خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,485
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
~به نام ایزد یکتا~​

نام رمان: زمزمه اهریمن (جلد اول 9101)
نام نویسنده: ~HadeS~
ژانر:معمایی، تخیلی، ترسناک
ناظر: @elahe_naz
خلاصه:
تصور کن شخصی در گوشت زمزمه می‌کنه، تو وجودش رو کنارت احساس می‌کنی ولی، اون رو نمی‌بینی، این واقعا دیوونه کنندست!
این خلاصه مشکلات پنج ماهه رامین هست که زندگیش رو متحول کرده و باعث شده آرمشش رو از دست بده. به اعتقاد رامین شخصی سعی در نابود کردن زندگیش داره و همه این اتفاقات تقصیر اونه، اما واقعا اون شخص وجود داره؟ و اگر وجود داره چی می‌خواد؟

"صدای شیطان رو حس کن! اون درون سرت نیست، درون رگته!(9101)"


نقد و بررسی رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • پوکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، Asal_Zinati، Narín✿ و 5 نفر دیگر

Asal_Zinati

کاربر فعال انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
20/2/20
ارسال ها
593
امتیاز واکنش
19,814
امتیاز
303
محل سکونت
دیوار..
زمان حضور
129 روز 11 ساعت 21 دقیقه
بسم الله الرحمن الرحیم
نقد رمان زمزمه اهریمن
زیاد اهل رمان‌های ترسناک نیستم و عقیده دارم هیچ رمانی با وجود ژانر ترسناک، واقعا ترسناک نیست!
رمان زمزمه اهریمن رو قبل از اینکه برای نقد مطالعه کنم، خواننده بودم و نویسنده به خوبی توانسته بود با قلم بی‌نظیرش، من رو جذب رمان کند و من، از لحظه به لحظه آن لـ*ـذت ببرم و همراه با نویسنده به پیش برم!
به عنوان یک خواننده، در مرحله اول وقتی به شناسنامه رمان نگاه کردم، جذب خلاصه نشدم اما مقدمه به خوبی توانست من رو وادار به خوندن رمان کند؛ مقدمه رمان به خوبی ژانر ترسناک رو نشون می‌ده و برازنده‌ی کلمه‌ی بی‌نظیر هست!
چیزی که توجهم را جلب کرد، وجود ژانر تخیلی در بین ژانرها بود که اشتباهه! جایگزین این ژانر، ژانر فانتزی هست که نیازی نیست در بین ژانرهای رمان شما نوشته شود، ترسناک به تنهایی این رو پوشش می‌ده!
از بحث مشخصات رمان که بیرون بی‌آییم، به شروع رمان می‌رسیم! رمان از همان شروع، توانست تاحدودی شخصیت اصلی رو به ما نشون بده و شناسایی کنه!
دلیلش مشخص نیست اما احساس می‌کنم سرد و بی‌شیله بودن شخصیت یک رمان، احساس همراهی بهتری به خواننده می‌ده تا یک شخصیت شاد و بی‌دغدغه! آرمین هم شخصیتی سرد و بی‌احساس بود که موندن درخانه رو به اجتماع ترجیح می‌داد؛ درست مثل شخصیت اول رمان هیچکسان!
رمان رگه‌هایی از طنز داره و بهتر از یک رمان با ژانر طنز، می‌تونه لبخند رو روی صورت خواننده بنشونه! این طنازی قلم و هنر نویسنده در نوشتن رمان، ستودنی هست و مطمئنا خوانندگان این رمان، مشتاق به خوندن هرچه بیشتر رمان زمزمه اهریمن هستند!
توصیفات رمان، بسیار برجسته بود و می‌تونم بگم عالی! مخصوصا توصیفات چهره که نه یکجا بود نه هیچ! به همه‌ی افراد توصیه می‌کنم یک دور رمان زمزمه اهریمن رو بخونند تا متوجه معنی واقعی توصیفات بشوند!
شاید بتوان گفت تنها نکته منفی رمان، ناهماهنگی افعال بود که به شدت تو ذوق می‌زد، مثلا جمله‌ی زیر:
خیلی خوابم میاد دلم می‌خواد بخوابم ولی یاد ساعت افتادم.
این نکته باعث می‌شه رمان روون بودن خود رو از دست بده و بعضی وقت‌ها تو ذوق خواننده بزنه که توصیه می‌کنم حتما پس از یک بازبینی کلی، اصلاحش کنید و همه افعال رو به یک زمان تغییر بدید!
اوایل که رمان رو شروع به خوندن کرده بودم، با خودم گفتم که این رمان هم پر از صحنه‌های کلیشه‌ای ترسناک هست! اما هرچه جلوتر می‌رفتم متوجه نو بودن بعضی از ایده‌ها می‌شدم! اما درکل، می‌تونم بگم: رمان جالب و جذاب هست اما صحنه‌های ترسناک که بخش عظیمی از رمان رو به عهده دارند، زیاد تاثیرگذار نیستند!
دلیل این عامل رو می‌تونم به نبود چیزی به اسم غافلگیری در رمان ربط بدم، رمان قابل پیش‌بینی هست و از همون سرنخ اولی، خواننده تونست حدس‌های درست زیادی بزنه! هستند موضوعاتی که هنوز مبهم هستند در رمان، مثل شخصیت کیوان یا مادر آرمین که امیدوارم رو این موضوعات خوب کار بشه و رمان از این به بعد، قابل پیش بینی نباشه!
رمان ادامه داره و ما شاهد پرش‌های زمانی زیادی از نویسنده هستیم، سیر رمان مناسب هست اما بهتره کمی این پرش‌ها کمتر بشند و خواننده هم بتونه همراه آرمین، به مغازه، خونه کیوان و... بره! نه با یک پرش زمانی و بس!
در آخر می‌تونم نقد رو با این نقل قول تمام کنم:
-وفتی مردم می‌گویند تمام شب را برای خواندن رمان من بیدار ماندند، احساس می‌کنم موفق شدم!
و این موفقیت از آن رمان شما هم هست! این رمان جذاب و جالب به همه افراد توصیه می‌شود!
99/3/1
کادر نقد رمان 98


نقد و بررسی رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • قهقهه
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، paria.m.a، Arnosh و 11 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,485
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
بسم الله الرحمن الرحیم
نقد رمان زمزمه اهریمن
زیاد اهل رمان‌های ترسناک نیستم و عقیده دارم هیچ رمانی با وجود ژانر ترسناک، واقعا ترسناک نیست!
رمان زمزمه اهریمن رو قبل از اینکه برای نقد مطالعه کنم، خواننده بودم و نویسنده به خوبی توانسته بود با قلم بی‌نظیرش، من رو جذب رمان کند و من، از لحظه به لحظه آن لـ*ـذت ببرم و همراه با نویسنده به پیش برم!
به عنوان یک خواننده، در مرحله اول وقتی به شناسنامه رمان نگاه کردم، جذب خلاصه نشدم اما مقدمه به خوبی توانست من رو وادار به خوندن رمان کند؛ مقدمه رمان به خوبی ژانر ترسناک رو نشون می‌ده و برازنده‌ی کلمه‌ی بی‌نظیر هست!
چیزی که توجهم را جلب کرد، وجود ژانر تخیلی در بین ژانرها بود که اشتباهه! جایگزین این ژانر، ژانر فانتزی هست که نیازی نیست در بین ژانرهای رمان شما نوشته شود، ترسناک به تنهایی این رو پوشش می‌ده!
از بحث مشخصات رمان که بیرون بی‌آییم، به شروع رمان می‌رسیم! رمان از همان شروع، توانست تاحدودی شخصیت اصلی رو به ما نشون بده و شناسایی کنه!
دلیلش مشخص نیست اما احساس می‌کنم سرد و بی‌شیله بودن شخصیت یک رمان، احساس همراهی بهتری به خواننده می‌ده تا یک شخصیت شاد و بی‌دغدغه! آرمین هم شخصیتی سرد و بی‌احساس بود که موندن درخانه رو به اجتماع ترجیح می‌داد؛ درست مثل شخصیت اول رمان هیچکسان!
رمان رگه‌هایی از طنز داره و بهتر از یک رمان با ژانر طنز، می‌تونه لـ*ـبخند رو روی صورت خواننده بنشونه! این طنازی قلم و هنر نویسنده در نوشتن رمان، ستودنی هست و مطمئنا خوانندگان این رمان، مشتاق به خوندن هرچه بیشتر رمان زمزمه اهریمن هستند!
توصیفات رمان، بسیار برجسته بود و می‌تونم بگم عالی! مخصوصا توصیفات چهره که نه یکجا بود نه هیچ! به همه‌ی افراد توصیه می‌کنم یک دور رمان زمزمه اهریمن رو بخونند تا متوجه معنی واقعی توصیفات بشوند!
شاید بتوان گفت تنها نکته منفی رمان، ناهماهنگی افعال بود که به شدت تو ذوق می‌زد، مثلا جمله‌ی زیر:
خیلی خوابم میاد دلم می‌خواد بخوابم ولی یاد ساعت افتادم.
این نکته باعث می‌شه رمان روون بودن خود رو از دست بده و بعضی وقت‌ها تو ذوق خواننده بزنه که توصیه می‌کنم حتما پس از یک بازبینی کلی، اصلاحش کنید و همه افعال رو به یک زمان تغییر بدید!
اوایل که رمان رو شروع به خوندن کرده بودم، با خودم گفتم که این رمان هم پر از صحنه‌های کلیشه‌ای ترسناک هست! اما هرچه جلوتر می‌رفتم متوجه نو بودن بعضی از ایده‌ها می‌شدم! اما درکل، می‌تونم بگم: رمان جالب و جذاب هست اما صحنه‌های ترسناک که بخش عظیمی از رمان رو به عهده دارند، زیاد تاثیرگذار نیستند!
دلیل این عامل رو می‌تونم به نبود چیزی به اسم غافلگیری در رمان ربط بدم، رمان قابل پیش‌بینی هست و از همون سرنخ اولی، خواننده تونست حدس‌های درست زیادی بزنه! هستند موضوعاتی که هنوز مبهم هستند در رمان، مثل شخصیت کیوان یا مادر آرمین که امیدوارم رو این موضوعات خوب کار بشه و رمان از این به بعد، قابل پیش بینی نباشه!
رمان ادامه داره و ما شاهد پرش‌های زمانی زیادی از نویسنده هستیم، سیر رمان مناسب هست اما بهتره کمی این پرش‌ها کمتر بشند و خواننده هم بتونه همراه آرمین، به مغازه، خونه کیوان و... بره! نه با یک پرش زمانی و بس!
در آخر می‌تونم نقد رو با این نقل قول تمام کنم:
-وفتی مردم می‌گویند تمام شب را برای خواندن رمان من بیدار ماندند، احساس می‌کنم موفق شدم!
و این موفقیت از آن رمان شما هم هست! این رمان جذاب و جالب به همه افراد توصیه می‌شود!
99/3/1
کادر نقد رمان 98
سلام گلم، ممنونم بابت نقدت:))
آرمین... اسمش رامینه:||||||||||||||


نقد و بررسی رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • قهقهه
  • خنده
Reactions: MĀŘÝM، Arnosh، Ghazaleh.A و 6 نفر دیگر

Narín✿

سرپرست بخش کتاب
سرپرست بخش
ناظر کتاب
ویراستار انجمن
  
  
عضویت
1/12/19
ارسال ها
2,272
امتیاز واکنش
44,319
امتیاز
418
محل سکونت
☁️
زمان حضور
107 روز 12 ساعت 35 دقیقه

بنام خدا
نقد رمان|زمزمه‌ی اهریمن

اول وقتی شروع کردم به خوندن و اسم رمان رو دیدم نمیدونستم چجوری از خوندنش فرار کنم چون واقعا از رمان هایی که ترسناک و تخیلی هستند بیزارم، چون فکر می‌کنم واقعا ترسناک نیستند. اما انگار من اشتباه می‌کردم و باید نظرم و در مورد خواندن رمان هایی با ژانر ترسناک تغییر دهم؛ چون واقعا در اشتباه بودم.از اسم رمان پیداست که باید رمان ترسناک باشه.هرکسی نمی‌تونه اسمی انتخاب کنه که کاملا با اصل رمان هماهنگی داشته باشه اما شما در این مورد موفق بوده‌اید.باید بگم اسم خوب و متناسب با ژانر و محتوای رمان انتخاب کرده‌اید.
اما یه چیزی که واقعا این رمان رو ضعیف کرده بود علائم نگارشیِ اون بود.علائم نگارشی مثل علامت سوال و تعجب و بقیه‌ی چیز ها درست و بجا گذاشته شده بود اما هیچ‌وقت توی دیالوگ اسم و دونقطه و بعد مکالمه نوشته نمیشه این کاملا اشتباهه.
نقاط قوت این رمان خیلی زیاده، به طوری‌که نقاط ضعف اون رو میپوشونه.تا پارت های بیشتری از رمان رو میخوندم احساس کنجکاوی و هیجان بیشتری داشتم؛ با اینکه آدم وقتی رمان رو میخونه احساس سرد و بی روحی میکنه چراکه شخصیت اصلی اینجوری بود.اما کنجکاوی امانم نمی‌ذاشت که بقیه‌اش چی میشه.
در رمان شما رامین پسری سرد و بیخیال و خیلی از اجتماع بیزار بود و نمی‌خواست با جامعه ارتباط برقرار کند؛ اما هیچ‌وقت فکرش‌و نمیکردم یه برادر تا این حد بیخیال باشه، جوری که خواهرش رو با پسر غریبه ببینه؛ اما واکنش چندان خاصی نشون نده.اما در این راه وقتی کیوان شوخ طبع با اون دوست شد ماجرا رو جالب کرد.کیوان پسری شوخ و شیطون بود که قصد کمک به رامین رو داشت اما جالب‌تر از اون این بود که به حرفایی که رامین می‌زد باور داشت و اون هارو تکذیب نکرد یکی دیگر از رفتار‌های جالبش علاقه‌ی او به گل‌و گیاه بود. در این رمان کارکتر های زیادی وجود نداشت که بخوام در موردشون حرف بزنم.می‌مونه خواهراش که خواهر بزرگش مریم به قوانین و مرتبی و منظمی اهمیت می‌داد یه جورایی اون از خواهر و برادر کوچیکش مراقبت می‌کرد، دختری ارام و حساس بود.ولی روشا برخلاف خواهرو برادرش اخلاق متفاوتی داشت، راحت دروغ می‌گفت و شایدم خودخواه بود به کسی جز خودش هم اهمیت زیادی نمی‌داد و براش مهم نبود.
اگه بخوام دقیق‌تر فکر کنم و کمی بیشتد از این رمان بگم کاراکتر های خیلی کمشه. یعنی از کاراتر های زیادی برخوردار نیست.درسته که رامین نمی‌تونه با جامعه ارتباط برقرار کنه اما حداقل که ادمارو میبینه یا ارتباط بقیه رو میبینه.اما نه؛ این رمان کاملا در سیر تنهایی رامین طی میشه.انگار توی این دنیا هیچ‌کس جز این چند کاراکتر وجود نداره، البته اضافه می‌کنم وقت هایی که توی خیابون راه میره از شلوغی یا خلوتی خیابون ها گفته این خودش یه جورایی از حال و هوای اون همه تنهایی رمان رو کمی خارج می‌کرد.
وقتی رمان رو میخوندم دیالوگ ها توجه من رو خیلی به خودش جلب کرد.یه جالبی که این رمان داشت دیالوگ ها و حتی در بعضی جاهای مونولگ هم دیده می‌شد، طنز و خنده!واقعا این برام جالب بود که در این رمان متن های خنده دار هم وجود داره و خنده بر لـ*ـب حواننده میاره و این خیلی خوب بود.
از دیگر نقاط قویِ این رمان می‌تونم به جلدش اشاره بکنم.پسری که پشت میله های زندان نشسته و در طرف دیگر میله‌ها دست هایی است که به طرف آن پسر برده شده، آدم خود به خود وقتی جلد رو میبینه میتونه تشخیص بده که رمان ترسناکه، جلد هماهنگی خاصی با رمان داشت.
در کل حتی ژانر ها هم کاملا با رمان متناسب بود و البته این رو اضافه میکنم که در معمایی کردن رمان بسیار موفق بودید همچون ژانری که نوشتید معمایی دقیقا رمان‌هم معماهایی داشت که ذهن خواننده در گیرش بود.هرکسی نمیتونه رمان معمایی بنویسه و خواننده رو به چالش بکشه من از صمیم قلب این رو به شما تبریک میگم.
شاید خلاصه‌ای که نوشتید هم باعث به وجود آمدن این معماها بوده.چون حتی خلاصه خواننده رو به خوش جذب میکنه و در ذهنش سوال ایجاد میکنه و قطعا این باعث میشه که رمان پر مخاطبی داشته باشید و قطعا هم همینطور خواهد بود.
ولی چیزی که من رو به وجد می‌کشاند مقدمه بود.مقدمه بوی ترس و خوف می‌داد و پر از سوال. این جالبه که مقدمه خودش پر از راز و رمز باشه و این خیلی خوب بود.
و اما میخوام به مهم‌ترین بخش هر رمان یعنی سیر اثر اشاره کنم.رمان شما سیر عالیه داره و از هر اتفاقی که میوفته راحت نمیگذره و به شما توصیه میکنم در همین سیر ادامه دهید.
تا الان هر خواننده‌ای این رو فهمیده که رمان شباهت زیادی به فیلم داره و تنها تفاوتش تصویره. توی فیلم تصویری برای دیدن هست ولی توی رمان دیگه تصویری نیست.پس خواننده باید تلاش بکنه که جوری احساسات، زمان، مکام، شخصیت و... رو توصیف کنه.این توصیفات بسیار مهم هستند. اول اینکه نباید توصیف مکان، زمان و چهره و... جوری باشه که خواننده اذیت بشه بلکه باید توی رمان پخش، آرام آرام نوشته و به خواننده منتقل کنه تا تصویری خیالی در ذهن و تصور خواننده شکل ببندد.در این مورد نیز رمان شما خیلی خوب بود، نه اونقدر زیاد توصیف شده بود که خواننده کسل بشه و نه خیلی کم بود بلکه آرام آرام و توی رمان پخش شده بود.
و یکی دیگه از توصیفات که در رمان‌های ترسناک خیلی مهمه توصیف احساس قبل از دیالوگه.در این مورد نیز نویسنده بسیار عالی عمل کرده.

پ‌.و اما در اخر می‌خوام بگم که رمان خوبیه و این رو از صمیم قلب به شما تبریک میگم، ولی میتونه بهتر بشه شاید با آوردن کمی کاراکتر بیشتر و رعایت علائم نگارشی قطعا سطح خوبی خواهد داشت.اگر کمی‌هم بیشتر از گذشته رامین گفته بشه خیلی خوب میشه.
99/03/02
کادر نقد رمان ۹۸


نقد و بررسی رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
  • جذاب
Reactions: MĀŘÝM، Arnosh، حنانه سادات میرباقری و 7 نفر دیگر

~HadeS~

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/2/20
ارسال ها
485
امتیاز واکنش
15,485
امتیاز
353
زمان حضور
123 روز 16 ساعت 51 دقیقه
نویسنده این موضوع
بنام خدا
نقد رمان|زمزمه‌ی اهریمن

اول وقتی شروع کردم به خوندن و اسم رمان رو دیدم نمیدونستم چجوری از خوندنش فرار کنم چون واقعا از رمان هایی که ترسناک و تخیلی هستند بیزارم، چون فکر می‌کنم واقعا ترسناک نیستند. اما انگار من اشتباه می‌کردم و باید نظرم و در مورد خواندن رمان هایی با ژانر ترسناک تغییر دهم؛ چون واقعا در اشتباه بودم.از اسم رمان پیداست که باید رمان ترسناک باشه.هرکسی نمی‌تونه اسمی انتخاب کنه که کاملا با اصل رمان هماهنگی داشته باشه اما شما در این مورد موفق بوده‌اید.باید بگم اسم خوب و متناسب با ژانر و محتوای رمان انتخاب کرده‌اید.
اما یه چیزی که واقعا این رمان رو ضعیف کرده بود علائم نگارشیِ اون بود.علائم نگارشی مثل علامت سوال و تعجب و بقیه‌ی چیز ها درست و بجا گذاشته شده بود اما هیچ‌وقت توی دیالوگ اسم و دونقطه و بعد مکالمه نوشته نمیشه این کاملا اشتباهه.
نقاط قوت این رمان خیلی زیاده، به طوری‌که نقاط ضعف اون رو میپوشونه.تا پارت های بیشتری از رمان رو میخوندم احساس کنجکاوی و هیجان بیشتری داشتم؛ با اینکه آدم وقتی رمان رو میخونه احساس سرد و بی روحی میکنه چراکه شخصیت اصلی اینجوری بود.اما کنجکاوی امانم نمی‌ذاشت که بقیه‌اش چی میشه.
در رمان شما رامین پسری سرد و بیخیال و خیلی از اجتماع بیزار بود و نمی‌خواست با جامعه ارتباط برقرار کند؛ اما هیچ‌وقت فکرش‌و نمیکردم یه برادر تا این حد بیخیال باشه، جوری که خواهرش رو با پسر غریبه ببینه؛ اما واکنش چندان خاصی نشون نده.اما در این راه وقتی کیوان شوخ طبع با اون دوست شد ماجرا رو جالب کرد.کیوان پسری شوخ و شیطون بود که قصد کمک به رامین رو داشت اما جالب‌تر از اون این بود که به حرفایی که رامین می‌زد باور داشت و اون هارو تکذیب نکرد یکی دیگر از رفتار‌های جالبش علاقه‌ی او به گل‌و گیاه بود. در این رمان کارکتر های زیادی وجود نداشت که بخوام در موردشون حرف بزنم.می‌مونه خواهراش که خواهر بزرگش مریم به قوانین و مرتبی و منظمی اهمیت می‌داد یه جورایی اون از خواهر و برادر کوچیکش مراقبت می‌کرد، دختری ارام و حساس بود.ولی روشا برخلاف خواهرو برادرش اخلاق متفاوتی داشت، راحت دروغ می‌گفت و شایدم خودخواه بود به کسی جز خودش هم اهمیت زیادی نمی‌داد و براش مهم نبود.
اگه بخوام دقیق‌تر فکر کنم و کمی بیشتد از این رمان بگم کاراکتر های خیلی کمشه. یعنی از کاراتر های زیادی برخوردار نیست.درسته که رامین نمی‌تونه با جامعه ارتباط برقرار کنه اما حداقل که ادمارو میبینه یا ارتباط بقیه رو میبینه.اما نه؛ این رمان کاملا در سیر تنهایی رامین طی میشه.انگار توی این دنیا هیچ‌کس جز این چند کاراکتر وجود نداره، البته اضافه می‌کنم وقت هایی که توی خیابون راه میره از شلوغی یا خلوتی خیابون ها گفته این خودش یه جورایی از حال و هوای اون همه تنهایی رمان رو کمی خارج می‌کرد.
وقتی رمان رو میخوندم دیالوگ ها توجه من رو خیلی به خودش جلب کرد.یه جالبی که این رمان داشت دیالوگ ها و حتی در بعضی جاهای مونولگ هم دیده می‌شد، طنز و خنده!واقعا این برام جالب بود که در این رمان متن های خنده دار هم وجود داره و خنده بر لـ*ـب حواننده میاره و این خیلی خوب بود.
از دیگر نقاط قویِ این رمان می‌تونم به جلدش اشاره بکنم.پسری که پشت میله های زندان نشسته و در طرف دیگر میله‌ها دست هایی است که به طرف آن پسر برده شده، آدم خود به خود وقتی جلد رو میبینه میتونه تشخیص بده که رمان ترسناکه، جلد هماهنگی خاصی با رمان داشت.
در کل حتی ژانر ها هم کاملا با رمان متناسب بود و البته این رو اضافه میکنم که در معمایی کردن رمان بسیار موفق بودید همچون ژانری که نوشتید معمایی دقیقا رمان‌هم معماهایی داشت که ذهن خواننده در گیرش بود.هرکسی نمیتونه رمان معمایی بنویسه و خواننده رو به چالش بکشه من از صمیم قلب این رو به شما تبریک میگم.
شاید خلاصه‌ای که نوشتید هم باعث به وجود آمدن این معماها بوده.چون حتی خلاصه خواننده رو به خوش جذب میکنه و در ذهنش سوال ایجاد میکنه و قطعا این باعث میشه که رمان پر مخاطبی داشته باشید و قطعا هم همینطور خواهد بود.
ولی چیزی که من رو به وجد می‌کشاند مقدمه بود.مقدمه بوی ترس و خوف می‌داد و پر از سوال. این جالبه که مقدمه خودش پر از راز و رمز باشه و این خیلی خوب بود.
و اما میخوام به مهم‌ترین بخش هر رمان یعنی سیر اثر اشاره کنم.رمان شما سیر عالیه داره و از هر اتفاقی که میوفته راحت نمیگذره و به شما توصیه میکنم در همین سیر ادامه دهید.
تا الان هر خواننده‌ای این رو فهمیده که رمان شباهت زیادی به فیلم داره و تنها تفاوتش تصویره. توی فیلم تصویری برای دیدن هست ولی توی رمان دیگه تصویری نیست.پس خواننده باید تلاش بکنه که جوری احساسات، زمان، مکام، شخصیت و... رو توصیف کنه.این توصیفات بسیار مهم هستند. اول اینکه نباید توصیف مکان، زمان و چهره و... جوری باشه که خواننده اذیت بشه بلکه باید توی رمان پخش، آرام آرام نوشته و به خواننده منتقل کنه تا تصویری خیالی در ذهن و تصور خواننده شکل ببندد.در این مورد نیز رمان شما خیلی خوب بود، نه اونقدر زیاد توصیف شده بود که خواننده کسل بشه و نه خیلی کم بود بلکه آرام آرام و توی رمان پخش شده بود.
و یکی دیگه از توصیفات که در رمان‌های ترسناک خیلی مهمه توصیف احساس قبل از دیالوگه.در این مورد نیز نویسنده بسیار عالی عمل کرده.

پ‌.و اما در اخر می‌خوام بگم که رمان خوبیه و این رو از صمیم قلب به شما تبریک میگم، ولی میتونه بهتر بشه شاید با آوردن کمی کاراکتر بیشتر و رعایت علائم نگارشی قطعا سطح خوبی خواهد داشت.اگر کمی‌هم بیشتر از گذشته رامین گفته بشه خیلی خوب میشه.
99/03/02
کادر نقد رمان ۹۸
ببین کی اینجاست! نارین من :)
ممنونم بابت نقدت عزیزم♡~


نقد و بررسی رمان زمزمه اهریمن (جلد اول 9101) | ~HadeS~ کاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • پوکر
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، Ghazaleh.A، masihabzed و 5 نفر دیگر
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا