خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

yeganeh yami

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,025
امتیاز واکنش
17,400
امتیاز
323
سن
20
محل سکونت
زیر گنبد کبود
زمان حضور
92 روز 19 ساعت 14 دقیقه
نویسنده این موضوع
سـ*ـینه‌ای که ماهو و گروهش در آن مشغول بودند ششمین دالان فرعی و به قول خودشان در ناف جهنم بود. این راههای فرعی به فاصله پانزده متر روی هم قرار داشتند، چنانکه صعود از درون این تنگنای دراز، که سـ*ـینه و پشت را مجروح می‌کرد تمامی نداشت. (کتاب ژرمینال – صفحه ۴۳)
***
اتی‌ین وقتی در قفس آسانسور قرار گرفت و با چهار نفر دیگر در واگنتی تنگ افتاد و روانه سطح زمین شد تصمیم گرفت که تکاپوی خود را در جستجوی نان از سر گیرد. همان بهتر بود که درجا از گرسنگی بمیرد و باز به اعماق این جهنم فرو نرود. اینجا جانت را می‌گذاشتی و حتی لقمه نانی به دست نمی‌آوردی. (کتاب ژرمینال – صفحه ۷۰)


ژرمینال | امیل زولا

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿ و Mana

yeganeh yami

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,025
امتیاز واکنش
17,400
امتیاز
323
سن
20
محل سکونت
زیر گنبد کبود
زمان حضور
92 روز 19 ساعت 14 دقیقه
نویسنده این موضوع
اتی‌ین به مرور زمان حتی از رطوبت و هوای سنگین سـ*ـینه کار نیز کمتر رنج می‌برد. بالا خزیدن از سوراخ دودکش‌وار نیز برایش بسیار آسان شده بود، انگاری دود شده بود و می‌توانست از شکافهایی که در گذشته جرات نداشت حتی دست خود را در آنها ببرد عبور کند. غبار زغال را به راحتی به سـ*ـینه می‌کشید. در تاریکی به روشنی می‌دید و از عرق ریختن در زحمت نبود و عادت کرده بود که صبح تا شام لباس خیس به تن داشته باشد. (کتاب ژرمینال – صفحه ۱۴۸)
***
آن وقت زن ماهو در بحث شرکت می‌کرد و می‌گفت: می‌دونین، بدی کار اون وقتیست که آدم تو دلش می‌گه اینه که هست و عوضم نمی‌شه… آدم وقتی جوونه خیال می‌کنه نوبت خوشبختی هم می‌رسه. دلش پرِ امیده. اما بعد بدبختی رو بدبختی می‌آد. آدم وسط مصیبت گیر می‌کنه. من بدیِ هیچ کسو نمی‌خوام، اما بعضی وقتها می‌شه که طاقتم از این همه ظلم تموم می‌شه. (کتاب ژرمینال – صفحه ۱۷۹)


ژرمینال | امیل زولا

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿ و Mana

yeganeh yami

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,025
امتیاز واکنش
17,400
امتیاز
323
سن
20
محل سکونت
زیر گنبد کبود
زمان حضور
92 روز 19 ساعت 14 دقیقه
نویسنده این موضوع
اتفاقا چون کارگرا امروز فکر می‌کنن وضعشون به زودی عوض می‌شه. (کتاب ژرمینال – صفحه ۱۸۰)


ژرمینال | امیل زولا

 
  • تشکر
Reactions: Mana

yeganeh yami

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,025
امتیاز واکنش
17,400
امتیاز
323
سن
20
محل سکونت
زیر گنبد کبود
زمان حضور
92 روز 19 ساعت 14 دقیقه
نویسنده این موضوع
به راستی که هرگاه مبارزان با هم به رقابت افتند و هر یک در پی آن باشند که قدرت را خود در دست گیرند کار خراب می‌شود. مثلا همین بین‌الملل که می‌بایست نظام جهان را نو کرده باشد سپاه قهار خود را در نزاعهای داخلی صد پاره کرد و کارش به تباهی کشید. پس داروین درست می‌گفت؟ تمام نظام دنیا جز نبردی نبود که در آن قویدستان برای بقای نسل و زیبایی باقی، فرودستان را می‌خوردند؟ (کتاب ژرمینال – صفحه ۵۵۰)


ژرمینال | امیل زولا

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿ و Mana

yeganeh yami

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,025
امتیاز واکنش
17,400
امتیاز
323
سن
20
محل سکونت
زیر گنبد کبود
زمان حضور
92 روز 19 ساعت 14 دقیقه
نویسنده این موضوع
هیچ‌وقت هیچ کار با خشونت درست نشده! دنیا رو نمی‌شه یکروزه درست کرد. اونایی که به شما وعده می‌دن که همه کارا رو یه ضرب درست می‌کنن یا شوخی می‌کنن یا بی‌شرفن! (کتاب ژرمینال – صفحه ۴۷۱)
***
اگر برقراری عدالت برای انسان ممکن نباشد باید انسان از میان برود. تا زمانی که جوامع فاسد باقی باشد کشتار باید ادامه یابد تا آخرین انسان نابود گردد. (کتاب ژرمینال – صفحه ۴۷۶)


ژرمینال | امیل زولا

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿

yeganeh yami

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,025
امتیاز واکنش
17,400
امتیاز
323
سن
20
محل سکونت
زیر گنبد کبود
زمان حضور
92 روز 19 ساعت 14 دقیقه
نویسنده این موضوع
پیش می‌رفت و به این سربازانی می‌اندیشید که از میان ملت می‌گرفتند و علیه ملت مسلح می‌کردند. اگر سربازان ناگهان جانب مردم را می‌گرفتند پیروزی انقلاب چه آسان می‌شد! کافی بود که کارگران و برزگران در سربازخانه‌ها به ریشه خود آگاه شوند و تبار خود را به یاد آورند. (کتاب ژرمینال – صفحه ۴۰۴)
***
چیزی که حقیقت داشت بدبختی بود. خاک سیاه تا دلت بخواد. اونم نه خاک سیاه خالی، خاک سیاه با گلوله! (کتاب ژرمینال – صفحه ۴۶۷)


ژرمینال | امیل زولا

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا