خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

Natasha

مدير بازنشسته
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
14/8/19
ارسال ها
394
امتیاز واکنش
8,225
امتیاز
263
محل سکونت
جنوب
زمان حضور
32 روز 7 ساعت 4 دقیقه
نویسنده این موضوع
هنگامی كه یك نفر گرفتار مصیبتی شده

و روی ندانم كاری مصیبت تازه ای هم برای خودش فراهم می كند این مثل را می گویند.

یك قوزی بود كه خیلی غصه می خورد كه چرا قوز دارد؟

یك شب مهتابی از خواب بیدار شد خیال كرد سحر شده، بلند شد رفت حمام.

از سر تون حمام كه رد شد صدای ساز و آواز به گوشش خورد.

اعتنا نكرد و رفت تو. سر بینه كه داشت لـ*ـخت می شد حمامی را خوب نگاه نكرد و ملتفت نشد كه سر بینه نشسته.

وارد گرم خانه كه شد دید جماعتی بزن و بكوب دارند

و مثل اینكه عروسی داشته باشند می زنند و می رقصند.

او هم بنا كرد به آواز خواندن و رقصیدن و خوشحالی كردن.

درضمن اینكه می رقصید دید پاهای آنها سم دارد. آن وقت بود فهمید كه آنها از ما بهتران هستند.

اگر چه خیلی ترسید اما خودش را به خدا سپرد و به روی آنها هم نیاورد.

از ما بهتران هم كه داشتند می زدند و می رقصیدند فهمیدند كه او از خودشان نیست

ولی از رفتارش خوششان آمد و قوزش را برداشتند.

فردا رفیقش كه او هم قوزی بود از او پرسید : «تو چكار كردی كه قوزت صاف شد؟»

او هم ماجرای آن شب را تعریف كرد. چند شب بعد رفیقش رفت حمام. دید باز حضرات آنجا جمع شده اند

خیال كرد كه همین كه برقصد از ما بهتران خوششان می آید.

وقتی كه او شروع كرد به رقصیدن و آواز خواندن و خوشحالی كردن،

از ما بهتران كه آن شب عزادار بودند اوقاتشان تلخ شد.

قوز آن بابا را آوردند گذاشتند بالای قوزش آن وقت بود كه فهمید كار بی مورد كرده، گفت :

«ای وای دیدی كه چه به روزم شد، قوزی بالای قوزم شد !»

رمان ۹۸ | دانلود رمان جدید

رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی


داستان ضرب المثل قوز بالا قوز

 
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا