خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

sh.roohbakhsh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/20
ارسال ها
118
امتیاز واکنش
1,689
امتیاز
213
سن
22
محل سکونت
هیاهوی عشق!
زمان حضور
3 روز 13 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
نام داستان کوتاه: والکری سفید
نام نویسنده: sh,roohbakhsh
ژانر: تخیلی
نام‌ها:
هیلدا: نیرومند، پیروز در جنگ.
آنالی: برخوردار از محبت مادر. (کنایه از نور چشمی مادر)
تورال: جاوید، همیشه زنده، پهلوان
والکری: زنانی زیبارو و جنگجو هستند که در میادین جنگ، به دنبال دلیران و مردان نامی و جنگ‌آور هستند.
آچین: درنده، وحشی، آگاه، احسان
بکتاش: فرمانده‌ی یک گروه، بزرگ ایل
مارسل: جنگجوی کوچک
خلاصه:
دختری که می‌جنگد برای خون‌خواهی؛ خون‌خواهی برای دفاع! دفاع از وطن و سرزمینی که در آن زاده شده بود. اما راهی دراز و طولانی و حتی پر خطر را باید طی کند! راهی که سرانجامش را هیچ‌کس نمی‌داند؛ ولی در میان راه، با شخصی روبه‌رو می‌شود که برایش آشناست. ولی نه، آشنای غریبه بود برایش!


داستان کوتاه والکری سفید(جلد اول) | sh.roohbakhshکاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
Reactions: حنانه سادات میرباقری، MĀŘÝM، Asal_Zinati و یک کاربر دیگر

Narges_Alioghli

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
16/1/20
ارسال ها
486
امتیاز واکنش
13,869
امتیاز
303
محل سکونت
دیوار
زمان حضور
84 روز 17 ساعت 20 دقیقه
به نام آنکه من و تو هر دو می‌پرستیم، آنکه به جسم روح و جان و به ذهن اندیشه و خیال بخشید؛ خدا
نقد و بررسی داستان کوتاه والکری سفید
شخصیت‌پردازی این داستان، شایسته‌ی تحسین است. شما به خوبی رفتارها و خصوصیات شخصیت‌ها و علل آن‌ها را نشان داده‌اید. یکی دیگر از مسائلی که در نگاه اول توجه مرا به خود جلب کرد این بود که بیشتر معیارهای خلاصه‌نویسی رعایت شده بود. خلاصه مرا پایبند به ادامه‌ی داستان کرد و اگر خلاصه‌ای اینچنین قدرتمند نبود با وجود نقص دیگر اجزای پست معرفی ادامه دادن کار را رها می‌کردم. بابت نوشتن خلاصه‌ای اینچنین جذاب به شما تبریک می‌گویم!
والکری‌ها، جنگجویان افسانه‌ای اودین، فازر آو آل، محافظین آزگارد هستند. با دیدن این نام من انتظار آزگارد و میدگارد و آلوهایم و یوتنهایم و... داشتم اما در کمال تعجب با سرزمین سفید و سیاه مواجه شدم. نام انتخابی شما سبک فانتزی اسطوره-افسانه را تداعی می‌کند اما محتوا فانتزی جادو و شمشیرزنی است. اگر در ادامه ما با اساطیر هم همراه خواهیم شد و آزگارد و میدگاردی به میان می‌آید، نام انتخابی مناسب است. در غیر اینصورت؛ با محتوا هماهنگ نیست.
ژانر انتخابی شما تخیلی بود. جا افتاده است که نویسندگان به جای ژانر فانتزی از تخیلی استفاده می‌کنند اما درست نیست. اندک بویی از عاشقانه بودن نیز می‌آید پس ژانرهای درست برای محتوای شما فانتزی و عاشقانه هستند.
نام‌های شخصیت‌ها با توجه به معنی انتخاب شده‌اند. این با توجه به مسائل روانشناختی باورپذیری شخصیت ‌پردازی را افزایش داده اما گفتن معنی نام‌ها در پست اول پیشنهاد نمی‌شود. یکی از مهم‌ترین عناصری که داستان را جذاب می‌کند عنصر غافلگیری است. با توجه به اینکه معنی اسامی شخصیت کاراکترهای داستان را نشان می‌دهد در همان ابتدای کار شما برداشتی از آن‌ها به خواننده داده‌اید.
بعد از خواندن داستان کوتاه تا به این پست این فکر به ذهن من خطور کرد که این کار چقدر بهتر می‌توانست باشد اگر در قالب رمان نوشته می‌شد. اول که ایده به ذهن شما می‌رسد، پیش از هر کاری، باید کشش ایده را اندازه بگیرید. ایده‌هایی هستند که بیست جلد هم نوشته شوند باز هم حرف برای گفتن دارند و ایده‌هایی هستند که بیش از یک داستانک کشش ندارند. والکری سفید ایده‌ای بود که کشش حداقل یکی دو جلد رمان را داشت پس چرا داستان کوتاه؟ داستان کوتاه بهتر از رمان یا رمان بهتر از داستان کوتاه نیست، تنها کشش ایده مطرح است. به عقیده‌ی من بهتر است این داستان کوتاه از ابتدا ویرایش شده و با توجه بیشتر به جزئیات و کم کردن سرعت داستان به عنوان رمان عرضه شود.
غلط املایی و ایرادات نگارشی خیلی کم به چشم می‌خورد. این باعث می‌شود که من خواننده به راحتی روی داستان تمرکز کنم و مسائل ظاهری حواس مرا از داستان پرت نکنند. با این تفاصیل، ادبیات نویسنده قوی است و باعث جلب اعتماد خواننده می شود. تا زمانی که خواننده به شما اعتماد داشته باشد داستان را دنبال می‌کند اما وقتی اعتمادش از بین برود دیگر تضمینی نیست که در انتها از خواندن داستان پشیمان نشود. کار شما یکدست و تمیز است و از این نظر باید به شما تبریک گفت.
بهتر از بیکاری هست و این‌که الاف باشیم!
این دیالوگ آچین ابروهای مرا بالا برد. شما فضایی قدیمی را شکل داده و تصویرسازی کرده‌اید و الحق که موفق هم بوده‌اید اما الاف؟ این اصطلاح امروزی جایی در کاری اینچنینی ندارد.
چیزی از سن شخصیت‌ها گفته نشده که تصویرپردازی را سخت کرده. علاوه بر این، مقام تورال بعد از سه صفحه که تورال از پست اول تا پست آخر حضور داشته هنوز مشخص نیست. وقتی بخش اول عنصر تلویح را پیاده کردید، یعنی خواننده را مشتاق کردید داستان را برای فهمیدن مطلبی ادامه دهد، باید پیش از آنکه خسته شود و به آن موضوع اهمیت ندهد تلویح را کامل و پاسخ سوال خواننده را بدهید. بخش اول تلویح در مورد تورال به خوبی انجام شده اما حل معمایی را بعد از این همه مدت شاهد نیستیم.
یکی از نقاط قوت رمان ملموس بودن گذر زمان بود. با تغییر رنگ موهای هیلدا از طلایی به خرمایی گذر زمان را به خوبی نشان دادید، مسئله‌ای که در بسیاری از کارها نقص بزرگی پدید آورده.
توصیفات داستان ضعف داشت. شاید از ده، شش بود. من هیچ نظری در مورد چهره‌ی کاراکترها ندارم و تنها چیزی که می‌دانم این است که موهای هیلدا طلایی بوده و در بزرگسالی به خرمایی تغییر رنگ داده است و اینکه هیلدا چشم آبی است. شما در سه بخش درباره‌ی چهره‌ی هیلدا اطلاعات داده‌اید و بسیار خوب هم داده‌اید. کاملا پویا و جذاب اما فقط هیلدا. هیچ یک از دیگر کاراکترها را توصیف نکرده‌اید. روی چهره‌ی دیگر کاراکترها هم زمان بگذارید. در مورد توصیف مکان، برای مثال شما از کلبه‌ی متروکه استفاده کردید، واقعا به من توانایی تصور آن مکان را نمی‌داد. خیلی ناقص و کوتاه بود. اما در بخش‌هایی مثل توصیف طبیعت جنگل عالی بود. همچنین حالت و احساسات. توصیف حالات و احساسات شما در بخش‌هایی عالی بود، مثلا زمانی که هیلدا خنجرش را در دست می‌فشارد اما در بخش‌هایی هم بسیار ضعیف. مثلا گفته‌اید تورال نگران بود. این توصیف خوبی نیست. بهتر است تورال مضطرب قدم بزند و دست در موهایش فرو کند. بیشتر روی توصیفات و جزئیات کار کنید. خودتان را مقید نکنید که ایده‌ای به این بزرگی را با زدن از جزئیات داستان کوتاه کنید. اگر بلند و رمان شود مهم نیست، شما فقط آنطور که باید بنویسید. آنطور که برمی‌آید شما مهارت توصیف پویا را دارید اما در تلاشید داستان را کوتاه کنید. توجه کنید که داستان کوتاه یا رمان بودن مهم نیست، کشش ایده است که شرط است. به زور نمی‌شود ایده‌ای که باید رمان شود را در داستان کوتاه گنجاند یا ایده‌ای که باید داستان کوتاه شود در رمان کش داد چرا که سطح کار را بسیار پایین می‌آورد.
سلام خوبی تورال مرا به خنده انداخت. آن صحنه بخشی احساسی از داستان است و باید احساسات خواننده را برانگیزد اما این سلام و خوبی در فضایی اینچنینی اصلا مناسب نبود. رسمی اسلامی در چنین کاری که فضایی اروپایی دارد نباید استفاده شود.
ایده تا حدودی کلیشه‌ای بود اما کاملا هم کپی نبود. الگوبرداری‌هایی هست، پیش از این هم رمان‌هایی با موضوعی اینچنینی بوده اما قلم قوی نویسنده و همچنین کاملا کپی نکردن از کاری تا حدودی این ایراد را پوشانده.
مونولوگ‌ها ادبی و دیالوگ‌ها محاوره‌ای بودند؛ یعنی اصول نگارش رعایت شده بود. این مسئله وقتی با زاویه دید دانای کل که بهترین زاویه دید برای چنین داستان‌هایی است استفاده شده بود سطح داستان را بسیار بالا برده بود.
این کار به دوست‌داران فانتزی جادو و شمشیرزنی توصیه می‌شود.
قلمتان مانا
sh.roohbakhsh

با احترام فراوان و علاقه‌ی بی‌پایان
نرگس علی اوغلی
کادر نقد رمان۹۸
۱۳۹۹/۲/۸


داستان کوتاه والکری سفید(جلد اول) | sh.roohbakhshکاربر انجمن رمان ۹۸

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • جذاب
  • عالی
Reactions: MĀŘÝM، Arnosh، Karkiz و 6 نفر دیگر

sh.roohbakhsh

دوستدار انجمن رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
11/4/20
ارسال ها
118
امتیاز واکنش
1,689
امتیاز
213
سن
22
محل سکونت
هیاهوی عشق!
زمان حضور
3 روز 13 ساعت 48 دقیقه
نویسنده این موضوع
به نام آنکه من و تو هر دو می‌پرستیم، آنکه به جسم روح و جان و به ذهن اندیشه و خیال بخشید؛ خدا
نقد و بررسی داستان کوتاه والکری سفید
شخصیت‌پردازی این داستان، شایسته‌ی تحسین است. شما به خوبی رفتارها و خصوصیات شخصیت‌ها و علل آن‌ها را نشان داده‌اید. یکی دیگر از مسائلی که در نگاه اول توجه مرا به خود جلب کرد این بود که بیشتر معیارهای خلاصه‌نویسی رعایت شده بود. خلاصه مرا پایبند به ادامه‌ی داستان کرد و اگر خلاصه‌ای اینچنین قدرتمند نبود با وجود نقص دیگر اجزای پست معرفی ادامه دادن کار را رها می‌کردم. بابت نوشتن خلاصه‌ای اینچنین جذاب به شما تبریک می‌گویم!
والکری‌ها، جنگجویان افسانه‌ای اودین، فازر آو آل، محافظین آزگارد هستند. با دیدن این نام من انتظار آزگارد و میدگارد و آلوهایم و یوتنهایم و... داشتم اما در کمال تعجب با سرزمین سفید و سیاه مواجه شدم. نام انتخابی شما سبک فانتزی اسطوره-افسانه را تداعی می‌کند اما محتوا فانتزی جادو و شمشیرزنی است. اگر در ادامه ما با اساطیر هم همراه خواهیم شد و آزگارد و میدگاردی به میان می‌آید، نام انتخابی مناسب است. در غیر اینصورت؛ با محتوا هماهنگ نیست.
ژانر انتخابی شما تخیلی بود. جا افتاده است که نویسندگان به جای ژانر فانتزی از تخیلی استفاده می‌کنند اما درست نیست. اندک بویی از عاشقانه بودن نیز می‌آید پس ژانرهای درست برای محتوای شما فانتزی و عاشقانه هستند.
نام‌های شخصیت‌ها با توجه به معنی انتخاب شده‌اند. این با توجه به مسائل روانشناختی باورپذیری شخصیت ‌پردازی را افزایش داده اما گفتن معنی نام‌ها در پست اول پیشنهاد نمی‌شود. یکی از مهم‌ترین عناصری که داستان را جذاب می‌کند عنصر غافلگیری است. با توجه به اینکه معنی اسامی شخصیت کاراکترهای داستان را نشان می‌دهد در همان ابتدای کار شما برداشتی از آن‌ها به خواننده داده‌اید.
بعد از خواندن داستان کوتاه تا به این پست این فکر به ذهن من خطور کرد که این کار چقدر بهتر می‌توانست باشد اگر در قالب رمان نوشته می‌شد. اول که ایده به ذهن شما می‌رسد، پیش از هر کاری، باید کشش ایده را اندازه بگیرید. ایده‌هایی هستند که بیست جلد هم نوشته شوند باز هم حرف برای گفتن دارند و ایده‌هایی هستند که بیش از یک داستانک کشش ندارند. والکری سفید ایده‌ای بود که کشش حداقل یکی دو جلد رمان را داشت پس چرا داستان کوتاه؟ داستان کوتاه بهتر از رمان یا رمان بهتر از داستان کوتاه نیست، تنها کشش ایده مطرح است. به عقیده‌ی من بهتر است این داستان کوتاه از ابتدا ویرایش شده و با توجه بیشتر به جزئیات و کم کردن سرعت داستان به عنوان رمان عرضه شود.
غلط املایی و ایرادات نگارشی خیلی کم به چشم می‌خورد. این باعث می‌شود که من خواننده به راحتی روی داستان تمرکز کنم و مسائل ظاهری حواس مرا از داستان پرت نکنند. با این تفاصیل، ادبیات نویسنده قوی است و باعث جلب اعتماد خواننده می شود. تا زمانی که خواننده به شما اعتماد داشته باشد داستان را دنبال می‌کند اما وقتی اعتمادش از بین برود دیگر تضمینی نیست که در انتها از خواندن داستان پشیمان نشود. کار شما یکدست و تمیز است و از این نظر باید به شما تبریک گفت.
بهتر از بیکاری هست و این‌که الاف باشیم!
این دیالوگ آچین ابروهای مرا بالا برد. شما فضایی قدیمی را شکل داده و تصویرسازی کرده‌اید و الحق که موفق هم بوده‌اید اما الاف؟ این اصطلاح امروزی جایی در کاری اینچنینی ندارد.
چیزی از سن شخصیت‌ها گفته نشده که تصویرپردازی را سخت کرده. علاوه بر این، مقام تورال بعد از سه صفحه که تورال از پست اول تا پست آخر حضور داشته هنوز مشخص نیست. وقتی بخش اول عنصر تلویح را پیاده کردید، یعنی خواننده را مشتاق کردید داستان را برای فهمیدن مطلبی ادامه دهد، باید پیش از آنکه خسته شود و به آن موضوع اهمیت ندهد تلویح را کامل و پاسخ سوال خواننده را بدهید. بخش اول تلویح در مورد تورال به خوبی انجام شده اما حل معمایی را بعد از این همه مدت شاهد نیستیم.
یکی از نقاط قوت رمان ملموس بودن گذر زمان بود. با تغییر رنگ موهای هیلدا از طلایی به خرمایی گذر زمان را به خوبی نشان دادید، مسئله‌ای که در بسیاری از کارها نقص بزرگی پدید آورده.
توصیفات داستان ضعف داشت. شاید از ده، شش بود. من هیچ نظری در مورد چهره‌ی کاراکترها ندارم و تنها چیزی که می‌دانم این است که موهای هیلدا طلایی بوده و در بزرگسالی به خرمایی تغییر رنگ داده است و اینکه هیلدا چشم آبی است. شما در سه بخش درباره‌ی چهره‌ی هیلدا اطلاعات داده‌اید و بسیار خوب هم داده‌اید. کاملا پویا و جذاب اما فقط هیلدا. هیچ یک از دیگر کاراکترها را توصیف نکرده‌اید. روی چهره‌ی دیگر کاراکترها هم زمان بگذارید. در مورد توصیف مکان، برای مثال شما از کلبه‌ی متروکه استفاده کردید، واقعا به من توانایی تصور آن مکان را نمی‌داد. خیلی ناقص و کوتاه بود. اما در بخش‌هایی مثل توصیف طبیعت جنگل عالی بود. همچنین حالت و احساسات. توصیف حالات و احساسات شما در بخش‌هایی عالی بود، مثلا زمانی که هیلدا خنجرش را در دست می‌فشارد اما در بخش‌هایی هم بسیار ضعیف. مثلا گفته‌اید تورال نگران بود. این توصیف خوبی نیست. بهتر است تورال مضطرب قدم بزند و دست در موهایش فرو کند. بیشتر روی توصیفات و جزئیات کار کنید. خودتان را مقید نکنید که ایده‌ای به این بزرگی را با زدن از جزئیات داستان کوتاه کنید. اگر بلند و رمان شود مهم نیست، شما فقط آنطور که باید بنویسید. آنطور که برمی‌آید شما مهارت توصیف پویا را دارید اما در تلاشید داستان را کوتاه کنید. توجه کنید که داستان کوتاه یا رمان بودن مهم نیست، کشش ایده است که شرط است. به زور نمی‌شود ایده‌ای که باید رمان شود را در داستان کوتاه گنجاند یا ایده‌ای که باید داستان کوتاه شود در رمان کش داد چرا که سطح کار را بسیار پایین می‌آورد.
سلام خوبی تورال مرا به خنده انداخت. آن صحنه بخشی احساسی از داستان است و باید احساسات خواننده را برانگیزد اما این سلام و خوبی در فضایی اینچنینی اصلا مناسب نبود. رسمی اسلامی در چنین کاری که فضایی اروپایی دارد نباید استفاده شود.
ایده تا حدودی کلیشه‌ای بود اما کاملا هم کپی نبود. الگوبرداری‌هایی هست، پیش از این هم رمان‌هایی با موضوعی اینچنینی بوده اما قلم قوی نویسنده و همچنین کاملا کپی نکردن از کاری تا حدودی این ایراد را پوشانده.
مونولوگ‌ها ادبی و دیالوگ‌ها محاوره‌ای بودند؛ یعنی اصول نگارش رعایت شده بود. این مسئله وقتی با زاویه دید دانای کل که بهترین زاویه دید برای چنین داستان‌هایی است استفاده شده بود سطح داستان را بسیار بالا برده بود.
این کار به دوست‌داران فانتزی جادو و شمشیرزنی توصیه می‌شود.
قلمتان مانا
sh.roohbakhsh

با احترام فراوان و علاقه‌ی بی‌پایان
نرگس علی اوغلی
کادر نقد رمان۹۸
۱۳۹۹/۲/۸
ممنون از نقد بی‌نظیر شما


داستان کوتاه والکری سفید(جلد اول) | sh.roohbakhshکاربر انجمن رمان ۹۸

 
  • تشکر
  • عالی
Reactions: حنانه سادات میرباقری، MĀŘÝM، SAEEDEH.T و 2 نفر دیگر
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا