خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
جان کندن عبث را بر خود کنیم شیرین
یکچند کوه می کند بیهوده کوهکن هم

( وحشی بافقی )

جای او دیده خونبار شد، ای اشک، برو
هر دم از خون دل آغشته مکن جایش را

( هلالی جغتایی )

جهانیان را بسیار امیدهاست بدو
وفا کناد بفضل آن امیدها یزدان

( فرخی سیستانی )

جمعیتشان در پریشانی خوش ست
قوت، جوع و جامه، عریانی خوش ست

( عمان سامانی )

جان بهای نظری، چشم توام فرمان داد
عذر بپذیر که این قیمت فرمانی بود

( امیر خسرو دهلوی )

جان بهای نظری، چشم توام فرمان داد
عذر بپذیر که این قیمت فرمانی بود

( مولوی )

**** است که عقل آفرین می زندش
صد **** زِ مِهْر بر جَبین می زندش

( خیام )

جز زهد خشک، خشکی دیگر بجا نماند
زین آب در سراسر این خاک مشکبار


( صائب تبریزی )

انجمن رمان نویسی


مشاعره با حرف ج

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
  • تشویق
Reactions: Narges_Alioghli، Asal_Zinati، Delنواز و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
جهان گشت تاری سراسر ز گرد
ببارید شنگرف بر لاژورد

( فردوسی )

جان من، با آنکه خاص از بهر کشتن آمدی
ساعتی بنشین، که عمر جاودان گویم تو را

( هلالی جغتایی )

جانت به سخن پاک شود زانکه خردمند
از راه سخن بر شود از چاه به جوزا

( ناصر خسرو )

جان خوشست، اما نمیخواهم که: جان گویم ترا
خواهم از جان خوشتری باشد، که آن گویم ترا

( هلالی جغتایی )

جانست ***ه تو
ومردم در انتظار
تا کی بود که با تو رسد کار من به جان

( سیف فرغانی )

انجمن رمان نویسی


مشاعره با حرف ج

 
آخرین ویرایش:
  • تشکر
Reactions: Narges_Alioghli، Asal_Zinati، Delنواز و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
جهان را چه سازی که خود ساختست
جهاندار ازین کار پرداختست

( سعدالدین وراوینی )

جلوه کند چو قامتش زیر قبای زرفشان
ما و به جلوه گاه او جامهٔ جان دریدنی

( فروغی بسطامی )

جهان گفتی از تیغ وز جوشن است
ستاره ز نوک سنان روشن است

( فردوسی )

جور می کن که سر از کوی وفا نتوان تافت
گر چه بر خسرو صد پاره جفا بنشیند

( امیر خسرو دهلوی )

جام می ما را عطا فرموده اند
دیگران گرچه تمنا کرده اند

( شاه نعمت الله ولی )

انجمن رمان نویسی


مشاعره با حرف ج

 
  • تشکر
Reactions: Narges_Alioghli، Asal_Zinati، Delنواز و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
جز با دل شکسته ترا کار زار نیست
خود را نگاه دار، که بر قلب می زنی

( اوحدی )

جز با دل شکسته ترا کار زار نیست
خود را نگاه دار، که بر قلب می زنی

( عراقی )

جهنده بر زمین خوش بادپایی
پرنده در هوا فرخ همایی

( جامی )

جمله را دل در طلب چون خم بجوش
لیک آن سر خیل مخموران خموش

( عمان سامانی )

جهاندار گفتا چنینست راست
بدین، برز و بالا و چهرش گواست

( اسدی توسی )

انجمن رمان نویسی


مشاعره با حرف ج

 
  • تشکر
Reactions: ~XFateMeHX~، Narges_Alioghli، Asal_Zinati و 2 نفر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
جان کل با جان جزو آسیب کرد
جان ازو دری ستد در جیب کرد

( مولوی )

جزو و کل را جام وحدت داده اند
بر همه خود را هویدا کرده اند

( شاه نعمت الله ولی )

جز این چه دانم گفتن که عنصری گوید
«چنین نماید شمشیر
خسروان آثار»

( مسعود سعد سلمان )

جرعه یی هم ریخت ز آن ساغر بخاک
ز آن سبب شد مدفن تن های پاک

( عمان سامانی )

جان و دل و عقل هر سه هستند
در عشق تو چون دو چشم یک تن

( سیف فرغانی )

انجمن رمان نویسی


مشاعره با حرف ج

 
  • تشکر
Reactions: Narges_Alioghli، Asal_Zinati، Delنواز و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
جان فشان و راه کوب و راد زی و مرد باش
تا شوی باقی چو دامن بر فشانی زین دمن

( رشید الدین میبدی )

جنس ما چون نیست جنس شاه ما
مای ما شد
بهر مای او فنا

( مولوی )

جوابش داد مریم که ای جهانگیر
شکوهت چون کواکب آسمان گیر

( نظامی گنجوی )

جانا، به خود نگاه کن و حال ما ببین
گر جان ندیده ای که جدا گردد از تنی

( اوحدی )

جلوه کن جلوه که هم ماهی و هم خورشیدی
باده ده باده که هم خلدی و هم رضوانی

( فروغی بسطامی )

انجمن رمان نویسی


مشاعره با حرف ج

 
  • تشکر
Reactions: Narges_Alioghli، Asal_Zinati، Delنواز و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
جراحت بند باش ار می توانی
تو را نیز ار بیندازد چه دانی

( سعدی )

جز سجده ابروی توام نیست عبادت
پروای نماز و سر محراب ندارم

( قدسی مشهدی )

جان به لـ*ـب، از
حسرت گفتار او
دل، پر از نومیدی دیدار او

( شیخ بهایی )

جلوه ای کردرخش دید ملک عشق نداشت
عین آتش شد ازین غیرت و بر آدم زد

( عمان سامانی )

جنتی خاطر نواز و دلفروز
دوزخی دشمن گداز و غیر سوز

( عمان سامانی )

انجمن رمان نویسی


مشاعره با حرف ج

 
  • تشکر
Reactions: Narges_Alioghli، Asal_Zinati، Delنواز و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
جلوه ای کرد از یمین و از یسار
دوزخی و جنتی کرد آشکار

( عمان سامانی )

جهان چون بهشتی شد آراسته
پر از داد و آگنده از خواسته

( فردوسی )

جفای پرده درانم تفاوتی نکند
اگر عنایت او پرده دار ما باشد

( سلمان ساوجی )

جمال
عشق آن بیند که چشم سر کند بینا
سماع وصل آن بیند که گوش سر اصم سازد

( سنایی غزنوی )

جزکاهش جان نیست ز همصحبت سرکش
گریان بود آن موم که با شعله ندیم است

( بیدل دهلوی )

انجمن رمان نویسی


مشاعره با حرف ج

 
  • تشکر
Reactions: Narges_Alioghli، Asal_Zinati، Delنواز و یک کاربر دیگر

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
جان که پیرامن خال سیهت می بیند
عنکبوتی ست که بر گرد مگس می گردد

( امیر خسرو دهلوی )

جان منزل جانان عشق دل عرصه جولان عشق
تن زخمی چوکان عشق سر گوش در میدان عشق

( فیض کاشانی )

جان ما تیره تر از طرهٔ خوبان ختن
دل ما تنگتر از دیدهٔ ترکان طراز

( انوری )

جان ما تیره تر از طرهٔ خوبان ختن
دل ما تنگتر از دیدهٔ ترکان طراز

( مولوی )

جانم از شوق تو، گر خرقه تن کرد قبا
نتوان گفت درین
خرقه که نقصان دارد

( امیر خسرو دهلوی )

انجمن رمان نویسی


مشاعره با حرف ج

 
  • تشکر
Reactions: Narges_Alioghli و Delنواز

moh@mad

کاربر ممتاز
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/9/19
ارسال ها
6,517
امتیاز واکنش
23,054
امتیاز
423
زمان حضور
50 روز 12 ساعت 25 دقیقه
جان بی علم بی نوا باشد
مرغ بی پـــر نه بر هوا باشد

سنایی

جان خوشست اما نمی خواهم که جان گویم تو را
خواهــم از جــان خـوش تری یابم که آن گویم تــو را

هلالی جغتایی

جانـــــم بگیـــــــــــر و صحبت جانانــــه ام بخش
کز جان شکیب هست و ز جانان شکیب نیست

هوشنگ ابتهاج

جانی که خلاص از شب هجـران تو کردم
در روز وصــــال تــــو بــــه قربـــان تو کردم

فروغ بسطامی


مشاعره با حرف ج

 
  • تشکر
Reactions: Narges_Alioghli، Delنواز و Asal_Zinati
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا