستانی دیگرند.
با وجود تمامی نقص‌هایش، خواندن راز نیمه‌ی ماه لـ*ـذت‌بخش است که این مسئله گویای قدرت قلم نویسنده است. قلم ضعف ندارد و روان و صمیمی است. باید بابت داشتن چنین قلمی به نویسنده تبریک گفت. چنین قلمی می‌تواند حتی از ایده‌ای کلیشه‌ای کاری جذاب پدید آورد، همانطور که در راز نیمه‌ی ماه شاهد بودم.
قلمتان مانا
با احترام فراوان و علاقه‌ی بی‌پایان
نرگس علی اوغلی
کادر نقد انجمن رمان98
1399/4/5


نقد و بررسی رمان راز نیمه‌ی ماه | Vahide.s.shefakhah کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • تشویق
Reactions: !MeŁłКa ƝasłƦłaƝ!، MĀŘÝM، حنانه سادات میرباقری و 6 نفر دیگر

Vahide.s.shefakhah

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/5/20
ارسال ها
216
امتیاز واکنش
3,693
امتیاز
228
محل سکونت
تهران
زمان حضور
36 روز 15 ساعت 29 دقیقه
نویسنده این موضوع
»بسم الرب الطاهرین«
تشکر میکنم ابتدا از خانم علی اوغلی بابت تحمل قلم خشک و ناپخته‌ی من.
درمورد اسم رمان: شما اشاره کردید راز، نیمه، ماه هرکدوم جدا گانه استفاده شدن، پس اسم تکراری و کلیشه ای نیست، این اسم برای این انتخاب شد که بگم شما تابحال از روی زندگی خون آشام ها و گرگینه ها شنیدید، حالا من براتون از اون نیمه‌ی دیگه‌ی قضیه می‌گم، پس به نظرم اسم مناسبه و ایرادی نداره...
بابت خلاصه و مقدمه: خیلی ممنونم که قلم من رو جذاب دیدید و ایراد خلاصه هم برطرف شد و اینکه فرمودید بالاخره مقدمه از زبون چه شخصیه؟لازم به ذکره که قبل از اینکه نقدتون رو حتی شروع کنید من به شما اطلاع دادم که شخصیت اصلی هنوز وارد رمان نشده و مقدمه هم از زبون همون شخصه، مثل اسم رمان که مربوط به همون شخصه...
دررابطه با توصیف چهره‌ی شخصیت: برای حنانه من ذکر کردم که حنانه خودمم چه رفتار چه تفکر چه حتی بعضی نشانه های ظاهری وبنده همین شکل و جلوی آینه خودمو آنالیز میکنم،هرروز...
بهرحال ایراد توصیف چهره برطرف شدو اینکه شخصیت هایی چون گندم، حانیه، احمد و مرتضی و رایلی که بزودی (قبل از پارت۴۰) قراره کشته بشن دلیلی نمیدیدم با توصیف چهره‌اشون ذهن خواننده رو درگیر کنم ولی اگر نظر شما این باشه قطعا اضافه میشه...
متن های انگلیسی به اصرار شخص دیگه ای اضافه شد و خوش هم تایپ کرد (من در حد نوشتن متن های طولانی و این چنین مکالمات زبانم قوی نیست) اگر بتونم تصحیح میکنم و گرنه حذف می‌شن...
درمورد بخش آخر...
چی بگم آخه
این رمان به صورت متن تو دفتر با تاریخ و ساعت موجوده و من آمادگی نشون دادنش رو دارم، هر زمان (این رمان مربوط به۷-۸سال پیشه و الان با اندک تغییری داره منتشر میشه)
ایده ی اصلی رمان از اون حالت های اغمایی هست که حنانه می بینه و من اصلا قبول نمیکنم اون اغماها از جایی کپی باشن، چون مربوط به خودم هستن اون حالتها، از شما درخواست میکنم اینکه می فرمایید من فقط اتفاقای رمان های دیگه رو کنار هم چیدم و.... چند نمونه مثال بزنید و در صورت درست بودن صحبت شما حتما (که من ایده دزدیدم، اتفاقای رمان های دیگه رو کنار هم چیدم و هیچ بخشی از خودم نیست)به شیوه ی خودتون بیان کنم:میکسچری فانتزی! من متن رو تغییر می دم
شاید ایده ها خیلی خاص نباشن ولی قطعا از شخصی کپی نشده
با تشکر از شما و تیم مدیریت انجمن۹۸
وحیده السادات شِفاخواه


نقد و بررسی رمان راز نیمه‌ی ماه | Vahide.s.shefakhah کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • پوکر
  • قهقهه
Reactions: حنانه سادات میرباقری، Mana، ~HadeS~ و 4 نفر دیگر

Narges_Alioghli

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/1/20
ارسال ها
486
امتیاز واکنش
13,869
امتیاز
303
محل سکونت
دیوار
زمان حضور
84 روز 17 ساعت 20 دقیقه
»بسم الرب الطاهرین«
تشکر میکنم ابتدا از خانم علی اوغلی بابت تحمل قلم خشک و ناپخته‌ی من.
خشک و ناپخته؟ من عرض کردم که قلم شما پخته، روان و قویه!
درمورد اسم رمان: شما اشاره کردید راز، نیمه، ماه هرکدوم جدا گانه استفاده شدن، پس اسم تکراری و کلیشه ای نیست، این اسم برای این انتخاب شد که بگم شما تابحال از روی زندگی خون آشام ها و گرگینه ها شنیدید، حالا من براتون از اون نیمه‌ی دیگه‌ی قضیه می‌گم، پس به نظرم اسم مناسبه و ایرادی نداره...
اسمی رو می‌شه کاملا غیرکلیشه‌ای و مناسب نامید که وقتی در گوگل سرچ می‌کنیش هیچ چی جز تاپیک رمان بالا نیاد. حتی رمانی با نام نیمه‌ی ماه موجوده پس متاسفانه من نمیتونم بپذیرم که اسم تکراری نیست، همچنین توجه کنید که من نگفتم مناسب نیست، گفتم جذابه اما تکراری.
بابت خلاصه و مقدمه: خیلی ممنونم که قلم من رو جذاب دیدید و ایراد خلاصه هم برطرف شد و اینکه فرمودید بالاخره مقدمه از زبون چه شخصیه؟لازم به ذکره که قبل از اینکه نقدتون رو حتی شروع کنید من به شما اطلاع دادم که شخصیت اصلی هنوز وارد رمان نشده و مقدمه هم از زبون همون شخصه، مثل اسم رمان که مربوط به همون شخصه...
من رمان رو تا به اینجا نقد کردم و کاری به اتفاقاتی که بعدها می‌افته ندارم، و لازم به ذکره که تو نقدم گفتم اینکه مقدمه سوال ایجاد میکنه خیلی هم خوبه!
دررابطه با توصیف چهره‌ی شخصیت: برای حنانه من ذکر کردم که حنانه خودمم چه رفتار چه تفکر چه حتی بعضی نشانه های ظاهری وبنده همین شکل و جلوی آینه خودمو آنالیز میکنم،هرروز...
کل فامیل مادری من چشم رنگی‌ان ولی اگه اینو تو رمان استفاده کنم باورپذیریش میاد پایین.
یک افسر پلیس ۲۵ ساله تو دنیای واقعی می‌تونه سرگرد باشه ولی تو رمان نمی‌تونه، چون باورپذیری میاد پایین. تو دنیای واقعی تصادف زیاد پیش میاد ولی هیچ کدوم تو رمان مورد قبول واقع نمی‌شن.

بهرحال ایراد توصیف چهره برطرف شدو اینکه شخصیت هایی چون گندم، حانیه، احمد و مرتضی و رایلی که بزودی (قبل از پارت۴۰) قراره کشته بشن دلیلی نمیدیدم با توصیف چهره‌اشون ذهن خواننده رو درگیر کنم ولی اگر نظر شما این باشه قطعا اضافه میشه...
حتی شخصیتی که فقط پنج دقیقه در رمان حضور داره باید توصیف شه وگرنه خواننده با اون پنج دقیقه انس نمی‌گیره.
متن های انگلیسی به اصرار شخص دیگه ای اضافه شد و خوش هم تایپ کرد (من در حد نوشتن متن های طولانی و این چنین مکالمات زبانم قوی نیست) اگر بتونم تصحیح میکنم و گرنه حذف می‌شن...
خوبه.
درمورد بخش آخر...
چی بگم آخه
این رمان به صورت متن تو دفتر با تاریخ و ساعت موجوده و من آمادگی نشون دادنش رو دارم، هر زمان (این رمان مربوط به۷-۸سال پیشه و الان با اندک تغییری داره منتشر میشه)
ایده ی اصلی رمان از اون حالت های اغمایی هست که حنانه می بینه و من اصلا قبول نمیکنم اون اغماها از جایی کپی باشن، چون مربوط به خودم هستن اون حالتها، از شما درخواست میکنم اینکه می فرمایید من فقط اتفاقای رمان های دیگه رو کنار هم چیدم و.... چند نمونه مثال بزنید و در صورت درست بودن صحبت شما حتما (که من ایده دزدیدم، اتفاقای رمان های دیگه رو کنار هم چیدم و هیچ بخشی از خودم نیست)به شیوه ی خودتون بیان کنم:میکسچری فانتزی! من متن رو تغییر می دم
شاید ایده ها خیلی خاص نباشن ولی قطعا از شخصی کپی نشده
به هر صورت رمان تکراریه. جدید نیست. اگر نمی‌خواید بپذیرید نپذیرید! قرار نیست اولین اثر هر کسی بی نقص باشه. اولین کار من کلیشه‌ی محض بود همچنین اولین کار خیلیای دیگه. شما می‌گید این رمان مال هفت سال پیشه و دیگران از شما کپی کردن؟ ببخشید، کجا انتشار دادید که کپی کنن؟ من نگفتم که شما کپی کردید، گفتم رمان از کارای دیگه تأثیر پذیرفته. خیلی وقتا بی‌اینکه بدونیم کارمون از رمانای دیگه تأثیر می‌پذیره.
با تشکر از شما و تیم مدیریت انجمن۹۸
وحیده السادات شِفاخواه


نقد و بررسی رمان راز نیمه‌ی ماه | Vahide.s.shefakhah کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: حنانه سادات میرباقری، MĀŘÝM، Mana و 6 نفر دیگر

Vahide.s.shefakhah

حامی انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/5/20
ارسال ها
216
امتیاز واکنش
3,693
امتیاز
228
محل سکونت
تهران
زمان حضور
36 روز 15 ساعت 29 دقیقه
نویسنده این موضوع
متشکرم از نقد شما
نکاتی هست که بنده بهشون اشاره میکنم...
من بعد از نقد شما تو گوگل این اسم رو سرچ کردم، فقط یه سری مقاله ی علمی راجع به نیمه ی پنهان ماه، یک کتاب به اسم نیمه تاریک ماه که مبنای اون هم علمیه و یه سری عکس و متن تو ویکی پدیا اومد... کاری ندارم شما وظیفتون رو انجام دادید فقط اشاره کردم که بدونید پیگیر هستم و نظرتون مهمه...
توصیف تک به تک چهره ها اضافه شد، توصیف حالت ها و احساسات هم اضافه شد
ان شاالله با یاری خداوند، در ادامه با همراهی شما و ناظر رمانم مشکلی وجود نداشته باشه
یاعلی مددScreenshot_2020-06-26-17-23-42.pngScreenshot_2020-06-26-17-23-35.pngScreenshot_2020-06-26-17-23-27.png


نقد و بررسی رمان راز نیمه‌ی ماه | Vahide.s.shefakhah کاربر انجمن رمان ۹۸

 

پیوست ها

  • تشکر
Reactions: حنانه سادات میرباقری، MĀŘÝM، mahaflaki و 3 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا