خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
آقای دکتر فکوهی ،موضوع این ماه صفحه اقوام ما بحث فرهنگ های قومی،زوال آنها و راهکارهای مقابله با این مسئله است.همان طور که می دانیم یکی از جریان هایی که تنوع فرهنگی در معنای عام و فرهنگ های قومی را در معنای خاص آن مورد تهدید و زوال قرار می دهد فرآیند جهانی شدن است.به خاطر داریم که شما در کلاس های فرهنگ و توسعه تان از مفهوم "جهان محلی شدن" در مقابل "جهانی شدن" صحبت کردید؛فرآیندی که فرصت مقاوت بیشتری به فرهنگ های کوچکتر برای مقابله در برابر فرهنگ های بزرگتر می دهد.لطفا بحث را با ارائه تعریفی پیرامون این مفهوم شروع کنید.
* از زمانی که مسئله جهانی شدن مطرح شد یعنی از ابتدای دهه 80 مسئله دیگری نیز از طرف فرهنگ شناسان و انسان شناسان مطرح گردید که به بعد فرهنگی این فرآیند توجه داشت.آنها بر آن بودند که هرچند جهانی شدن در ابتدا یک فرآیند اقتصادی بوده است ولی می تواند در آینده تاثیرات بسیاری هم بر حوزه فرهنگ داشته باشد به این صورت که با تغییراتی یک سویه به تخریب فرهنگ های قومی و حتی ملی ضعیف تر بپردازد. این فرآیند می تواند نوعی شبیه سازی و یکسان سازی در حیطه فرهنگ ها به وجود بیاورد و تنوع فرهنگی موجود را از بین ببرد. به همین دلیل با مخالفت به جهانی شدن برخاستند چرا که در شرایطی که جامعه مدرن خودش شرایط را برای نابودی فرهنگ های دیگر ایجاد می کرد جهانی شدن نیز به عنوان کاتالیزوری به این معادله اضافه می شد و سرعت تخریب را بالا می برد.

- پس مشکل انسان شناسان با جهانی شدن،تخریب فرهنگ های قومی وملی ضعیف تر بود.
* و علاوه بر این آنها معتقد بودند این ورورد پرخاشجویانه و سرسختانه جهانی شدن و فشارش بر سایر فرهنگ ها می تواند باعث مقاومت هایی در آنها شود که نمی توان گفت مثبت هستند.ظهور اشکال مختلفی از بنیادگرایی و ایجاد دو مرتبه جماعت گرایی از خطرات دیگر این عکس العمل هاست.

- می شود کمی بیشتر توضیح دهید.
* ببینید منظور از بنیادگرایی،نوعی گذشته گرایی همراه با نفی و عدم پذیرش ساختارهای جهان جدید است که پدیده ای منفی است چرا که هرگونه ساختارهای جهان جدید را رد می کند و مثلا حاضر به پذیرش اشکال جدید آموزش و حتی مسائل بهداشتی جدید نیست.وقتی هم که ما از جماعت گرایی صحبت می کنیم منظور رفتن گروه های اجتماعی به داخل واحدهای کوچک و منسجم خود و قطع رابـ*ـطه با دیگران و درحقیقت نوعی فرورفتن در پیله فرهنگی خود است. ایجاد گروه های طرفدارسبک خاصی از موسیقی و یا گروه های قومی در شهرها نمونه هایی از همین جماعت گرایی است. این از طرفی خوب است که در جهانی که هویت های قومی و محلی را از بین رفته نوعی هویت سازی کرده و بر آن تاکید می نماید اما مشکل اینجاست که این قطع رابـ*ـطه افراطی با سایر فرهنگ ها جلوی تبادل فرهنگی را گرفته و گروه را به سمت نوعی تعصب،خودمحوربینی و حتی نژادپرستی می برد که می تواند به یک نفرت افراد جماعت به سایر گروه های جامعه هم منجر شود.به همین دلایل تا اواخر دهه 90 نظر انسان شناسان و جامعه شناسان در مورد جهانی شدن منفی بود.ریتزر در کتاب مشهور خود "مک دونالدی شدن جهان" دقیقا چنین تفکری را بیان می کرد که هدف جهانی شدن،تسری یک فرهنگ غالب به تمام دنیا و نابودی سایر فرهنگ های قومی و ملی است.کمی بعد موضع اندیشمندان علوم اجتماعی به این مسئله کمی تعدیل شد تا جایی که فردی به نام مانوئل کاستلز آمد و از جهان شبکه ای صحبت کرد؛جهانی که در آن ما دیگر با یک نقطه قدرت مرکزی طرف نبوده بلکه با نقاط مرکزیت یافته متعدد و متغیری روبه روییم که امکان تبادلات گسترده را به فرهنگ ها می دهد.امروز جهان از طریق مهاجرت با حرکت آدم ها،حرکت ایده ها و نیز حرکت پول وسرمایه در داخل اجزای خود مواجه است.

فرد دیگری به نام "آپادورای" با همین استدلال نتیجه می گیرد که در جهان امروز همان طور که فرهنگ غالب بر فرهنگ های کوچک تاثیر می گذارد فرهنگ های کوچک هم می توانند بر آن تاثیر بگذارند.
- چه طور؟
* اگر توجه کنید می بینید که ما امروز جماعت های هندی و پاکستانی،جماعت های عرب و آفریقایی بسیاری در خود کشورهای اروپایی داریم.تا اوایل قرن 20 تصور می شد که این قومیت ها و ملیت های ضعیف وقتی که وارد فرهنگ های قوی می شوند کلا در آن حل شده و کاملا داشته های خود را کنار می گذارند.این مسئله تحت عنوان نظریه "دیگ ذوب" مطرح می شد که امروز دیگر پذیرفته نیست چرا که مطالعات موردی بسیای نشان داده که این افراد در فرهنگ های قوی تر،تا چندین نسل پس از خود همچنان داشته های فرهنگیشان را حفظ کرده و هنوز به سنت های قومی و ملی خود پایبندند.من این روزها اخباری شنیده ام مبنی بر اینکه بنیاد قدس رضوی، موقوفاتی در لس آنجلس دارد. این مسئله اصلا هم عجیب نیست چرا که ایرانیان خارج از کشور درست است که امروز دیگر در ایران زندگی نمی کنند ولی هنوز به فرهنگ وقف معتقدند و همان طور که وقتی در ایران بودند زمین وقف امام رضا(ع) می کردند حالا هم در آمریکا از اموالشان همین کار را می کنند.

