خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,644
امتیاز واکنش
13,283
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
در توضيح هويت ايراني بحث‌هاي متعددي صورت گرفته است. من بدون اينكه به نظام‌هاي مفهومي و بحث و مناقشات شكل‌گرفته به لحاظ تاريخي اشاره كنم، به سرعت با ارائه يك سنخ‌شناسي كلي و سطحي به معنايي كه از دولت در ايران جاري و ساري است، اشاره مي‌كنم زيرا معتقدم جامعه ايراني را با وجود تاكيد و توجه به حوزه دين و خانواده، بدون توجه به ساحت دولت و نظام سياسي نمي‌توان فهميد و هر نوع داوري‌اي كه بي‌اعتناي به اين حوزه باشد، موجب گمراهي خواهد شد. از طرف ديگر هر نوع روايت و تصوير نادرست در اين حوزه نيز موجب خواهد شد ديگر حوزه‌ها و عرصه‌ها از قبيل دين و خانواده و مناسبات في‌مابين بد فهميده شود.

در يك نگاه كلي ما با سه جريان و داعيه در مورد ايران و دولت ايراني روبه‌رو هستيم؛ ملي‌گرايان، اسلامگرايان و مدعيان عقب‌ماندگي ايران. ملي‌گرايان باستاني، ايران و هويت ايراني را امري تاريخي و پيوسته با معنايي از ملت ايران با مركزيت شاه و نظام سياسي خاص شاهنشاهي تعريف كرده‌اند. آنها در تاريخ معاصر سياسي ايران، هويت ايراني را با ارجاع به تاريخ كهن باستاني ريشه در نظام شاهنشاهي و بوروكراسي و فرهنگ ايراني و قلمرو تعريف مي‌كردند. در مقابل، اسلامگرايان در تعارض با نگاه ملي‌گرايان، بر سنت و فرهنگ اسلامي كه معارض با مليت و ايرانيت است، تاكيد كرده و ايران را از زمان ورود اسلام، ايران تعريف و تشريح كرده‌اند. از نظر اين گروه ايران به دليل اسلامي ‌شدنش، ايران مانده است والا دچار انحطاط فرهنگي و اجتماعي مي‌شد. از نظر آنها ايران با قبول اسلام است كه توانست از انحطاط دوره ساسانيان جان سالم به در برده و به عنوان كشوري بزرگ و بااهميت باقي بماند.

همچنين اين ادعا وجود دارد كه هر نوع ميل به ملي‌گرايي در طول 14 قرن گذشته زمينه بازگشت به دوره انحطاط بوده است. در كنار اين دو جريان انديشه‌اي و سياسي، جريان رقيبي شكل گرفته كه كمتر به طور آشكار به دعواي مطرح شده تحت عنوان «مليت و دين» وارد شده و اصل حيات ايراني را مورد سوال قرار داده است. اگرچه دو جريان قبلي (ملي‌گرايي و اسلامگرايي) بر وجود حيات ايراني به هر شكل و جهت‌گيري باور داشته و حداقل حيات ملي يا ديني براي ايران قائل بوده‌اند، ولي رويكرد و جريان انديشه‌اي و سياسي جديد هيچ اصل و قاعده‌اي را كه نشان از حيات ايران و ايراني باشد، به رسميت نشناخته‌اند. من در كل اين جريان فكري و سياسي را جريان و پارادايم «عقب‌ماندگي» نامگذاري كرده‌ام زيرا اصلي كه جريان‌ها و افراد مهم متعدد در درون اين پارادايم به آن باور داشته و در جهت اشاعه آن نيز اقدام كرده‌اند، باور به بي‌اصالتي ايران و ايراني است؛ باور به بي‌فرهنگي و بي‌ثباتي و بي‌قاعدگي و استمرار جريان سقوط و تكرار جريان فروپاشي. اين گروه از افراد و متفكران، ايرانيان را مردماني ضعيف، بي‌جهت و نظر، تابع قدرت حاكم از هر نوع و سبك و مذبذب، سلطه‌جو، احساسي، و مطيع قدرت‌هاي مركزي معرفي كرده‌اند. از نظر اين جريان در فضايي به نام ايران، جايي براي جامعه ايراني وجود ندارد. درست است كه افراد ايراني وجود دارند، ولي به دليل ناتواني در عمل اجتماعي امكان اجتماع براي آنان وجود نداشته و كمتر توانسته‌اند عمل پيوسته و همگرايانه براي دستيابي به هدفي مشخص و معين و عقلاني داشته باشند. اگر هم حادثه‌اي و عملي از ايرانيان در گذر زمان به وقوع پيوسته است، ريشه در احساس و عواطف داشته كه حاصل آن نيز استقرار نظام سياسي ضدمردم و سلطه‌گرا بوده است.


انجمن رمان 98 | برترین انجمن رمان نویسی
رمان 98


| هويت ايراني و دولت ايراني |

 

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,644
امتیاز واکنش
13,283
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
در بيان اينكه هويت ايراني چه ويژگي‌هايي دارد، بين سه گروه و حوزه انديشه‌اي و سياسي اختلاف نظر وجود دارد. ملي‌گرايان باستاني، هويت ايراني را بر اساس عمل شاهي مي‌شناسند در حالي كه اسلامگرايان هويت ايراني را بر اساس اسلام و فرهنگ اسلامي صرف معرفي مي‌كنند و مدافعان پارادايم عقب‌ماندگي هويتي براي ايرانيان قائل نشده و آنها را ملتي با سابقه نزاع‌هاي مكرر و بي‌حاصل از يك طرف و در دوره جديد درگير آشوب‌‌هايي كه انقلاب خوانده شده است و اساس آنها هيجان‌ها و احساسات فردي و گروهي بوده، مي‌خوانند.

هر يك از فضاهاي فكري و سياسي سه‌گانه اشاره شده در مقابل اينكه «وضعيت دولت در ايران چگونه بوده و هست؟» دعوي مستقلي ارائه داده‌اند. ملي‌گرايان دولت ايراني را با حضور شاه و بوروكراسي عريض و طويل كه حكايت از جاه و جبروت شاهنشاهي است، تعبير كرده‌اند.

در مقابل اسلامگرايان سنتي، دولت در ايران را امري مقدس و ريشه‌دار در سنت‌هاي اجتماعي دانسته‌اند، در حالي كه جريان‌هاي انديشه‌اي و سياسي مرتبط با پارادايم عقب‌ماندگي دولت ايراني را در اساس متاثر از فروپاشي پيشين و در مسير فروپاشي جديد مي‌دانند زيرا دولت را محل ظهور و بروز شخصيت‌هاي ناتوان و زورگو و چپاول‌گر مي‌شناسند. در كل ادعاي اصلي در اين نظرگاه اين است كه دولت‌هاي گذشته در ايران به دليل ضعف نظام اجتماعي و فقدان نيروهاي اجتماعي و وجود فرهنگ استبدادي، سلطه‌گر و درنده‌خو بوده‌اند. هر كس كه در ايران به حاكميت رسيده است، زورگو و مستبد بوده و در مقابل هر نوع حادثه و حركت اجتماعي، اگر امكان بروز و ظهور يافته است، به طور قهرآميز برخورد كرده و به نابودي زمينه‌ها و شرايط بروز جامعه‌اي باز و مردمي اقدام كرده است. به دليل تعامل بين مردم و نظام سياسي با محوريت فرهنگ استبدادي، برخورد حاكمان با جامعه نيز قهري و انتقامي بوده است. ادعا شده است سنت‌هاي جامعه ايراني زورگويي شاهان و حاكمان بر مردم و گروه‌هاي اجتماعي را مشروع جلوه داده و حاكمان نيز از طريق سلطه بر فرهنگ و حافظان آنها، فضاي بقاي استبداد را ممكن‌تر ساخته‌اند و در نتيجه اعتراض مردم در مقابل زورگويان نيز در مسير تخريب و نابودي سير كرده است كه حاصل آن، فروپاشي مكرر نظام سياسي و توليدات و كارهاي آن بوده است. اين نوع عمل دوطرفه ريشه در وجود جامعه‌اي ضعيف دارد كه امكان ظهور نهادهاي اجتماعي موثر را فراهم نمي‌كرده كه در نهايت زمينه ظهور مستبد و بقاي آن را فراهم كرده است.

در نتيجه ظهور و عمل و بقاي استبداد ريشه در ساختارهاي اجتماعي و فضاهاي فرهنگي ايرانيان داشته. اما اينكه حاكم در ايران چه مشخصاتي داشته و دارد، نيز از طرف هر يك از جريان‌هاي سه‌گانه فوق، روايت‌هاي متعدد ارائه شده است. در بيان اولي‌ها و دومي‌ها، حاكمان نمايندگان جامعه هستند و در جهت بقاي شرايط اعتدال ضروري، در حالي كه در بيان سومي‌ها، حاكمان نماينده جهل و ناداني جامعه بوده‌اند و در نتيجه نيز ساحت ناداني و جهل همراه با زورگويي داشته‌اند و تعارض و تزاحم و در نهايت فروپاشي طرفيني بروز و ظهور مي‌كند.

از نظر اين نگاه و پارادايم، راه نجاتي براي برون‌رفت از اين چرخه جهل و تبعيت و ظلم و جور وجود نداشته الا فروپاشي‌هاي مكرر. اين است كه بسياري از مدعيان و صاحب‌نظران ايراني و غيرايراني اين پارادايم شكل‌گيري هر نوع نظام سياسي را مقدمه فروپاشي آن مي‌دانستند. اين نگاه به چندين دليل عمده مورد طلب بسياري از اصحاب انديشه و سياست در ايران شده و در نتيجه به سياستگذاري، توليد كالاهاي فرهنگي و بروز و ظهور فرهنگ سياسي انجاميده است:

انجمن رمان 98 | برترین انجمن رمان نویسی
رمان 98


| هويت ايراني و دولت ايراني |

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا