خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Mahla_Bagheri

مدیر تالار آموزش نویسندگی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
نویسنده ویژه
مدرس نویسندگی
  
  
عضویت
29/4/20
ارسال ها
547
امتیاز واکنش
15,358
امتیاز
353
زمان حضور
83 روز 2 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام رمان: ماه بی تو
نام نویسنده: ℳahla.ც
نام ناظر: Narges_Alioghli
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، طنز
خلاصه:
ماهورا سپهری و خواهرش که با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم می کنند، بی‌خبر هستند از اتفاقاتی که در انتظارشان هست و شاید دست تقدیر می‌خواهد آن‌ها را به جایگاه دیگری برساند.


نقد و بررسی رمان شاپرکی برای ماه | مهلا باقری کاربر رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • جذاب
  • پوکر
Reactions: *ELNAZ*، ~ریحانه رادفر~، نوازش و 12 نفر دیگر

Narín✿

سرپرست بخش کتاب
سرپرست بخش
ناظر کتاب
ویراستار انجمن
  
  
عضویت
1/12/19
ارسال ها
2,272
امتیاز واکنش
44,318
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
107 روز 12 ساعت 35 دقیقه

بنام خدا
نقدرمان | ماه بی‌تو


همیشه اکثر اوقات خواننده اول خلاصه‌ی رمان رو می‌خونه تا بفهمه در این رمان با چه چیز‌هایی روبه رو خواهد شد؟خلاصه در اصل به معنیِ چکیده‌ی چیزی است اما در رمان این اصل بی معنیِ؛ چون اگه خلاصه‌ی کاملی از رمان نوشته بشه خواننده دیگر تمایلی به خواندن آن را نخواهد داشت!
در رمان نویسی در اصل خلاصه یعنی به چالش کشیدن و ایجاد سوال در ذهن خواننده است. ودر رمان شما این‌ چینین بود و شما خلاصه‌ی خوبی نوشته بودید.
خلاصه‌ی رمان این سوالات را در ذهن ایجاد می‌کرد؛ چه اتفاقی برای ماهور و خواهرش می‌افتد، که زندگی‌شان را تغییر ‌می‌دهد؟ چه اتفاقاتی در انتظارشان است؟ مگر آنها چه مشکلاتی دارند؟
خلاصه کوتاه، اما خوب بود، اما نویسنده می‌تونست، آن‌را کمی بهتر بنویسد!

به عنوان نمونه؛
ماهور و خواهرش با‌هم تنها زندگی می‌کنند و مشکلات زندگی‌شان را خودشان به تنهایی به‌دوش می‌کشند؛ اما دربین این همه مشکلات‌ با یکدیگر خوشبخت هستند!

ولی آنها نمی‌دانند که قرار است اتفاقی برای‌شان بی‌افتد که کل زندگی ‌آن‌ها تغییر کند و مسیر زندگی آن‌ها عوض شود!
این اتفاق همانند بیگ بنگی است که همه چیز را دگرگون می‌کند!
ولی قبل از خلاصه اولین چیزی که هر خواننده‌ای می‌خواند اسم رمان است!
هر چقدر اسم رمان جذاب و گیرا‌تر بهتر!
ماه بی تو اسمی است که آدم فکر می‌کند حتما باید این رمان، رمانی کاملا عاشقانه و رماتیک و تراژدی باشه! اسم رمان، تکراری است و خلاقیت خاصی در آن به‌کار برده نشده!

به‌عنوان مثال؛ رمان ماه دلم، ماه صنم، ماه را در آ*غو*ش بگیر و...
همه‌ی این رمان‌ها از کلمه ماه برای اسم‌شان استفاده شده؛ اما چندان هم اسم‌های جذاب و گیرایی نیستن، همانند ماه بی تو!
اسم خاص برای جذب خواننده بسیار مهم است! هر چقدر اسم رمان جذاب و خاص‌تر جذب خواننده‌ی بیشتری نیز خواهد داشت؛ چون اولین چیزی‌که خواننده آن‌را می‌خواند اسم رمان است.
من اول با دیدن اسم رمان فکر می‌کردم رمان باید رمانی عاشقانه و تراژدی باشد؛ اما در کمال تعجب وقتی ژانر‌هارو خوندم، ژانر طنز نیز در کنار ژانر عاشقانه و اجتماعی بود!
اگر رمان طنز است پس باید اسم رمان نیز کمی از طنز بودن آن‌را آشکار ‌می‌کرد!

در حالی که اسم رمان بر چیزه دیگری دلالت دارد!
خواننده با دیدن اسم رمان اول فکر می‌کند رمانی عاشقانه و تراژدی است؛ اما در ژانر طنز‌هم وجود دارد.
ولی باز‌هم امید‌وار بودم که متن رمان طنز باشه! اما با خواندن بیشتر و بیشتر من با هیچ چیزه طنزی روبه رو نشدم که خنده بر لـ*ـب بیارد!
گاهی در دیالوگ‌ها، ماهورا حرف خنده‌داری می‌زد و بس! حتی شخصیت یکی از کاراکتر‌های رمان‌هم شوخ‌طبع نبود. گاهی در رمان‌های تراژدی و یا حتی ترسناک یک کاراکتر طنز دیده می‌شود؛ اما توی ماه بی‌تو این‌گونه نبود! با اینکه توی ژانر، طنز قید شده بود!
ولی در کنار این‌ها جلد رمان عاشقانه و ترکیب رنگ‌های جذابی داشت؛ اما اگر رمان طنز است پس چرا فقط از رنگ‌های رمانتیک و عاشقانه استفاده شده بود؟!
اگر رمان طنز است باید رنگ‌هایی هیجانی و روشن قاطیِ آن می‌شد تا با رمان هماهنگ باشد.
پس در انتخاب جلد نیز زیاد موفق نبودید!

رمان مثل فیلمه و تفاوت زیادی ندارند، تنها تفاوت‌شان داشتنِ تصویره!
توی فیلم تصویر هست اما توی رمان نه! پس باید نویسنده سعی کند جوری رمان خود را بنویسد که تصویری خیالی درذهن خواننده ایجاد شود. ابراز احساسات قبل از دیالوگ نیز بسیار مهم است.

تا اون حسی که شخص می‌خواد دیالوگ بگه به خواننده منتقل بشه.
توی رمان شما فقط تا حدودی این اصل رعایت شده!

در جایی از رمان وقتی نیلوفر با ماهورا توی رستوران نشسته بودند، وقتی نیلوفر نامزده قبلش رو دید و از ترس از اونجا رفتن اصلا اونقدر یهویی بود که من گیج شدم و نفهمیدم چی شد؟!
کی از رستوران خارج شدند و در اون لحظه حسی که ماهورا داشت رو قشنگ توضیح ندادید!
نیلوفر ترسید و ترسش رو باید به رخ میکشیدید. دقیق‌تر اینه که خیلی سریع از اون ماجرا گذشتید!
توصیف مکان و زمان و چهره باید آرام آرام و در رمان پخش بشه! در این مورد شما موفق بودید و توصیفات باعث اذیت خواننده و کسل کردنش نمی‌شد.

ولی به دقت بیشتری توی توصیف احساسات نیاز دارید!
برای مثال؛ نیلوفربا چهره‌ای ترسیده و با تته پته گفت:
-ماهو...ماهورا پاشو بریم!

قبل از گفتن دیالوگ ابراز احساس کاراکتر بسیار مهم است و باید نویسنده بتواند آن را بنویسد و به خواننده منتقل کند.
یه چیزی که سطح کیفیت این رمان‌ رو پایین می‌آورد علائم نگارشیِ اون بود. در این رمان این ضعف وجود داشت! از علائم بسیار کم استفاده شده بود و در بعضی‌جاها درست بکار برده نشده بود.
چرا وقتی دو کاراکتر با هم حرف می‌زدند و کاراکتر سومی بجای استفاده از خط تیره (-) از (+) اضافه اسفاده می‌شد؟!
این یک اشتباهه توی رمان نویسیِ!
+خوش اومدید! خانم‌ها چی میل دارید؟
این اشتباهه و در اصل باید اینجوری باشه؛
-خوش‌ اومدید، خانم‌ها چی میل دارید؟
این از اشتباه استفاده از علائم برای دیالوگ؛ اما اشتباهات دیگری‌هم دیده می‌شد.
-احمق سرم رفت تو شیشه، یه خبری خبر مرگت.
درستش باید اینجوری باشه:
-احمق سرم رفت تو شیشه، خبر مرگت یه خبری بده!
فعل باید آخره جمله باشه و از علائم درست‌هم برای جمله استفاده بشه!
-باز چه فکری تو سرته.
باز‌هم از علامتی اشتباه استفاده شده!
-باز چه فکری تو سرته؟!
در جای جای رمان از این اشتباهات وجورد داره که باید نویسنده‌ی عزیز خیلی بیشتر دقت کنه.

مشکلات تایپی و اشتباه قرار دادن فعل و نهاد نیز سطح و کیفیت رمان رو پایین میاره.
در این مورد نیز شما زیاد موفق نبودید!
یا پریدن از فعل گذشه به حال و یا آینده! از این اشتباهات نیز دیده می‌شد.
لـ*ـبخند پهنی می‌زنه.
پریدن زمان فعل در اینجا خیلی خوب معلومه! از زمان ماضی ساده به مضارع اخباری تبدیل شده.
لـ*ـبخند پهنی زد.
باید نویسنده حواسش باشه که مبادا از این اشتباهات عوض کردن فعل بکند.
مانتوش و کشید و رفت، واه.
رمان شما به زبان محاوره‌است. پس باید به جای را از رو استفاده کنید نه اینکه و بزارید‌!
مانتوش رو کشید و رفت، واه!
لـ*ـبخند روی لـ*ـب‌هاش که رژ قهوه‌‌ای زینت داده بود به برادر زاده‌اش زد.
درستش؛
با لـ*ـبخند روی لـ*ـب‌هایش که با رژ لـ*ـب قهوه‌ای زینت داده بود، تحویل برادر‌زاده‌اش داد.
تو خیابون که رسیدیم.
«تو» در اینجا اشتباهه!
به خیابون که رسیدیم.✓
خیلی از جاهای رمان از این اشتباهات شده بود؛ پس باید نویسنده دقت لازم را داشته باشد، تا دوباره تکرارشان نکند!
مونولوگ‌ها زیاد قوی نبود! جوری که با احساسات خواننده بازی کند. دلنشین بودن و تکراری نبودن زیاده کلمات باعث بالا رفتن سطح کیفیت رمان خواهد شد!
نویسنده باید توانی بازی با کلمات و استفاده از فرهنگ لغت را داشته باشد و بتواند متن‌هایی خلاقانه بنویسید.
برای مثال:
صدای کوبیدن ظرف غذا روی گاز اومد. بی‌خیال وارد اتاق شدم، نمی‌دونم این خونسردی‌ام رو از کی به ارث برده بودم، مامان یا.. سری تکون دادم تا اسمش رو به زبون نیارم. بالشتم رو روی زمین گذاشتم و تُشَکم رو پهن کردم، آروم دراز کشیدم و چشمام رو روی این سناریو مسخره بستم.

نویسنده می‌توانست این متن ساده‌را به بهترین شکل بنویسد!
صدای کوبیده شدن ظرف غذا روی گاز اومد. حتما خیلی عصبی شده است! بی خیال وارد اتاقم شدم. نمیدونم این همه خونسردی‌ رو از کی به ارث بردم؟!

از مادرم یا؟! سری تکون دادم تا اسمش نیاد توی ذهنم. چقدر زندگی برام بی معنی است! حتی از اسمش‌هم بدم میاد!
تشکم رو پهن کردم و بالشتم رو روش گذاشتم. آروم دراز کشیدم و چشم از روشنایی و دنیا فرو بستم؛ تا که دیگر این سناریوی مسخره برای لحظه‌ی کوتاهی جلوی چشمانم نباشد! آه که چقدر خستم!

ایده‌ی رمان کمی تکراری است!
توی اکثر رمان‌ها یک دختر فقیر با یک پسر پولدار ازدواج می‌کند و... بقیه‌ی داستان‌هم تکراری بود!

زیاد جدید و جالب نبود به طوری‌که خواننده هیجان و شوق داشته باشه برای ادامه دادن به خواندن!
ولی اگر نویسنده خلاق باشد و می‌تواند این تشابه را از این به‌بعد حذف کند و کمی هیجان و زیبایی به رمان ببخشد.
از آنجایی‌که تا الان زیاد از رمان تایپ نشده؛ پس نمی‌تونم اینقدر زود قضاوت کنم اما تا اینجا با سیر تندی رو به رو شدم!
خیلی به مسائل پرداخته نشده!

به عنوان مثال می‌تونم ماجرای توی رستوران رو بگم که چقدر زود از این مسئله گذشتید! ماهورا خیلی زود بیخیال سوال کردن از نیلوفر شد.
یعنی کنجکاو نشد!؟
حتی ماهورا در مورد اینکه چرا یک زن و یک پسره غریبه برایشان خونه خریده بیخیال شد و از خواهرش چندان سوالی نپرسید!
حتی منه خواننده سوال برام پیش اومد که چرا صاحب کار هوریا باید برای آنها خونه بخرد؟!
یعنی برای ماهورا این سوال نبود!؟

نویسنده‌ی عزیز به شما پیشنهاد می‌کنم کمی به عمق موضوعات برید و زود از آنها نگذرید.
مقدمه در رمان همانند جلوه‌ای از رمانه. می‌تونی دیالوگی از خوده رمان باشه یا متنی از رمان و یا شعر؛ اما باید به رمان ربط داشته باشد!
در این مورد شما موفق بوده‌اید و مقدمه‌ی زیبایی برای رمان‌تان انتخاب کردید.
پ.ن: توصیه می‌کنم اشکالاتی را که رمان دارد نویسنده‌ی عزیز بر طرف کنید.

قطعا با برطرف ساختن این مشکلات ریز و درشت رمان بهتری خواهید داشت.
کادر نقد رمان 98
نارین_ ف
۱۳۹۹/۰۳/۱۲
رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی


نقد و بررسی رمان شاپرکی برای ماه | مهلا باقری کاربر رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • جذاب
  • تشویق
Reactions: فاطمـ♡ـه، ~ریحانه رادفر~، نوازش و 12 نفر دیگر

Mahla_Bagheri

مدیر تالار آموزش نویسندگی
عضو کادر مدیریت
مدیر تالار انجمن
ناظر کتاب
نویسنده ویژه
مدرس نویسندگی
  
  
عضویت
29/4/20
ارسال ها
547
امتیاز واکنش
15,358
امتیاز
353
زمان حضور
83 روز 2 دقیقه
نویسنده این موضوع
نارین عزیز از نقد بسیار عالی‌ات متشکرم و به زودی زود برطرفشان خواهم کرد:) خسته نباشی گلم، از همین الان از تعطیلاتت استفاده کن که باز سراغت میام اما با قلمی قوی‌تر:flowerb:


نقد و بررسی رمان شاپرکی برای ماه | مهلا باقری کاربر رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • تشویق
Reactions: فاطمـ♡ـه، MĀŘÝM، ~ریحانه رادفر~ و 11 نفر دیگر

Narín✿

سرپرست بخش کتاب
سرپرست بخش
ناظر کتاب
ویراستار انجمن
  
  
عضویت
1/12/19
ارسال ها
2,272
امتیاز واکنش
44,318
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
107 روز 12 ساعت 35 دقیقه
نام رمان: ماه بی تو
نام نویسنده: ℳahla.ც
نام ناظر: Narges_Alioghli
ژانر: عاشقانه، اجتماعی، طنز
خلاصه:
ماهورا سپهری و خواهرش که با مشکلات زندگی دست و پنجه نرم می کنند، بی‌خبر هستند از اتفاقاتی که در انتظارشان هست و شاید دست تقدیر می‌خواهد آن‌ها را به جایگاه دیگری برساند.
رمان ویرایش شد.
الان می‌تونم به راحتی بگم عیب‌هایی که قبلا داشت رو نداره!
خسته نباشی نویسنده‌ی عزیز
Narges_Alioghli
Mahla_Bagheri


نقد و بررسی رمان شاپرکی برای ماه | مهلا باقری کاربر رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • جذاب
  • تشویق
Reactions: فاطمـ♡ـه، ~ریحانه رادفر~، نوازش و 6 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا