خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,644
امتیاز واکنش
13,283
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
دولت توجهي خاص به رفع موانعي دارد كه فرآروي شكل گيري نهادهاي اجتماعي ومدني غيردولتي است.اين اقدام به مفهوم آن است كه دولت سعي در برانگيختن مردم براي مشاركت هرچه بيشتر در امور مدني واجتماعي دارد. اما ركود نسبي عرصه سياسي گاه تا آنجاست كه نگراني از كم رنگ شدن انگيزه شهروندان براي شركت فعال در فعاليت هاي اجتماعي ومدني را دامن مي زند.
دكتر منصور وثوقي جامعه شناس و استاد دانشگاه تهران، كاهش يا افزايش سطح مشاركت اجتماعي را با كاهش يا افزايش شكاف وفاصله بين ملت و دولت مرتبط مي داند. او بي اعتمادي مردم به دولت ها را عمده ترين دليل عدم استقبال مردم از نهادها و مؤسسات مدني ايجادشده توسط دولت ها ظرف دهه هاي گذشته مي داند.

| تمايل مردم به مشاركت اجتماعي هنوز رضايت بخش نيست. حال آنكه ايران از سابقه شهرنشيني ومدنيت طولاني برخورداراست. آيا اين يك وضعيت غيرمتعارف است؟

* مشاركت اجتماعي همواره در جامعه سنتي روستايي وشهري ايران وجود داشته است. اما مشاركت اجتماعي در قالب مؤسسات و نهادهاي مدني مدرن هنوز هم ضعيف است واين به تضاد و شكاف تاريخي بين دولت و مردم در كشور ما بر مي گردد. در طول تاريخ به دليل وجود حكومت هاي استبدادي و مطلقه كه حقي براي مشاركت مردم در تعيين سرنوشت خود قائل نبودند بي اعتمادي وشكاف عظيمي ميان حكومت ها و دولت ها از يك سو و مردم از سوي ديگر به وجود آمد. به نحوي كه مردم هر عمل حاكمان را در راستاي تثبيت حاكميت قلمداد كرده و مستقيم وغيرمستقيم به مقابله يا دست كم خنثي كردن آن مي انديشيدند. اين رسوبات تاريخي هنوز در ذهن مردم ما وجوددارد و به انحاي مختلف خود را نشان مي دهد.
به دلايل تاريخي خاص وبه دليل تأخري كه جامعه ايران در ورود به دوران مدرن داشته است، نهادها ومؤسسات مدني همانندكشورهاي توسعه يافته غرب سير طبيعي تكامل را طي نكرده ومتناسب با نيازهاي جامعه و از دل آن نجوشيده اند. بنابراين دولت ها در يكي دو قرن گذشته در راستاي تسهيل حركت جامعه به سوي توسعه اجتماعي و اقتصادي، غالباً اقدام به تشكيل مؤسسات ونهادهاي اجتماعي و مدني وابسته به خودكرده اند. طبيعي است كه به دليل همان ذهنيت هاي تاريخي كه مردم ما نسبت به قصد ونيت دولت ها از ايجاد چنين نهادهايي داشته اند تلقي مثبتي نسبت به اينگونه اقدامات دولت وجود نداشته است.
مثلاً شركت هاي تعاوني روستايي كه چند دهه است فعال اند كمابيش از ديد روستائيان، مؤسسات دولتي محسوب مي شوند. به عقيده روستائيان اين مؤسسات موظف اند همانند بانك به آنها اعتبار مالي بدهند. بر همين اساس روستائيان لازم نمي بينند مشاركت در سرمايه گذاري و فعال كردن اين تعاوني ها داشته باشند و به همين دليل تعاوني هاي روستايي دچار ركودهستند.
| جدا از انگيزه واقعي دولت ها درتأسيس نهادها، مؤسسات و انجمن هاي مدرن حدود نيم قرن است كه دولتهاي ايران در حوزه مسائل اجتماعي مبادرت به تأمين نهاد و انجمن كرده اند. چرا اين نهادها دست كم مبنايي براي شكل گيري نهادهاي مردمي نشده اند؟


انجمن رمان 98
انجمن رمان 98 | برترین انجمن رمان نویسی
رمان 98


شكاف دولت ـ ملت و كاهش مشاركت اجتماعي

 
  • تشکر
Reactions: MacTavish

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,644
امتیاز واکنش
13,283
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
* مؤسسات دولتي هنوز در قالب جامعه مدني جا نيفتاده اند. به دليل سلطه همه جانبه دولت و حكومت و تابع نظم و قانون نبودن رفتار حكومت با مردم ـ كه عدم امنيت سرمايه گذاري در ايجاد مؤسسات و نهادهاي غيروابسته به دولت را دامن مي زد ـ مردم تمايلي به تأسيس نهاد نداشته اند. دولت ها هم از اينكه مؤسسات و نهادهاي اجتماعي قدرتمندي شكل بگيرند كه اقتدار آنها رابه چالش بكشند، وحشت داشته و تمايلي به شكل گيري مؤسسات مردمي خودجوش نداشته اند و طي دهه هاي گذشته سعي كرده اند به جاي انجمن ها، نهادها و مؤسسات آزادمردمي، مؤسسات و نهادهاي دولتي يا شبه دولتي را جا بيندازند. نگاه كنيد به انبوه سنديكاها، انجمن ها و... كه اغلب رنگ و بوي دولتي دارند. از مشروطه به اين سو، دولت ها هيچ تمايلي نداشته اند كه مؤسسات مدني و آزاد شكل بگيرند ومردم از طريق اين مؤسسات ونهادها خواست ها و مطالبات خود را پيگيري كنند. حتي در مقطع اصلاحات ارضي مي بينيم كه دولت، مؤسسات و نهادهاي بسياري همانند خانه انصاف، سپاه معلم و... ايجاد مي كند كه عمدتاً در روستاها فعال بودند اما به جاي آنكه نشاندهنده خواست ها و مطالبات مردم باشند و يا دست كم بتواند به تدريج در اين زمينه گام بردارند، صرفاً ابزار دولت براي اعمال سياست هايش بود.


| انجمن هاي خود جوش صدر مشروطيت و يا انجمن ها و نهادها و مؤسسات سال هاي منتهي به ملي شدن صنعت نفت را مي توان ازنمونه هاي نسبتاً موفق مشاركت اجتماعي وسياسي در تاريخ ايران دانست. آيا ركودمشاركت اجتماعي در فاصله بين اين دو مقطع وبعد از آن را عمدتاً به دليل حكومت هاي اقتدارگراي اين مقاطع ارزيابي مي كنيد؟

*بله، انجمن هاي اوايل جنبش مشروطه را كه با الهام از انجمن هاي اروپا شكل گرفت مي توان «گروه هاي ميانجي» ناميد. يعني گروه هايي كه واسطه ارتباط ميان مردم و دولت هستند و هر قدر ارتباط مردم و دولت از طريق اين گروه هاي ميانجي بيشتر باشد تضاد بين ملت ـ دولت كاهش خواهد يافت.اين انجمن ها كه شكل گيري شان مي توانست آغازي براي پيوند دولت و ملت باشد با شروع ديكتاتوري رضاشاه از بين رفتند و دوباره فاصله و شكاف بين دولت و ملت عميق شد و تا سال هاي دهه ۲۰ همين گونه ماند.
در فاصله سال هاي ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ يعني از سقوط رضاشاه تا كودتاي ۲۸ مرداد، به ويژه در دوران حكومت مصدق وملي شدن صنعت نفت دوباره انجمن ها، نهادها و مؤسسات مردمي دركنار احزاب سياسي ومطبوعات آزاد شروع به فعاليت كردند و شكاف بين دولت و ملت و بي اعتمادي مردم نسبت به دولت كاهش يافت كه ثمره آن موفقيت دولت در ملي كردن صنعت نفت و حمايت تام وتمام مردم از دولت در اين زمينه بود.
كودتاي ۲۸ مرداد و نقش بيگانگان در سقوط دولت ملي مصدق بارديگر به افزايش فاصله بين مردم ودولت انجاميد و همچنان كه احزاب سياسي و مطبوعات آزاد به محاق تعطيلي و توقيف رفتند، فعاليت انجمن ها و نهادها ومؤسسات نوپاي اجتماعي نيز كم رنگ شد. حكومت در سال هاي پس از كودتا از نظر مردم مشروعيت نداشت و اعتماد مردم به حكومت بسيار ضعيف بود. به همين دليل به رغم آن همه سروصدا و صرف هزينه به هنگام اصلاحات ارضي و تشكيل سپاه دانش و خانه انصاف وانجمن هاي ديگر مردم از اين اقدام ها استقبال نكردند وحتي خود دولت به دليل خودكامه بودن حاضر به واگذاري بخشي از قدرت خود به اين مؤسسات نشد. مردم فكر مي كردند هدف دولت از تشكيل اين مؤسسات تحت كنترل درآوردن آنها منتهي با ترفندهاي جديد است و واقعاً هم همين گونه بودو يكي از دوره هايي كه دولتي شدن و «اتاتيزم» دركشور گسترش يافت همين دوره بود.
انجمن ها و مؤسسات اجتماعي و سياسي، دولتي بودند، در انتخابات مجلس تقلب مي شد و عناصر ملي نيز در دولت ها حضور نداشتند بنابراين اعتمادي به حكومت نبود.

| ميزان مشاركت اجتماعي و مدني در كشور ما در قياس با كشورهاي توسعه يافته صنعتي، نمودي ندارد. در حالي كه اگر صرفاً وجود حكومت هاي اقتدارگرا را مانع شكل گيري نهادهاي مدني و اجتماعي بگيريم،بسياري از اين كشورها تا نخستين دهه هاي قرن بيستم داراي حكومت هاي اقتدارگرا بوده اند. اين تناقض نيست؟

* ما معمولاً ميزان مشاركت مردم در امور اجتماعي و مدني را در كشور خودمان با ميزان و سطح مشاركت مردم در كشورهاي توسعه يافته اروپايي و حجم نهادها و مؤسسات مدني در اين كشورها مقايسه مي كنيم و بدون درنظر گرفتن تفاوت هاي تاريخي در مسير تكامل اين جوامع با جامعه خودمان، تصور مي كنيم مردم ما در قياس با مردم اين كشورها جوش و خروش و يا تمايلي براي مشاركت هاي مردمي و نوين در امور اجتماعي و مدني ندارند. در صورتي كه ما نسبت به اروپا هنوز درابتداي راه هستيم.
آنها ازدوران انقلاب صنعتي و از قرن هيجدهم نهادها و مؤسسات اجتماعي و مدني را شكل داده اند و اصلاً خود دولت ها در اين كار پيشقدم بوده اند.
اخيراً در مورد تعاوني و تأمين اجتماعي و بيمه هاي روستايي مطالعاتي در مورد روستاهاي فرانسه داشتم ودريافتم كه ناپلئون سوم در مقابل محافل اريستوكرات كه به سختي در مقابل ايجاد صندوق هاي بيمه مخالفت مي كردند، ايستاد و حتي وقتي اين محافل اقدامات او را در اين زمينه تأييد نكردند، امكانات فراواني را در اختيار شخصي به نام« پرون» قرار داد تا اين نهادها را به صورت خصوصي ايجاد كند.


انجمن رمان 98
انجمن رمان 98 | برترین انجمن رمان نویسی
رمان 98


شكاف دولت ـ ملت و كاهش مشاركت اجتماعي

 

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,644
امتیاز واکنش
13,283
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
| در دوران انقلاب و جنگ تحميلي مشاركت اجتماعي مردم در سطح بالايي بود وانگيزه مردم براي حضوردر عرصه هاي مختلف اجتماعي و همياري و تعاون قابل ملاحظه بود، چرا اين حضور مردمي و همياري ها وتعاون، پس از جنگ در قالب نهادهاي مدني سازمان يافته تداوم نيافت؟

* همبستگي اجتماعي در دوران انقلاب يا جنگ بسيار زياد مي شود و جرائم اجتماعي و ناهنجاري ها كاهش مي يابد. زيرا مردم زندگي عادي را براي موفقيت در يك امر مهمتر به حالت تعطيل در مي آورند. شكاف بين دولت و ملت نيز كاهش مي يابد، اما بعداز پايان جنگ تورم، بيكاري، مشكلات جوانان و بحران هاي مختلف ـ كه امروز دامنگير ما هم شده است ـ دوباره اين شكاف را افزايش مي دهد. اگر اين شكاف بـ*ـو*سيله احزاب، انجمن ها، مطبوعات و نهادهاي اجتماعي و مدني پر شود همياري دوران جنگ پس از آن نيز ادامه پيدا خواهد كرد و گرنه حذف اين مؤسسات ميانجي بي اعتمادي، دلسردي و دلزدگي مردم رابيشتر كرده وباعث مي شود آنها تمايلي به مشاركت وسيع وسازماني در قالب نهادهاي مدني واجتماعي نداشته باشند. در چنين شرايطي صرفاً برخي مشاركت هاي مدني و اجتماعي محدود، بدون سازمان غيررسمي در قالب گروه هاي ناشناس و در چارچوب احساسات ملي و ديني، شكل مي گيرد. كما اينكه نمونه هايي از اين نوع مشاركت اجتماعي را مي توانيم در كشور خودمان ببينيم.

| دولت فعلي كه با شعار و برنامه توسعه سياسي و اجتماعي در مسند قدرت قرار گرفته ، اقدامات قابل توجهي از قبيل برگزاري انتخابات شوراها و كمك به شكل گيري نهادهاي مدني و غيردولتي داشته است. براي اينكه اين اقدامات در دراز مدت به ثمر بنشيند چه بايد كرد؟

* دولت براي كمك به افزايش سطح مشاركت اجتماعي و مدني مردم بايد اولاً از طريق راديو، تلويزيون، مجلات و... در مورد زمينه هاي شكل گيري مؤسسات و نهادهاي مدني، نقش وتأثير آنها در زندگي اجتماعي افراد جامعه و كاركردهاي آن، به شهروندان آموزش بدهد و ثانياً با آزادي عمل بيشتر دادن به مردم براي تشكيل نهادهاي ميانجي، انجمن ها، سنديكاها و... ارتباط مردم با هيأت حاكمه را افزايش دهد.
ايجاد فضاي سياسي بازتر به تحقق اين مهم بسيار كمك خواهد كرد . فراموش نكنيم فاصله ميان مردم و هيأت حاكمه، در دراز مدت به بي تفاوتي مزمن مردم نسبت به مشاركت در امور اجتماعي، مدني و سياسي منتهي خواهد شد. و اين درنهايت جامعه را ازدرون خواهد پوساند.برخي مي گويند چگونه درايران سال ۱۳۳۰ كه تعداددانشگاه ها و مدارس كم و سطح سواد و شهرنشيني پايين بود، جنبش ملي شدن صنعت نفت با آن ويژگي ها شكل گرفت؟ يا مي پرسند چطور وقتي دولت مصدق براي جبران كاهش درآمدهايش اقدام به عرضه اوراق قرضه ملي كرد، مردم براي خريد اوراق هجوم آوردند و كسبه و بازاريان پول به حساب دولت ريختند؟ به عبارت ديگر سؤال آنها اين است كه چرا مشاركت سياسي واجتماعي تا اين اندازه بالا بود؟ و پاسخ اين است كه فاصله بين مردم و دولت زياد نبود و مطبوعات، احزاب و نهادهاي اجتماعي و مدني اين فاصله را كم مي كردند. و ديگر اينكه وجود عناصر ملي در حكومت نيز اعتماد مردم به حكومت را افزايش داده بود.

| شما رابـ*ـطه مستقيمي بين مشاركت سياسي و مشاركت اجتماعي قائل هستيد.با اين تعريف آيا پس از بستن مطبوعات و ركود نسبي فضاي سياسي جامعه مي توان نتيجه گيري كرد كه انگيزه مشاركت اجتماعي نيز كاهش يافته است؟

* بله، به روشني ديديم كه با توقيف وبستن مطبوعات، دلسردي و بي اعتمادي بخش هايي از مردم وجوانان نسبت به پاره اي از حاكميت افزايش يافت و ميزان مشاركت چه سياسي و چه اجتماعي با كاهش چشمگير روبرو شد واين خود به كاهش خوش بيني و انعطاف نسل جوان منجر شده است. آثار اين يأس را در صحبت ها و ارتباطات جوانان به راحتي مي توان ديد. ساير اقشار جامعه نيز وضعيت مشابهي دارند. تا قبل از توقيف مطبوعات، صبح ها اطراف كيوسك مطبوعات مملو از حضور مردم بودو هر كس روزنامه موردعلاقه خودرا مي خواند واين روحيه خوش بيني مردم نسبت به آينده بهتر را نويد مي داد اما اين تحول اكنون متوقف شده و ناكام مانده است.



انجمن رمان 98
انجمن رمان 98 | برترین انجمن رمان نویسی
رمان 98


شكاف دولت ـ ملت و كاهش مشاركت اجتماعي

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا