خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

yeganeh yami

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,025
امتیاز واکنش
17,400
امتیاز
323
سن
20
محل سکونت
زیر گنبد کبود
زمان حضور
92 روز 19 ساعت 14 دقیقه
نویسنده این موضوع
1589181654688.pngمعرفی کتاب شب های روشن
سروش حبیبی – مترجم کتاب – می‌نویسد: شب‌های روشن دو فریاد اشتیاق است که طی چند شب در هم بافته شده است. پژواک ناله‌ی دو جان مهرجوست که در کنار هم روی نیمکتی به ناله درآمده‌اند و راهی به‌سوی هم می‌جویند و درِ گشوده‌ی بهشت خدا را به خود نزدیک‌تر می‌یابند.
داستان کتاب شب های روشن در مورد جوان رویاپردازی است که تنهایی را به خوبی درک می‌کند. کسی که سال‌هاست تنها زندگی می‌کند و مانند دیگر شخصیت‌های اصلی داستایفسکی با مردم عادی متفاوت است. این جوان ۲۶ ساله مدام تنهایی خود را با شهر پترزبورگ تقسیم می‌کند. با دیوارها و در و پنجره‌‌های شهر در دل می‌کند و ادعا دارد بهتر از هرکسی آنان را می‌فهمد.
شخصیت اصلی رمان، یک روز وقتی با دلی خوش آواز می‌خواند و به سمت خانه می‌رفت، متوجه چیزی می‌شود: «زنی کنار راهم ایستاده، به جان‌پناه آبراه تکیه داده بود. بر طارمیِ جان‌پناه آرنج نهاده بود و پیدا بود که به آب تیره خیره شده است. کلاه زردرنگ بسیار قشنگی بر سر داشت با روسریِ توری سیاه دلفریبی روی آن.» در ادامه متوجه می‌شود که زن در حال گریه کردن است و به هیچ‌وجه متوجه حضور او نیست. جوان ناخودآگاه به سمت دختر کشیده می‌شود و طی یک اتفاق با او آشنا می‌شود. آن‌ها برای روز بعد قرار ملاقات می‌گذارند، داستان زندگی خود را برای همدیگر تعریف می‌کنند و…
داستایفسکی این رمان را قبل از رفتن به سیبری نوشته است و منتقدان آن را جزء آثار دوران بلوغ نویسنده قرار نمی‌دهند. اما با این حال، مخاطب با یک عاشقانه کوتاه و خواندنی روبه‌رو است که هر خواننده‌ای به متفاوت بودن آن رای می‌دهد.
جوانی که در عمر خود با هیچ زنی رابـ*ـطه‌ای دوستانه و عاشقانه نداشته است، ناگهان با یک دختری رویایی آشنا می‌شود که حاضر است با او وقت بگذراند. هیجان و خوشحالی که به جوان دست می‌دهد هرچند کوتاه، اما به خوبی در این کتاب توصیف شده است. شب‌ها به راستی برای او روشن می‌شود و او با همه وجود عاشق دختر می‌شود. تصور کنید چه حالی پیدا می‌کنید وقتی بعد از سال‌ها هم‌صحبتی با ساختمان‌ها و مکان‌های شهر ناگهان دختر بی‌نظیری کنار خود داشته باشید. اما این همه ماجرا نیست.
در اولین ساعات برخورد، دختر شرط عجیبی برای جوان تعیین می‌کند. دختر که ناستنکا نام دارد، در همان برخورد اول می‌گوید:
«نباید عاشق من بشوید. باور کنید ممکن نیست. حاضرم دوست شما باشم و حقیقتا دوست شما هستم. اما باید مواظب دلتان باشید و عاشق من نشوید. خواهش می‌کنم. (کتاب شب‌ های روشن – صفحه ۲۷)»
در مواجه با این شرط سخت، یک جوان رویاپرداز چطور عمل خواهد کرد؟ گذشته ناستنکا شامل چه ماجراهایی است که این شرط سخت را تعیین کرده است؟ پایان رابـ*ـطه آن‌ها به شکل خواهد بود؟ کتاب شب های روشن را بخوانید و در این عاشقانه کوتاه، با یک پایانِ به اعتقاد من ناب غرق شوید. این کتاب، بدون شک یکی از ماندگارترین کتاب‌های عاشقانه‌ خواهد بود که در عمر خود می‌خوانید.


معرفی کتاب شب های روشن | فیودور داستایوفسکی

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا