خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
  • شروع کننده موضوع dazay
  • تاریخ شروع
وضعیت
موضوع بسته شده است.

dazay

عضو جدید انجمن
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
30/4/20
ارسال ها
9
امتیاز واکنش
157
امتیاز
98
سن
16
محل سکونت
قبرستان
زمان حضور
1 روز 17 ساعت 7 دقیقه
نویسنده این موضوع
رفتم نشستم کنارش گفتم:برای چی نمیری گلات رو بفروشی؟

گفت:بفروشم که چی؟

تادیروز می فروختم که با پولش آبجی مو ببرم دکتر دیشب حالش بد شد و مرد

با گریه گفت:تو می خواستی گل بخری؟

گفتم:بخرم که چی؟

تا دیروز می خریدم برای عشقم امروز فهمیدم باید فراموشش کنم

اشکاشو که پاک کرد یه گل بهم داد گفت:بگیر باید از نوع شروع کرد

تو بدون عشقت..

من بدون خواهرم..


گل فروش

 
  • تشکر
Reactions: *KhatKhati*، yeganeh yami و Asal_Zinati
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا