خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

به نظر شما کدوم یکی؟

  • 1-جاستین

  • 2-فرمانده جالینوس

  • 3-نماینده دیگو "اقتصادیه"

  • 4-آوید


نتایج فقط بعد از شرکت در نظرسنجی قابل رویت است.

_m_

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/5/20
ارسال ها
67
امتیاز واکنش
1,782
امتیاز
153
زمان حضور
3 روز 10 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
صبح که شد سریع چادری که از دکتر گرفتم رو پوشیدم و به ساختمون قصر رفتم. هر چی به بخش شیش نزدیک تر می شدم استرسم بیشتر میشد. خودم رو به دریچه نزدیک کردم تا قفلش رو باز کنم که یه نفر من رو دید و سریع به سمتم اومد! اون میرای بود!
میرای با تعجب گفت:
-تو اینجا چیکار میکنی؟
با استرسی که سعی کردم توی صدام مشخص نشه گفتم:
-اومدم تمیز کاری
-اما...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان مهر بی‌قائده | _m_ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، زهرا.م، ~XFateMeHX~ و 17 نفر دیگر

_m_

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/5/20
ارسال ها
67
امتیاز واکنش
1,782
امتیاز
153
زمان حضور
3 روز 10 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
با صدایی لرزون گفتم:
-تو کی هستی؟
-مگه دونستنش فایده ای داره؟
چشمام بسته بود و فقط به شنواییم وابسته بودم. همه ی افرادی رو که می شناختم از ذهنم عبور دادم که به اقتصادیه شک کردم! پس گفتم:
-لابد فرق داره که می پرسم
-آخر عمری هم دست از لجاجت بر نمیداری؟
دیگه مطمئن شدم صدای اقتصادیست!
-تو نماینده ی اقتصادی هستی درسته؟
-اشتباه حدس زدی!
-نه...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان مهر بی‌قائده | _m_ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، زهرا.م، M O B I N A و 19 نفر دیگر

_m_

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/5/20
ارسال ها
67
امتیاز واکنش
1,782
امتیاز
153
زمان حضور
3 روز 10 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
صدای غریبه گفت:
-مثل اینکه باید مفصل بهت توضیح بدم
-چیو؟
-اینکه فریب خوردی؟
-از کی؟مزخرفه!
-واقعیته همه تورو گول زدن از میرای تا جاستین و ...
-جاستین رو از کجا می شناسی؟ نکنه اونم گرفتین؟
-نخیر رفیق شما خودش گورشو کند، فکر کرد با فریب تو میتونه راحت از دروازه رد بشه ولی همه ی اینا فقط یکطرفه ماجراست!
-جاستین به من دروغ نمیگه شاید گول...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان مهر بی‌قائده | _m_ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، زهرا.م، M O B I N A و 17 نفر دیگر

_m_

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/5/20
ارسال ها
67
امتیاز واکنش
1,782
امتیاز
153
زمان حضور
3 روز 10 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
-یعنی تو...ولیعهدی؟
-درسته
-پس چرا...چرا طرف امپراطور رو میگیری؟ چرا من رو دستگیر کردی به عنوان خائن؟ منکه طرف تو بودم
-واقعا طرف منی؟
-الانم واقعا نمیدونم طرف کیم
-طبیعیه که گیج بشی... من برای اینکه خائن های توی قصر رو دستگیر کنم و آرامش رو به کشور برگردونم، نقش یه خائن رو بازی کردم و تنها کسایی که از این موضوع خبر دارن امپراطور، من،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان مهر بی‌قائده | _m_ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، زهرا.م، M O B I N A و 17 نفر دیگر

_m_

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/5/20
ارسال ها
67
امتیاز واکنش
1,782
امتیاز
153
زمان حضور
3 روز 10 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
صدای در اومد که متوجه شدم ولیهد بیرون رفت. دیگه واقعا نمی دونستم چی درسته چی غلط!


دیگو به سمتم اومد و گفت:
-همه چیزو بهش گفتی؟
-آره به غیر از اون پسره
-من واقعا نمیفهممت، به یه خدمتکار ساده که از قضا خائنم هست همه نقشه هاتو میگی و نمی کشیش و از اونطرف هم نگفتی رفیقش بهش اشتباه کرده.
-اولا اون طرف ماست! و دوما اگر الان بهش همه ی...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان مهر بی‌قائده | _m_ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، زهرا.م، M O B I N A و 18 نفر دیگر

_m_

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/5/20
ارسال ها
67
امتیاز واکنش
1,782
امتیاز
153
زمان حضور
3 روز 10 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
اما یه چیزی اینجا عجیب بود! می تونم رابـ*ـطه ی نزدیک ولیهد و دیگو رو به هزار زحمت درک کنم ولی رابـ*ـطه ی میرای و ولیهد خیلی مبهمه! نکنه همدیگه رو دوست دارن؟ یا شایدم میرای هم مثل منه...نه ممکن نیست اگه مثل من بود نگهبان دروازه نمیشد! لابد یه کسیه که خیلی بهش اعتماد دارن که نگهبان دروازست!
روزها سریع تموم میشدن و من کاملا باور کردم که من،...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان مهر بی‌قائده | _m_ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، زهرا.م، M O B I N A و 15 نفر دیگر

_m_

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/5/20
ارسال ها
67
امتیاز واکنش
1,782
امتیاز
153
زمان حضور
3 روز 10 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
میرای شوکه گفت:
-اما ریسکش خیلی بالاست! اگر رفت آمد ها زیاد بشه بهمون شک میکنن
دیگو به سمت میرای برگشت و گفت:
-خب برای همین دوتا هم اتاقی دیگه بهتون اضافه میشه.
-یعنی چی؟
-دوتا از افرادمون که به عنوان خدمتکار توی بخش پنج کار می کنن هم اتاقی شما میشن و وقتی برای نظافت به یکی از اتاقای ولیهد بروند ما جامون رو باهاشون عوض می کنیم و میایم...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان مهر بی‌قائده | _m_ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، زهرا.م، M O B I N A و 13 نفر دیگر

_m_

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/5/20
ارسال ها
67
امتیاز واکنش
1,782
امتیاز
153
زمان حضور
3 روز 10 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
همه با تعجب به سمت ولیعهد برگشتیم که متوجه حرف عجیبش شد...سیخ سرجاش نشست و گفت:
-می تونی گوبام صدام بزنی...
به سمتش برگشتم و گفتم:
-گوبام؟
-آره...محلی های یک منطقه این کلمه رو به مردایی میگن که مقام بالایی دارن
-اما اینکه با کلمه ی ولیهد تفاوت خاصی نداره
-درسته معنیش شبیه همه ولی حداقل کسی توی قصر معنی این کلمه رو نمیدونه و اگر حواست...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان مهر بی‌قائده | _m_ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، زهرا.م، M O B I N A و 11 نفر دیگر

_m_

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/5/20
ارسال ها
67
امتیاز واکنش
1,782
امتیاز
153
زمان حضور
3 روز 10 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
توی تمام مدتی که برای خوندن وقت داشتم تمام تمرکزم رو روی بحث آموزش گذاشتم. می خواستم دستیار وزیر آموزش بشم...چون به نظرم اونم نمیدونه طرف کیه. منم اولش نمی دونستم! حتما الان داره به این فکر میکنه که باید طرف خواهرزادش باشه ولی نمی دونه در واقع بر علیه اونه! می خوام بهش یکم تقلب برسونم تا خودش بتونه طرفشو انتخاب کنه...البته این کار...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان مهر بی‌قائده | _m_ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، زهرا.م، دونه انار و 4 نفر دیگر

_m_

عضو تازه وارد انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
24/5/20
ارسال ها
67
امتیاز واکنش
1,782
امتیاز
153
زمان حضور
3 روز 10 ساعت 47 دقیقه
نویسنده این موضوع
چندتا از شرکت کننده ها که مثل من نتایج خوبی نداشتن فرم انصراف از ادامه آزمون رو پر کردن و از ادامه آزمون انصراف دادن اگر به خاطر دیگو نبود من هم انصراف میدادم اما اون قطعا میفهمید و بعدا من رو به خاطر ترسو بودنم مسخره میکرد. اگر تا مرحله آخر شرکت می کردم حداقل ولیعهد رو نا امید نمیکنم...
بعد از چند ساعت معطل شدن و منتظر بودن بالاخره...

برای خواندن متن کامل و مشاهده محتوا
باید ثبت نام کنید و یا وارد اکانت خود شوید.



در حال تایپ رمان مهر بی‌قائده | _m_ کاربر انجمن رمان ٩٨

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: MĀŘÝM، زهرا.م، Mahla_Bagheri و 3 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا