- عضویت
- 6/2/20
- ارسال ها
- 7,624
- امتیاز واکنش
- 13,279
- امتیاز
- 428
- زمان حضور
- 82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
فوكو، در خصوص مفهوم قدرت، درك سلسله مراتبي ساده را رد ميكند و معتقد است قدرت يك مفهوم ساده ابلاغي از بالا به پايين و دستوري نيست، بلكه در شبكهاي از روابط در هم پيچيده، ساري و جاري است.
همان چيزي كه ساختار جامعه را تعيين و آن را مشروع ميكند. قدرت در اين مفهوم ريشه در لايههاي مختلف تعاملات اجتماعي و زباني (مفاهيم) دارد.
به عبارت ديگر اعمال قدرت به شكل يك بردار خطي رو به پايين اجرا نميشود بلكه به اصطلاح در يك ظرف گفتماني شكل ميپذيرد و معني مييابد. در انديشه فوكو «مساله قدرت» در همه جا جاري است، در نسبتها و اهميت يافتن مناسبتها، در روابط و تعاملات زباني و كلامي ميان افراد، طبقات و گروههاي اجتماعي كه به روشها و منشهاي گوناگون ابراز ميشود.
به عبارت ديگر آنچه باعث بازتوليد نظم موجود ميشود، گرهخورده با آن نظمي است كه مجموعه مفاهيم را در خرد جمعي جامعه توليد ميكند و مشروعيت ميبخشد.
فوكو در کتاب «اراده به دانستن» قدرت را پيش از هر چيز به منزله كثرت مناسبات نيرو درك ميكند. مناسباتي كه ذاتي عرصهاي هستند كه در آن اعمال ميشوند.
براي توضيح بيشتر مفهوم قدرت در تفكر فوكو، آن را از زاويه مفهوم «هژموني» گرامشي بررسي ميكنيم.
گرامشي در زندان مفهومي ماندگار را به يادگار گذاشت. هژموني او صورتي كاملتر يا حداقل متفاوت از سلطه است كه ماركسيسم مراد ميكرد. به بيان ساده، هژموني همان سلطه است اما در حوزه فرهنگ و رسانه. در مقابل سلطه بيشتر صبغه قهرآميز و به اصطلاح سختافزارانه دارد. گرامشي ميگويد در نظام سرمايهداري مخالف سركوب نميشود بلكه اتفاقا پذيرفته ميشود، اما مخالفي كه همچون كبريت بيخطر براي نظم و نظام سرمايهداري تهديدي بنيادين شمرده نميشود و اين به دليل همان امري است كه او هژموني مينامد.
از نظر فوكو يك جزء مهم قدرت، آزادي است زيرا يك قدرت تنها در صورتي كه در مقابل قدرتهاي ديگر توان مقاومت داشته باشد، ميتواند تاثيرگذار باشد و خود را به مثابه يك گفتمان غالب بازتوليد كند.
از طرف ديگر، قدرت صرفا مفهومي سركوبگرانه ندارد بلكه از جهتي زاينده نيز هست، به اين معني كه ميتواند باعث شود گروههاي اجتماعي، فعال و از حالت انفعالي خارج شوند.
در اين ميان، آنچه در بحث رسانهها ميتواند نكتهآموز باشد، اين است كه همدوشي و همراهي بين دانش و قدرت در سطح فردي موجب درك واقعيت ميشود و به رفتار و كردار ما مفهوم ميدهد و آن را مشروع ميكند. اين درك از واقعيت، در واقع دانشي است كه بلافاصله با طرح شدنش، نسبت جديدي با قدرت پيدا ميكند.
تعامل دائمي اي كه بين قدرت و دانش به خصوص در ارتباطات شفاهي وجود دارد به گونهاي است كه حقيقت اساسا ناپايدار باقي ميماند. اين در واقع به اين معني است كه تاثير و عملكرد قدرت ناپايدار نيست بلكه غيرقابل پيشبيني است. اين مسئله در بحث سلطه رسانهها اهميت دارد.
واقعيت، تنها محصول قدرت و قدرت تجلييافته در بيرون نيست، بلكه يكي از پديدههاي اين جهان است كه به شرايط و عوامل بسياري بستگي دارد. محدوديتهايي كه به اشكال مختلف ايجاد ميشوند و باعث پديد آمدن واقعيت ميشوند.
گفتيم كه تحليل ماركسيستها از ساز و كارهاي قدرت در رسانههاي جمعي آن است كه رسانه را ابزاري در دست طبقه حاكم براي بازتوليد قدرت ميدانند. اما از منظر فوكو، عوامل متعددي در بازتوليد وضعيت حاضر دخيل هستند كه رسانه تنها يكي از آنهاست.
نظام و ثبات قدرت را بايد در رشتههاي درهم بافتهاي از تعاملات زباني و تبادلات مفهومي جستجو كرد. تفسير او در اين خصوص پيچيدگي بيشتري دارد. او معتقد است نظام دانايي حاكم بر دوران (بخوانيد گفتمان موجود) به واسطه ۱)نظام آموزشي، ۲)ساخت اخلاق اجتماعي، ۳)درك مشترك از مذهب و... ادبيات گفتمان هژمونيك را به طرق مختلف كه يكي از آنها رسانه است در جامعه ساري و جاري ميسازد.
انجمن رمان 98
انجمن رمان 98 | برترین انجمن رمان نویسی
رمان 98
همان چيزي كه ساختار جامعه را تعيين و آن را مشروع ميكند. قدرت در اين مفهوم ريشه در لايههاي مختلف تعاملات اجتماعي و زباني (مفاهيم) دارد.
به عبارت ديگر اعمال قدرت به شكل يك بردار خطي رو به پايين اجرا نميشود بلكه به اصطلاح در يك ظرف گفتماني شكل ميپذيرد و معني مييابد. در انديشه فوكو «مساله قدرت» در همه جا جاري است، در نسبتها و اهميت يافتن مناسبتها، در روابط و تعاملات زباني و كلامي ميان افراد، طبقات و گروههاي اجتماعي كه به روشها و منشهاي گوناگون ابراز ميشود.
به عبارت ديگر آنچه باعث بازتوليد نظم موجود ميشود، گرهخورده با آن نظمي است كه مجموعه مفاهيم را در خرد جمعي جامعه توليد ميكند و مشروعيت ميبخشد.
فوكو در کتاب «اراده به دانستن» قدرت را پيش از هر چيز به منزله كثرت مناسبات نيرو درك ميكند. مناسباتي كه ذاتي عرصهاي هستند كه در آن اعمال ميشوند.
براي توضيح بيشتر مفهوم قدرت در تفكر فوكو، آن را از زاويه مفهوم «هژموني» گرامشي بررسي ميكنيم.
گرامشي در زندان مفهومي ماندگار را به يادگار گذاشت. هژموني او صورتي كاملتر يا حداقل متفاوت از سلطه است كه ماركسيسم مراد ميكرد. به بيان ساده، هژموني همان سلطه است اما در حوزه فرهنگ و رسانه. در مقابل سلطه بيشتر صبغه قهرآميز و به اصطلاح سختافزارانه دارد. گرامشي ميگويد در نظام سرمايهداري مخالف سركوب نميشود بلكه اتفاقا پذيرفته ميشود، اما مخالفي كه همچون كبريت بيخطر براي نظم و نظام سرمايهداري تهديدي بنيادين شمرده نميشود و اين به دليل همان امري است كه او هژموني مينامد.
از نظر فوكو يك جزء مهم قدرت، آزادي است زيرا يك قدرت تنها در صورتي كه در مقابل قدرتهاي ديگر توان مقاومت داشته باشد، ميتواند تاثيرگذار باشد و خود را به مثابه يك گفتمان غالب بازتوليد كند.
از طرف ديگر، قدرت صرفا مفهومي سركوبگرانه ندارد بلكه از جهتي زاينده نيز هست، به اين معني كه ميتواند باعث شود گروههاي اجتماعي، فعال و از حالت انفعالي خارج شوند.
در اين ميان، آنچه در بحث رسانهها ميتواند نكتهآموز باشد، اين است كه همدوشي و همراهي بين دانش و قدرت در سطح فردي موجب درك واقعيت ميشود و به رفتار و كردار ما مفهوم ميدهد و آن را مشروع ميكند. اين درك از واقعيت، در واقع دانشي است كه بلافاصله با طرح شدنش، نسبت جديدي با قدرت پيدا ميكند.
تعامل دائمي اي كه بين قدرت و دانش به خصوص در ارتباطات شفاهي وجود دارد به گونهاي است كه حقيقت اساسا ناپايدار باقي ميماند. اين در واقع به اين معني است كه تاثير و عملكرد قدرت ناپايدار نيست بلكه غيرقابل پيشبيني است. اين مسئله در بحث سلطه رسانهها اهميت دارد.
واقعيت، تنها محصول قدرت و قدرت تجلييافته در بيرون نيست، بلكه يكي از پديدههاي اين جهان است كه به شرايط و عوامل بسياري بستگي دارد. محدوديتهايي كه به اشكال مختلف ايجاد ميشوند و باعث پديد آمدن واقعيت ميشوند.
گفتيم كه تحليل ماركسيستها از ساز و كارهاي قدرت در رسانههاي جمعي آن است كه رسانه را ابزاري در دست طبقه حاكم براي بازتوليد قدرت ميدانند. اما از منظر فوكو، عوامل متعددي در بازتوليد وضعيت حاضر دخيل هستند كه رسانه تنها يكي از آنهاست.
نظام و ثبات قدرت را بايد در رشتههاي درهم بافتهاي از تعاملات زباني و تبادلات مفهومي جستجو كرد. تفسير او در اين خصوص پيچيدگي بيشتري دارد. او معتقد است نظام دانايي حاكم بر دوران (بخوانيد گفتمان موجود) به واسطه ۱)نظام آموزشي، ۲)ساخت اخلاق اجتماعي، ۳)درك مشترك از مذهب و... ادبيات گفتمان هژمونيك را به طرق مختلف كه يكي از آنها رسانه است در جامعه ساري و جاري ميسازد.
انجمن رمان 98
انجمن رمان 98 | برترین انجمن رمان نویسی
رمان 98
فوكو ، قدرت و رسانه
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش: