خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

*Ghazale*

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
9/8/18
ارسال ها
1,639
امتیاز واکنش
12,858
امتیاز
373
سن
21
محل سکونت
Ahvaz
زمان حضور
9 روز 3 دقیقه
نویسنده این موضوع
فرهنگ‌شناسی

فرهنگ‌شناسی (انگلیسی: Culturology) یا دانش فرهنگی، شاخه ای از علوم اجتماعی و مطالعات فرهنگی است که با درک، توصیف، آنالیز و پیش‌بینی فرهنگ‌های مختلف مرتبط می‌باشد. شیوه‌های مختلف فرهنگی اغلب توسط انسان‌شناسی و نژادشناسی مورد مطالعه قرار می‌گیرد، اما مطالعات فرهنگ‌شناسی بعلت دارا بودن جنبه‌های گوناگون جامعه‌شناسی، روانشناسی و غیره بصورت یک رشته مجزا، منحصراً بر جنبه‌های فرهنگی متمرکز می‌باشد.

فرهنگ چیست
آیا تا به حال به این سوال فکر کرده‌اید که فرهنگ چیست؟ آیا تعریفی از فرهنگ در ذهن دارید؟
حتی اگر پاسخ‌تان منفی باشد، باز هم می‌شود حدس زد که واژهٔ فرهنگ را بارها در گفتگوهای روزمرهٔ خود به کار برده‌اید و می‌برید. کمتر واژه‌ای را می‌توان یافت که در عین نامشخص بودن معنایش، تا این حد در به کار بردنش راحت باشیم. سال‌ها پیش، در نیمهٔ قرن بیستم، کروبر و کلاک‌هن در مقاله‌ای که امروز یک مرجع معتبر و شناخته‌شده است، سعی کردند تمام تعریف‌هایی را که از فرهنگ ارائه شده، گردآوری و طبقه‌بندی کنند (+). دستاورد این تلاش، به همان اندازه که تحسین‌برانگیز است، خنده‌دار هم هست. تقریباً هر چیزی را می‌توانید زیر چتر فرهنگ بگنجانید. از غذایی که می‌خورید، کلماتی که به کار می‌برید، شیوهٔ نیایش، شیوهٔ پوشش و حتی نحوهٔ توالت رفتن‌تان.
تعریف فرهنگ آن‌چنان وسیع است که اگر روزی مسئول یک سازمان شدید و خواستید بدون این که گرفتار نقد منتقدان شوید، پولی را به واحدی بدهید، آن را در ردیف «فعالیت فرهنگی» بگنجانید. هر کاری کرده باشند، بالاخره به نوعی فرهنگی محسوب می‌شود. از جمله همهٔ آن‌چه در چند جمله قبل شمردم.
با این اوضاع، چرا باید نگران فرهنگ باشیم؟ چرا باید دربارهٔ تعریف فرهنگ حرف بزنیم؟ چرا باید به معنای فرهنگ فکر کنیم؟ چرا باید دربارهٔ فرهنگ بنویسیم؟ چرا حرف از «فرهنگ» باید یکی از دغدغه‌های ما برای فردا باشد؟


فرهنگ شناسی

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: نگین نوروزی

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,932
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 46 دقیقه
اهمیت مفهوم فرهنگ
برای بسیاری از ما، فرهنگ به واژه‌ای مقدس تبدیل شده. یا اگر هم مقدس نیست، به شدت تحسین‌برانگیز است. اگر بتوانید چیزی را به فرهنگ وصل کنید، شأن آن را بالا برده‌اید و چه بسا دیواری از حمایت و امنیت در اطرافش بنا کرده‌اید. وقتی می‌گویند: فلانی به فرهنگ این کشور خدمت کرده» احساس می‌کنیم با فردی ارزشمند و ارزش‌آفرین روبه‌رو هستیم. وقتی کسی می‌گوید من دغدغهٔ‌ فرهنگی دارم، می‌گوییم به‌به! چه خوب!
وقتی می‌خواهند از یک نوع پوشش یا آیین دفاع کنند، می‌گویند این از اول بخشی از فرهنگ ما بوده است. روشنفکران ما معمولاً در مقابل اصطلاح «فرهنگ» کرنش کرده‌اند. علی شریعتی پیش از انقلاب هم‌زمان با «خودسازی انقلابی» از «بازگشت به خویشتن» می‌گفت و می‌کوشید امروز جامعه را به دیروز آن – البته به گمان خود، پالایش شده و آراسته و پیراسته – متصل کند.
«هویت» هم با وجودی که مفهومی متفاوت از فرهنگ است، به شدت با فرهنگ گره خورده است و اهمیتی که برای هویت (چه در سطح فردی و چه ملی) قائلیم، ناخواسته اهمیت فرهنگ را هم افزایش می‌دهد. هم‌چنین بخش بزرگی از آن‌چه جامعه هم‌اکنون تجربه می‌کند، مستقیم و غیرمستقیم، در بسـ*ـتر فرهنگ و تفاوت فرهنگی تفسیر می‌شود.
امروزه مدیریت فرهنگ در کشور ما، به شکل متمرکز انجام می‌شود (یا بهتر بگویم: می‌کوشند این کار را به شکل متمرکز انجام دهند). یعنی درست مانند دلار که دولت «تصمیم می‌گیرد» چند باشد و قیمت «زولبیا و بامیه» که قبل از ماه رمضان «تصویب» می‌شود، نهادها و شوراهای متعدد هم دربارهٔ فرهنگ «تصمیم» می‌گیرند و نظرات خود را تصویب، اعلام و اعمال می‌کنند. اما بعید است این‌گونه بماند. تمرکز در هیچ سیستمی یک وضعیت دائمی نیست، بلکه حالتی گذراست. جامعه، دیر یا زود، دستش برای مواجهه با فرهنگ، بازتر خواهد شد و نگرانم که آن روز، تفسیر ناکارآمد از مفهوم فرهنگ، باعث شود که مسیر زوال را با همان ماهیت قبلی اما به شکلی تازه تجربه کنیم.

فرهنگ چیست؟
هرگز نمی‌توانیم برای فرهنگ تعریفی ارائه دهیم که همه آن را بپذیرند. مرجعی هم وجود ندارد که اعلام کند این تعریف فرهنگ درست است یا آن تعریف فرهنگ غلط است. واقعیت این است که – چنان‌که قبلاً گفته‌ام – شورای عالی انقلاب فرهنگی هم در جلسهٔ ۵۳۰ خود تازه به این سوال رسید که فرهنگ چیست (بعد از تدوین سند چشم‌انداز). به عبارت دیگر، در ۵۲۹ جلسهٔ قبل، در حال ایجاد انقلاب در چیزی بودند که هنوز مشخص نکرده بودند چیست. علت این که هیچ‌کس هم در ۵۲۹ جلسهٔ قبل چنین دغدغه‌ای برایش ایجاد نشد، این بود که هر کس تعریفی از فرهنگ در ذهن دارد و فرض را بر این می‌گذارد که حتماً دیگران هم فرهنگ را مانند او می‌فهمند.


فرهنگ شناسی

 

-FãTéMęH-

مدیر ارشد رمان ۹۸
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد انجمن
  
عضویت
28/5/23
ارسال ها
4,347
امتیاز واکنش
15,932
امتیاز
373
زمان حضور
73 روز 18 ساعت 46 دقیقه
پس با این وضعیت، فرهنگ را چگونه تعریف کنیم؟
من در ادامه می‌خواهم فرهنگ را، چنان‌که خودم می‌فهمم، تعریف کنم. اصراری بر درست بودن تعریفم ندارم. اما می‌توانم تا حد خوبی قانع‌تان کنم که تعریفم، با چیزی که معمولاً به عنوان فرهنگ شناخته می‌شود، هم‌خوان است. یعنی اگر این تعریف را به کسی که دویست سال، سیصد سال، یا هزار سال قبل هم زندگی می‌کرده بدهید، با تصوری که از فرهنگ دارد، جور در می‌آید.
سپس توضیح خواهم داد که چگونه دقیقاً همین تعریف، در دوران معاصر، مصداق‌های متفاوتی پیدا می‌کند و آن‌ها که مصداق‌های فرهنگ را هنوز بر اساس اندیشهٔ چند دهه قبل یا چند قرن قبل، می‌فهمند و تعریف می‌کنند، چگونه به فسیل‌هایی تبدیل شده‌اند که اتفاقاً دشمن فرهنگ هستند و وجودشان تهدیدی برای تقویت فرهنگ کارآمد در جامعه است.

بی‌فرهنگ کیست؟ شخصیت فرهنگی چه کسی است؟
قبل از این که به سراغ معنای علمی و انسان‌شناسانهٔ فرهنگ بروم، لازم است به دو معنای رایج‌تر از فرهنگ اشاره کنم تا آن‌ها را از بحث خود کنار بگذاریم و ذهن‌مان به‌ آن‌ها مشغول نشود.
معنای اول، همان چیزی است که در اصطلاح «بی‌فرهنگی» مستتر شده است. زیاد پیش می‌آید که بگوییم و بشنویم: فلانی آدم بی‌فرهنگی است.
کسی که بی‌فرهنگ نامیده می‌‌شود، ممکن است در جمع فحشی داده باشد؛ زباله‌اش را از پنجرهٔ ماشین به خیابان پرت کرده باشد؛ در جمع بلند حرف زده باشد و …
به نظر می‌رسد ما با این شکل از به کار بردن فرهنگ، این واژه را ذلیل می‌کنیم. درست همان‌طور که در گذشته روی درهای اتوبوس‌ها می‌نوشتند: «ارائهٔ بلیط نشان‌دهندهٔ شخصیت شماست.» نمی‌دانم آیا کسانی که آن جمله را می‌‌دیدند، از ترس این که «بی‌شخصیت» محسوب نشوند، بلیط‌شان را تحویل راننده می‌دانند یا نه. اما این را می‌دانم که گروه بزرگی از اندیشمندان، از فروید و یونگ و راجرز و اریکسون گرفته تا کتل و بندورا و واتسون و فستینگر، اگر بشنوند که شرکت اتوبوس‌رانی، «ارائهٔ بلیط» را شاخص سنجش شخصیت انسان اعلام کرده کرده و یا این که اساساً انسان‌ها به دو دستهٔ «با شخصیت» و «بی‌شخصیت» تقسیم می‌شوند، در گور خواهند لرزید.
تعیین معیارهای سطحی برای سنجش فرهنگ، و تقسیم انسان‌ها به با‌فرهنگ و بی‌فرهنگ نیز به همین اندازه بی‌معنا و ناکارآمد است.
معنای دوم فرهنگ، که کمی آبرومندانه‌تر است، برخی قلمروهای خاص را شامل می‌شود. مثلاً نویسندگی، تدریس، موسیقی، فیلمسازی و مانند این‌ها را فعالیت‌ فرهنگی در نظر می‌گیرند.
وقتی می‌گویند فلانی یکی از شخصیت‌های فرهنگی کشور ماست، معمولاً منظورشان این است که در یکی از این حوزه‌ها فعالیت می‌کند.
این معنا از فرهنگ، گسترده‌تر از معنای اول است. مزیت دیگرش هم این است که ایجابی است و سلبی نیست: این که یک نفر شخصیت فرهنگی است، به شکل اتوماتیک و ناخواسته دیگران را به «بی‌شخصیت فرهنگی» یا «شخصیت بی‌فرهنگ» تبدیل نمی‌کند (مقایسه کنید با تعبیر روزه‌دار و این که روزه‌دار بودن عده‌ای به شکل اتوماتیک بقیه را به روزه‌خوار تبدیل می‌کند).
اما هنوز مشکل دیگری در همین معنای دوم وجود دارد: این معنا جامع نیست.
بگذارید یک مثال بزنم. ما می‌گوییم مهمان‌نوازی یکی از ویژگی‌های فرهنگ ایرانی است. حالا فرض کنید عده‌ای غریبه و تنها وارد شهر شوند و شما خانهٔ خود را به سکونت آن‌ها اختصاص دهید و ایشان را بر سر سفرهٔ خود بنشانید.
فردا یکی از شما می‌پرسد: دیشب چه می‌کردی؟ شما می‌گویید مشغول فعالیت فرهنگی بودم. بسیار بعید است او بتواند حدس بزند که شما مشغول چه کاری بوده‌اید.
این مثال – که می‌توانید صدها نمونه مشابهش را بسازید – به ما یادآوری می‌کند که فرهنگ مفهوم بزرگ‌تری است و در فعالیت‌های فرهنگی خلاصه نمی‌شود.

منبع: رونوشت های محمدرضا شعبانعلی
مشارکتکنندگان ویکیپدیا. «Culturology». در دانشنامهٔ ویکیپدیای انگلیسی.


فرهنگ شناسی

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا