- عضویت
- 21/4/19
- ارسال ها
- 5,684
- امتیاز واکنش
- 25,043
- امتیاز
- 473
- زمان حضور
- 82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
کتاب خروس داستان بلندی از ابراهیم گلستان است که ابتدا در سال ۱۳۷۴ در انتشارات روزن در نیوجرسی و لندن و سپس در سال ۱۳۸۴ در انتشارات اخترانِ تهران منتشر شد. گلستان این کتاب را پیش از انقلاب نوشته بود اما گویا بعد از انقلاب متوجه میشود که داستانش را بدونِ اجازهی او و با حذف و سانسورِ بخشهای زیادی از آن در مجله لوح منتشر کردهاند. او در دو نامه شکایت خود را مینویسد و سپس برای چاپ و انتشار کتاب به طور کامل اقدام میکند.
بهتر است این جریانات، نحوه شکلگیری و انتشار این اثر را از زبانِ خود ابراهیم گلستان که در ابتدای همین کتاب، دربارهاش برای مخاطب توضیح داده است بخوانید:
این داستان؛ «خروس»، در روزهای آخرِ سال ۱۳۴۸ و تابستان ۱۳۴۹ نوشته شد. بعد از آنکه داستان درازتری را به نام «هارهار» نوشته بودم. در هر دو این داستانها قصدم نمودن دید و شناختم از روزگار حاضر و حاکم بود. اما برای نمایاندن تمام آنچه دیده بودم، و میدیدم نشان دادنش ضروری بود، در این دو قصه گسترشی درخورند نمیشد داد هرچند روزگار را در آنها فشردهتر مینمایاندی. تنوع مردم، تنوع برداشتها و خواستها و جهتهاشان حاجت به هیئت و به قالب دیگر داشت. فیلم «گنج» و بعد، قصه نوشتن آن را درآوردم. و از این قرار، بعد آن دو تا نوشته دیگر را کنار گذاشتم تا چند سال بعدتر نشریهای که طی چندین سال تنها چهار پنج شماره بیرون داد، شاید هم کمتر، چند تکه از کتاب خروس را پیش از دوباره خواندنی که نویسنده کرده باشد به چاپ آورد – با تاکید بر همین نکته، و با قید اینکه آن نوشته نهایی نیست. بعد، دستی را که میخواستم در آن ببرم بردم اما قصدی برای نشر آن و هر نوشته دیگر نداشتم. و قصه دور رفت از ذهنم. و سالهای سال هم رفت، تا چند روز پیش که یک نسخه از مجموعهای به دست من آمد که در ایران به تازگی درآوردهاند از چند قصه کوتاه به عنوان حاصل ده سال دوران انقلاب. در آن میان کتاب خروس هم بود. داستانی که نه محصول سالهای پس از انقلاب بود و نه کوتاه. اما در آن میانه منقلب شده، با جملهها و کلمههای دگرگون شده، از میان برده، بی ذکر اینکه چنین کردهاند و نویسندهاش، اگر منم، آن را ندیده است و از آن بی خبر بوده است. اینها هم تمام با نقطه گذاری غلط ولی مرسوم، با خط نویسی غلط ولی به تازگی زیادتر مرسوم، و در آخر، با صفحههای فراوان – نزدیک سی صفحه – از پایان قصه به کلی بریده، افتاده، شاید چون قصه در اصلش بلندتر از قصههای دیگر مجموعهشان میشده ست و با عنوان آن کتاب نمیخوانده است – که با وجود این همه سلاخی، باز هم شده ست و هنوز هم نمیخواند. این مرا واداشت تا قصه را به صورت اصلیاش به چاپ دربیاورم، که میبینید.
کتاب خروس از ابراهیم گلستان بیشک یک اثرِ نمادین است. اما نمادپردازی در آن به حدی نرسیده که ما را از بطنِ ماجرا دور کند. و با یک کتابِ غیرقابل درک روبرو باشیم. بلکه کاملا واقعی و ملموس است.
باید ابتدا این را بدانیم که ابراهیم گلستان علاوه بر اینکه صرفا یک نویسندهی عادی است، همیشه توجه ویژهای به معضلهای سـ*ـیاسی و روشنفکری، آزادی بیان، و آگاهی سازی و بسطِ وسعتِ دید در شرایط حاضر داشته است. و این کتاب هم در همان بحبوحهها و شرایط پیش از انقلاب به رشتهی تحریر درآمده و طبیعتا از این قاعده مستثنا نیست. اما نثر بسیار ساده و خودمانی است و به راحتی میشود با آن احساس نزدیکی کرد. بخصوص که استفاده از لهجهی محلی ، شیرینیِ بخصوصی به آن بخشیده است.
انجمن رمان نویسی
بهتر است این جریانات، نحوه شکلگیری و انتشار این اثر را از زبانِ خود ابراهیم گلستان که در ابتدای همین کتاب، دربارهاش برای مخاطب توضیح داده است بخوانید:
این داستان؛ «خروس»، در روزهای آخرِ سال ۱۳۴۸ و تابستان ۱۳۴۹ نوشته شد. بعد از آنکه داستان درازتری را به نام «هارهار» نوشته بودم. در هر دو این داستانها قصدم نمودن دید و شناختم از روزگار حاضر و حاکم بود. اما برای نمایاندن تمام آنچه دیده بودم، و میدیدم نشان دادنش ضروری بود، در این دو قصه گسترشی درخورند نمیشد داد هرچند روزگار را در آنها فشردهتر مینمایاندی. تنوع مردم، تنوع برداشتها و خواستها و جهتهاشان حاجت به هیئت و به قالب دیگر داشت. فیلم «گنج» و بعد، قصه نوشتن آن را درآوردم. و از این قرار، بعد آن دو تا نوشته دیگر را کنار گذاشتم تا چند سال بعدتر نشریهای که طی چندین سال تنها چهار پنج شماره بیرون داد، شاید هم کمتر، چند تکه از کتاب خروس را پیش از دوباره خواندنی که نویسنده کرده باشد به چاپ آورد – با تاکید بر همین نکته، و با قید اینکه آن نوشته نهایی نیست. بعد، دستی را که میخواستم در آن ببرم بردم اما قصدی برای نشر آن و هر نوشته دیگر نداشتم. و قصه دور رفت از ذهنم. و سالهای سال هم رفت، تا چند روز پیش که یک نسخه از مجموعهای به دست من آمد که در ایران به تازگی درآوردهاند از چند قصه کوتاه به عنوان حاصل ده سال دوران انقلاب. در آن میان کتاب خروس هم بود. داستانی که نه محصول سالهای پس از انقلاب بود و نه کوتاه. اما در آن میانه منقلب شده، با جملهها و کلمههای دگرگون شده، از میان برده، بی ذکر اینکه چنین کردهاند و نویسندهاش، اگر منم، آن را ندیده است و از آن بی خبر بوده است. اینها هم تمام با نقطه گذاری غلط ولی مرسوم، با خط نویسی غلط ولی به تازگی زیادتر مرسوم، و در آخر، با صفحههای فراوان – نزدیک سی صفحه – از پایان قصه به کلی بریده، افتاده، شاید چون قصه در اصلش بلندتر از قصههای دیگر مجموعهشان میشده ست و با عنوان آن کتاب نمیخوانده است – که با وجود این همه سلاخی، باز هم شده ست و هنوز هم نمیخواند. این مرا واداشت تا قصه را به صورت اصلیاش به چاپ دربیاورم، که میبینید.
کتاب خروس از ابراهیم گلستان بیشک یک اثرِ نمادین است. اما نمادپردازی در آن به حدی نرسیده که ما را از بطنِ ماجرا دور کند. و با یک کتابِ غیرقابل درک روبرو باشیم. بلکه کاملا واقعی و ملموس است.
باید ابتدا این را بدانیم که ابراهیم گلستان علاوه بر اینکه صرفا یک نویسندهی عادی است، همیشه توجه ویژهای به معضلهای سـ*ـیاسی و روشنفکری، آزادی بیان، و آگاهی سازی و بسطِ وسعتِ دید در شرایط حاضر داشته است. و این کتاب هم در همان بحبوحهها و شرایط پیش از انقلاب به رشتهی تحریر درآمده و طبیعتا از این قاعده مستثنا نیست. اما نثر بسیار ساده و خودمانی است و به راحتی میشود با آن احساس نزدیکی کرد. بخصوص که استفاده از لهجهی محلی ، شیرینیِ بخصوصی به آن بخشیده است.
انجمن رمان نویسی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
معرفی کتاب خروس | ابراهیم گلستان
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com