خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

yeganeh yami

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,025
امتیاز واکنش
17,400
امتیاز
323
سن
20
محل سکونت
زیر گنبد کبود
زمان حضور
92 روز 19 ساعت 14 دقیقه
نویسنده این موضوع


فراموش نکن که آدمی در این جهان هست که همیشه و هرلحظه می‌توانی پیش او برگردی. روزی از ته قلبم تمام آنچه دارم و آنچه هستم را به تو بخشیده‌ام. تو قلبم را با خود خواهی داشت تا وقتی که من این جهان غریب را ترک بگویم، جهانی که دارد خسته‌ام می‌کند. تنها امیدم این است که روزی تو بفهمی چقدر دوستت داشته‌ام. (کتاب خطاب به عشق – صفحه ۳۸)


***


هر کار که بکنی می‌دانم که درست است، چون از وقتی می‌شناسمت با احساسی عمیق فهمیده‌ام که تو هرگز چیزی نمی‌گویی که با هستی‌ات در تضاد باشد. درواقع من اگر مرد به دنیا آمده بودم دلم می‌خواست یکی مثل تو باشم. (کتاب خطاب به عشق – صفحه ۶۸)


***


من با تو سرچشمه‌ای از زندگی را بازیافته‌ام که گمش کرده بودم. شاید آدمی برای اینکه خودش باشد به بودن کسی نیاز دارد. (کتاب خطاب به عشق – صفحه ۸۵)




خطاب به عشق | آلبر کامو و ماریا کارسارس

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿ و Asal_Zinati

yeganeh yami

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,025
امتیاز واکنش
17,400
امتیاز
323
سن
20
محل سکونت
زیر گنبد کبود
زمان حضور
92 روز 19 ساعت 14 دقیقه
نویسنده این موضوع
سال شروع می‌شود بی‌اینکه بتوانم تو را، عشق من، در آ*غو*شم بفشارم. هرگز فراقت را چنین تلخ احساس نکرده‌ام. درست است که برایم چیزی ننوشته‌ای، درست است که تا دوردست‌های وجودم به تو فکر می‌کنم. اگر نامه‌ات، - نبود، با وجود این شوکی که به من وارد شده است روحیه‌ام خیلی بد می‌شد. امیدوارم تا حالا برایم نوشته باشی و امیدوارم باز ببینمت. (کتاب خطاب به عشق – صفحه ۱۲۵)


خطاب به عشق | آلبر کامو و ماریا کارسارس

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿ و Asal_Zinati

yeganeh yami

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,025
امتیاز واکنش
17,400
امتیاز
323
سن
20
محل سکونت
زیر گنبد کبود
زمان حضور
92 روز 19 ساعت 14 دقیقه
نویسنده این موضوع
«نامه‌ای بلند برایم بنویس. یک نامه‌ی خیلی بلند، که بتواند پانزده روز سکوتِ پابه‌زا را پر کند.» (کتاب خطاب به عشق – صفحه ۱۴۴)
***
«هیچ‌کدام از ما دیگر در کار و زندگی و غیره تنها نیست. هرکدام از ما کسی را دارد که فقط با او معنای همراهی را درک می‌کند.»
***

کجا دنبالت بگردم؟ کجا به دستت آورم؟ چطور بی تو تسکین دهم این دردی را که خفه‌ام می‌کند؟ روزها می‌گذرند، اما کند، مثل شب‌های بی‌خوابی و من دیگر تاب تحمل خود را هم ندارم. (کتاب خطاب به عشق – صفحه ۱۷۳)


خطاب به عشق | آلبر کامو و ماریا کارسارس

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿ و Asal_Zinati

yeganeh yami

کاربر نیمه حرفه‌ای
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/3/20
ارسال ها
1,025
امتیاز واکنش
17,400
امتیاز
323
سن
20
محل سکونت
زیر گنبد کبود
زمان حضور
92 روز 19 ساعت 14 دقیقه
نویسنده این موضوع
منتظرت هستم، منتظر نامه‌ات. هرگز موقع راه رفتن جای خالی‌ات را مثل امشب احساس نکرده بودم. هیچ‌چیز، هیچ‌چیز دیگر برایم معنی ندارد. در این کشور هر جا بروم که تا حدی بتوانم رها باشم، خودم را نظاره‌گر و مطرود و گیج احساس می‌کنم و قادر نیستم هیچ‌چیزی از خودم بروز بدهم (فرض کن تا بیست سالگی در اسپانیا زندگی کرده باشی و دوباره برگردی آنجا.) دیگر زندگی کردن بلد نیستم. (کتاب خطاب به عشق – صفحه ۱۲۷)


***


دوستت دارم همچون خود زندگی که گاهی بر فراز قله‌های جهان احساسش می‌کنم و منتظرت هستم با سماجتی به درازای ده زندگی، با محبتی که تمام‌شدنی نیست، با میلی شدید و نورانی که به تو دارم، با عطش وحشتناکی که به قلب تو دارم. (کتاب خطاب به عشق – صفحه ۱۵۱)

***

اگر نمی‌آیی عزیزم، دست‌کم از جزییات زندگی‌ات، از کارهایت به من دقیق‌تر خبر بده… نمونه‌پرسش‌هایی که شاید برای قلب عاشق پیش بیاید: تو به مودون می‌روی. به خانه‌ی کی؟ با کی؟ شنبه ساعت ۶ غروب در خیابان آلری، در منطقه‌ی ۱۵ که محل تو نیست چه کار می‌کردی؟ و غیره. می‌بینی ماری، عزیزکم؟ تمام این‌ها ممکن است بر ذهن مردی بیکاره و عاطل و باطل آوار شود. مردی که چیزی ندارد تا اشتیاق لبریزش را بر آن بیاویزد.» (کتاب خطاب به عشق – صفحه ۲۴)


خطاب به عشق | آلبر کامو و ماریا کارسارس

 
  • تشکر
Reactions: Saghár✿ و Asal_Zinati
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا