خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
ریگ‌های روان
دیوان و
پریان
بادها و جزر و مد

در دور دست تازه دریا واپس نشسته
و تو
همچون گیاهى آبى که باد به ملایمت نازش کرده است
بر ماسه‏‌هاى بسـ*ـتر برمى‏‌انگیزى به رؤیا
دیوان و پریان
بادها و جزر و مد را

در دوردست تازه دریا واپس نشسته
اما در چشمان نیم‏‌خفته‌‏ى تو
دو موج کوچک به جاى مانده است

دیوان و پریان
بادها و جزر و مد

دو موج کوچک
براى غرقه کردن من...

انجمن رمان نویسی


اشعار ژاک پره ور

 
  • تشکر
Reactions: ~ZaHrA~ و ^moon shadow^

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
رفتم راسته‏‌ى پرنده‌فروش‌‏ها و
پرنده‏‌هایى خریدم
براى تو اى
یار

رفتم راسته‌‏ى گل‌فروش‌‏ها و
گل‏‌هایى خریدم
براى تو اى یار

رفتم راسته‌‏ى آهنگرها و
زنجیرهایى خریدم
زنجیرهاى سنگینى براى تو اى یار

بعد رفتم راسته‌‏ى برده‏‌فروش‏‌ها و
دنبال تو گشتم
اما نیافتم ات اى یار.

انجمن رمان نویسی


اشعار ژاک پره ور

 
  • تشکر
Reactions: ~ZaHrA~ و ^moon shadow^

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
سه کبریت ، یک به یک در شب روشن شد
اولی برای دیدن تمامی صورت تو
دومی برای دیدن چشمانت
سومی برای دیدن
لبانت
و بعد تاریکی غلیظ برای اینکه
به خاطر بسپرم همه را
زمانی که تو را در میان بازوانم گرفته ام

انجمن رمان نویسی


اشعار ژاک پره ور

 
  • تشکر
Reactions: ~ZaHrA~ و ^moon shadow^

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
امروز چه روزى است؟
ما خود تمامى روزهاییم اى دوست
ما خود زندگی ایم به تمامى اى یار
یکدیگر را دوست می داریم و زندگى می کنیم
زندگى می کنیم و یکدیگر را دوست می داریم و
نه می دانیم
زندگى چیست و
نه می دانیم روز چیست و
نه می دانیم عشق چیست؟!

انجمن رمان نویسی


اشعار ژاک پره ور

 
  • تشکر
Reactions: ~ZaHrA~ و ^moon shadow^

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
لبها***یت را بیشتر از تمامی کتاب هایم دوست می دارم
چرا که با لـ*ـب***ان تو
بیش از انکه باید بدانم ، می دانم.
لبهایت را بیشتر از تمامی گل ها دوست می دارم
چرا که لـ*ـب هایت لطیف تر و شکننده تر از تمامی انهاست.
لبهایت را بیش از تمامی کلمات دوست می دارم
چرا که با لبه***ای تو
دیگر نیازی به کلمه ها نخواهم داشت

انجمن رمان نویسی


اشعار ژاک پره ور

 
  • تشکر
Reactions: ~ZaHrA~ و ^moon shadow^

SAEEDEH.T

مدیر بازنشسته رمان۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
21/4/19
ارسال ها
5,684
امتیاز واکنش
25,043
امتیاز
473
زمان حضور
82 روز 12 ساعت 24 دقیقه
نویسنده این موضوع
و گفتی که پرنده ها را دوست داری
اما آن ها را داخل قفس نگه داشتی
تو گفتی که ماهی ها را دوست داری
اما تو آن ها را
سرخ کردی
تو گفتی که گل ها را دوست داری
و تو آن ها را چیدی
پس هنگامی که گفتی مرا دوست داری
من شروع کردم به ترسیدن.

انجمن رمان نویسی


اشعار ژاک پره ور

 
  • تشکر
Reactions: ~ZaHrA~ و ^moon shadow^
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا