- عضویت
- 3/10/19
- ارسال ها
- 1,158
- امتیاز واکنش
- 10,559
- امتیاز
- 323
- زمان حضور
- 73 روز 8 ساعت 4 دقیقه
نویسنده این موضوع
1. همه از چیزهایی که نمیشناسند میترسند. مثلاً اکثر مردم به شهرهای پرت رفت و آمد ندارند و بر همین اساس است که فیلمی مثل wrong turn داریم. در صورتی که جنایتهایی که در کوچه پسکوچههای شهرهای خودمان هر روز و هر روز در حال وقوعند، به مراتب ترسناکترند. پس برای این که خواننده را بترسانید باید وارد ناشناختههایش بشوید. اشتباه نکنید منظور من این نیست که الزاماً در مورد یک چیز مبهم صحبت کنید. بلکه از رازهایی صحبت کنید که در نگاه اول چندان روزمره و امکان پذیر به نظر نرسند.
2. البته که همه چیز در قصهی شما باید به نحوی با خواننده سیمپاتی برقرار کند و تا حدی باور پذیر باشد. در واقع ممکن است که وقتی قضیه را زیادی سوررئال کنید، به ترتیبی قسمت «ترس» مغز را غیر فعال نگه دارید. بر همین حساب فضاسازی در داستانهای ترسناک همیشه نقش پررنگی دارد. توصیفات و روند اتفاقات در بسیاری از داستانهای ترسناک عالی طوریست که ما در اوائل داستان با موجودی یکسره مبهم طرف میشویم ولی هر چه که قصه پیش میرود او نیز لمس کردنیتر و درک شدنیتر میگردد. البته نه این که تمام اسرارآمیزیاش حتماً از بین برود که فقط شناساندهتر خواهد شد.
3.یک راه ترسناکتر کردن داستان اینست که شخصیت اصلی یا یکی دیگر از شخصیتها به خطر پیش رو باور داشته باشد یا حتی کسی دائم هشدار بدهد ولی دیگران باورش نکنند. آدمهایی که به یک عقیدهی خاص به شدت باور دارند همیشه پتانسیل خوبی برای ترسناکتر کردن قصه خواهند داشت. یک نمونهی خیلی خوب این نوع از ترسها فیلم The Thingاست.
4. کاراکتر شرور قصه باید منحصر به فرد باشد و تواناییهای خاص خودش رو داشته باشد. البته زیادی معمولی بودن هم ممکن است به خودی خود باعث منحصر به فردیاش شود. در واقع تنها قانون این بخش شاید غافلگیری و حرکت در جهت خلاف جریان باشد.
5.دیوانهها ترسناکند. به فیلم Shining نگاه کنید. مردم از کسانی که به آنها بدببینند و افرادی که پیشبینیناپذیرند میترسند. پس این نیز سوژهی خوبی برای آزار کاراکترها و البته خوانندهها خواهد بود ولی باز نه اینکه یک ضدقهرمان عاقل هرگز ترسآور نباشد.
6. یادتان باشد وقتی یکی در حال خواندن داستانیست، دائم فکر میکند که آن بلاها بر سر خودش میآیند. پس وقتی بلایا نازل شدند ریتم روایت را عجولانه پایین نیاورید و از این فرصت همذاتپنداری بدست آمده کمال بهره را ببرید. صحنههایی که یک دفعهای و غیر منتظره اتفاق میافتند پتانسیل تبدیل شدن به وحشتناکترین ماجراها را دارند. همه از فیلمهای ترسناکی که از اول تا آخر فقط میخواهند بترسانند بیزارند . باید یک دوران لذتی هم برای خواننده در نظر بگیرید که وقتی پایانش فرا رسید خوب لمس کنند که با چه وقایع پلیدی روبرو شدهاند. البته به موقع هم باید صحنهها را نمایشی کنید و به روند ماجراها نیز سرعت بدهید.
7. هنر اصلی شما وقتی رو میشود که همیشه دقیقاً همان موقع که قلب خواننده از ترس میایستد بدون این که آرامش خودتان را از دست بدهید حالیاش کنید که «قراره وضع بدتر شه» . اگر متوجه نشدید یک نگاه به فیلم Alien بیندازید که در هر مرحلهی رشد آن موجود شنیع، بدبیاریهای آیندهی کاراکترهای اصلی فریاد زده میشود.
8. و نکته ی آخر پیدا کردن وحشتهای جمعی و فرمولهای بومی است. مطمئن باشید شما به اندازهی یک ژاپنی از یک فیلم ترسناک ژاپنی نمیترسید و به اندازه یک آمریکایی هم از ژانر وحشتیهای هالیوود شوکه نمیشوید. دنبال ترسهای زیستی و جغرافیایی عمیق بگردید و عمیقترین غرایز دلهرهآور را واکاوی کنید. ترسی که شما از یک حمام عمومی خالی دارید شاید قابل ترجمه نباشد ولی ترسی شاید اصیل تر از وحشتتان در مواجهه با یک دراکولا باشد.
انجمن رمان نویسی
2. البته که همه چیز در قصهی شما باید به نحوی با خواننده سیمپاتی برقرار کند و تا حدی باور پذیر باشد. در واقع ممکن است که وقتی قضیه را زیادی سوررئال کنید، به ترتیبی قسمت «ترس» مغز را غیر فعال نگه دارید. بر همین حساب فضاسازی در داستانهای ترسناک همیشه نقش پررنگی دارد. توصیفات و روند اتفاقات در بسیاری از داستانهای ترسناک عالی طوریست که ما در اوائل داستان با موجودی یکسره مبهم طرف میشویم ولی هر چه که قصه پیش میرود او نیز لمس کردنیتر و درک شدنیتر میگردد. البته نه این که تمام اسرارآمیزیاش حتماً از بین برود که فقط شناساندهتر خواهد شد.
3.یک راه ترسناکتر کردن داستان اینست که شخصیت اصلی یا یکی دیگر از شخصیتها به خطر پیش رو باور داشته باشد یا حتی کسی دائم هشدار بدهد ولی دیگران باورش نکنند. آدمهایی که به یک عقیدهی خاص به شدت باور دارند همیشه پتانسیل خوبی برای ترسناکتر کردن قصه خواهند داشت. یک نمونهی خیلی خوب این نوع از ترسها فیلم The Thingاست.
4. کاراکتر شرور قصه باید منحصر به فرد باشد و تواناییهای خاص خودش رو داشته باشد. البته زیادی معمولی بودن هم ممکن است به خودی خود باعث منحصر به فردیاش شود. در واقع تنها قانون این بخش شاید غافلگیری و حرکت در جهت خلاف جریان باشد.
5.دیوانهها ترسناکند. به فیلم Shining نگاه کنید. مردم از کسانی که به آنها بدببینند و افرادی که پیشبینیناپذیرند میترسند. پس این نیز سوژهی خوبی برای آزار کاراکترها و البته خوانندهها خواهد بود ولی باز نه اینکه یک ضدقهرمان عاقل هرگز ترسآور نباشد.
6. یادتان باشد وقتی یکی در حال خواندن داستانیست، دائم فکر میکند که آن بلاها بر سر خودش میآیند. پس وقتی بلایا نازل شدند ریتم روایت را عجولانه پایین نیاورید و از این فرصت همذاتپنداری بدست آمده کمال بهره را ببرید. صحنههایی که یک دفعهای و غیر منتظره اتفاق میافتند پتانسیل تبدیل شدن به وحشتناکترین ماجراها را دارند. همه از فیلمهای ترسناکی که از اول تا آخر فقط میخواهند بترسانند بیزارند . باید یک دوران لذتی هم برای خواننده در نظر بگیرید که وقتی پایانش فرا رسید خوب لمس کنند که با چه وقایع پلیدی روبرو شدهاند. البته به موقع هم باید صحنهها را نمایشی کنید و به روند ماجراها نیز سرعت بدهید.
7. هنر اصلی شما وقتی رو میشود که همیشه دقیقاً همان موقع که قلب خواننده از ترس میایستد بدون این که آرامش خودتان را از دست بدهید حالیاش کنید که «قراره وضع بدتر شه» . اگر متوجه نشدید یک نگاه به فیلم Alien بیندازید که در هر مرحلهی رشد آن موجود شنیع، بدبیاریهای آیندهی کاراکترهای اصلی فریاد زده میشود.
8. و نکته ی آخر پیدا کردن وحشتهای جمعی و فرمولهای بومی است. مطمئن باشید شما به اندازهی یک ژاپنی از یک فیلم ترسناک ژاپنی نمیترسید و به اندازه یک آمریکایی هم از ژانر وحشتیهای هالیوود شوکه نمیشوید. دنبال ترسهای زیستی و جغرافیایی عمیق بگردید و عمیقترین غرایز دلهرهآور را واکاوی کنید. ترسی که شما از یک حمام عمومی خالی دارید شاید قابل ترجمه نباشد ولی ترسی شاید اصیل تر از وحشتتان در مواجهه با یک دراکولا باشد.
چند نکته برای نوشتن داستان ترسناک
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com