انجمن رمان 98
انجمن رمان 98 | برترین انجمن رمان نویسی
رمان 98


جهانی شده و قومیت

 
  • تشکر
Reactions: *Ghazale*

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
- منظور از جهان محلی شدن همین است؟
* بله،این نظریه می گوید ما باید بپذیریم که امروز امر محلی به همان میزان که می تواند از امر جهانی تاثیر بگیرد می تواند بر آن هم تاثیر بگذارد؛به عبارت دیگر قانون امروز دنیا این نیست که فرهنگ قوی تر از لحاظ اقتصادی و دسترسی به رسانه های زیاد،الزاما سایر فرهنگ ها را تغییر می دهد و خود از هر تغییری مصون است.نه این طور نیست.ببینید من نمی گویم که جهانی شدن یکسویه نداریم یا کوچکتر توسط بزرگتر در این سیستم تخریب نمی شود حرف من این است که این یک قانون نیست و با سیاستگذاری های درست،کشورهای مختلف دنیا می توانند هرکدام به نوبه خود تاثیرگذار باشند.
- فکر کنم از این نقطه بتوانیم به سرفصل دیگر بحث امروز بپردازیم.شرکت در فرآیند جهان محلی شدن بیشتر نیازمند یک عزم دولتی در سطح کلان است و یا خود مردم و قومیت ها نیز می توانند به آن اقدام کنند.
لازم می دانم به دو نکته در اینجا اشاره کنم.اول اینکه جهانی شدن،پیوستاری است که از یک فرهنگ شروع شده و سایرین را دربرمی گیرد و همان قدر که این فرهنگ می تواند فرهنگ های ملی را تهدید کند فرهنگ های ملی هم می توانند فرهنگ های محلی و قومی را مورد تهدید قرار دهند. به نظر من مهمترین سوالی که قبل از این سوال ها مطرح است این است که ما بدانیم که اصولا می خواهیم تفاوت را بپذیریم یا نه؟در اینجا دو رویکرد هست:یکی رویکرد قرن نوزدهمی که می خواست به یک همگنی در جامعه خود برسد و سـ*ـیاست هایش را هم متناسب با آن تدوین می کرد و دیگر ایده ای که در قرن حاضر،یعنی قرن 21 مطرح است و آن ایده پذیرش تفاوت هاست.امروز گفته می شود که در دنیای فعلی،کنترل ارتباطات انسانی و جریان اطلاعات عملا غیرممکن است و محدود کردن آن هیچ معنایی ندارد،یعنی سعی در محدود کردن این ارتباطات نه تنها آنها را محدود نمی کند که طبق یک اصل قدیمی به جذاب شدن و ترویج و تبلیغ بیشتر آن منجر می شود.منطق تکنولوژی این است که همواره با همان ابزارهای خودش امکان ساخته شدن ضدخودش را هم فراهم می کند.به عنوان مثال با همان تکنولوژی ای که سیستم بولوتوس های تلفن همراه ساخته شده می توان سیستم ضد بولوتوس و باز ضدضد بولوتوس را ساخت.یا اینترنت و ماهواره،امروز با هیچ تکنولوژی ای نمی شود آنها را بلوکه کرد.بنابراین هرگونه ایجاد ممنوعیت،قبل از هر چیز پتانسیلی برای نفوذ بیشتر ایجاد می کند.پس دنیای امروز ناگزیر به پذیرش این تفاوت ها در درون خود است و تنها مسئله ای که اینجا مطرح می شود چگونگی مدیریت این تنوعات در داخل مرزهای دولت های ملی است.
- از لحاظ میزان انطباق با همین مفهوم جهان محلی شدن و استفاده از پتانسیل های آن،وضعیت امروز قومیت ها در ایران را چگونه می بینید.
* در اینجا ما با یک خطر مواجهیم و آن هم اینکه اگر نتوانیم مدیریت جدید این تفاوت ها را به صورت درست آموخته و انجام دهیم می توانیم قومیت ها را به سمت ایجاد یکسری جماعت گرایی قومی هدایت کنیم که اصلا خوب نیست.اما خوشبختانه در سالهای اخیر و خصوصا ده سال گذشته گرایش عمومی به سمت پذیرش تفاوت های قومی و محلی بوده است.این مسئله گرچه در این سال ها فراز و فرودهایی هم داشته ولی همین که شما امروز صفحات اقوام در نشریات دارید و یا نشریاتی به زبان های قومی در ایران منتشر می شود و یا خود رادیو و تلویزیون که قومیت ها را به رسمیت شناخته و هم از طریق شبکه های محلی و هم شبکه های سراسری از آنها می گوید قدمی بسیار بزرگ و کاری شایسته قدردانی است.حالا زمان آن رسیده که ما قدم بعدی را برداریم که بسیار برای جامعه ما مهم است و آن، پذیرش این مسئله است که آدم هایی با سبک زندگی،زبان و لباس متفاوت می توانند همچنان یک نظام را پذیرفته و به آن وفادار باشند و این دو منافاتی با هم ندارند.نکته کلیدی در اینجا آن است که ما وقتی بیاییم و پذیرش یک سیستم اجتماعی را منوط به پذیرش سبک خاصی از زندگی بکنیم عملا شانس خود را برای تداوم آن سیستم اجتماعی کاهش داده ایم.
- و به عنوان سوال آخر،مصادیق این مدیریت مناسب که از آن صحبت کردید چیست؟
* اولین و مهمترین گام در آن،اعتماد به کسانی است که متفاوت از ما هستند و اجازه دادن به آنها که خود را بیان کرده و وارد فرآیند مبادله شوند.البته مسلما من هم این را میپذیرم که هیچ دولت ملی ای اجازه ندارد که الزامات سـ*ـیاسی و امنیتی خود را نادیده بگیرد با این حال انجام هر گونه عملی هم که موجب بی اعتمادی شود یک پتانسیل منفی ایجاد می کند.پیشنهادی هم که من در اینجا می توانم مطرح کنم به عنوان مثال اعتماد به فرهنگ های قومی و محلی و نیز استفاده از مسئولان محلی خود آنها برای اداره مسائلشان است.منظور من این نیست که فقط افراد محلی باید در محل خودشان مسئولیت داشته باشند،چنین اصراری می تواند همان خطر جماعت گرایی را در پی داشته باشد ولی نباید افراد محلی را هم کلا از سمت های مدیریتی خط زد.باید مسئولان محلی انتخاب کرد و آنها را در اولویت گذاشت.نکته دیگر اینکه منظور من از افراد محلی،کسانی نیست که یک تبارشناسی محلی دارند و مثلا حتما زاده حتما محل هستند.کلیه کسانی که درازمدت در محلی سکونت دارند و آن را می شناسند می توانند جزء محلی ها محسوب شوند.امروز انسان شناسی از چنین تیپ نظریات و مدیریت هایی دفاع می کند.

انجمن رمان 98
انجمن رمان 98 | برترین انجمن رمان نویسی
رمان 98


جهانی شده و قومیت

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا