- عضویت
- 6/2/20
- ارسال ها
- 7,624
- امتیاز واکنش
- 13,279
- امتیاز
- 428
- زمان حضور
- 82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
در توضيح هويت ايراني بحثهاي متعددي صورت گرفته است. من بدون اينكه به نظامهاي مفهومي و بحث و مناقشات شكلگرفته به لحاظ تاريخي اشاره كنم، به سرعت با ارائه يك سنخشناسي كلي و سطحي به معنايي كه از دولت در ايران جاري و ساري است، اشاره ميكنم زيرا معتقدم جامعه ايراني را با وجود تاكيد و توجه به حوزه دين و خانواده، بدون توجه به ساحت دولت و نظام سياسي نميتوان فهميد و هر نوع داورياي كه بياعتناي به اين حوزه باشد، موجب گمراهي خواهد شد. از طرف ديگر هر نوع روايت و تصوير نادرست در اين حوزه نيز موجب خواهد شد ديگر حوزهها و عرصهها از قبيل دين و خانواده و مناسبات فيمابين بد فهميده شود.
در يك نگاه كلي ما با سه جريان و داعيه در مورد ايران و دولت ايراني روبهرو هستيم؛ مليگرايان، اسلامگرايان و مدعيان عقبماندگي ايران. مليگرايان باستاني، ايران و هويت ايراني را امري تاريخي و پيوسته با معنايي از ملت ايران با مركزيت شاه و نظام سياسي خاص شاهنشاهي تعريف كردهاند. آنها در تاريخ معاصر سياسي ايران، هويت ايراني را با ارجاع به تاريخ كهن باستاني ريشه در نظام شاهنشاهي و بوروكراسي و فرهنگ ايراني و قلمرو تعريف ميكردند. در مقابل، اسلامگرايان در تعارض با نگاه مليگرايان، بر سنت و فرهنگ اسلامي كه معارض با مليت و ايرانيت است، تاكيد كرده و ايران را از زمان ورود اسلام، ايران تعريف و تشريح كردهاند. از نظر اين گروه ايران به دليل اسلامي شدنش، ايران مانده است والا دچار انحطاط فرهنگي و اجتماعي ميشد. از نظر آنها ايران با قبول اسلام است كه توانست از انحطاط دوره ساسانيان جان سالم به در برده و به عنوان كشوري بزرگ و بااهميت باقي بماند.
همچنين اين ادعا وجود دارد كه هر نوع ميل به مليگرايي در طول 14 قرن گذشته زمينه بازگشت به دوره انحطاط بوده است. در كنار اين دو جريان انديشهاي و سياسي، جريان رقيبي شكل گرفته كه كمتر به طور آشكار به دعواي مطرح شده تحت عنوان «مليت و دين» وارد شده و اصل حيات ايراني را مورد سوال قرار داده است. اگرچه دو جريان قبلي (مليگرايي و اسلامگرايي) بر وجود حيات ايراني به هر شكل و جهتگيري باور داشته و حداقل حيات ملي يا ديني براي ايران قائل بودهاند، ولي رويكرد و جريان انديشهاي و سياسي جديد هيچ اصل و قاعدهاي را كه نشان از حيات ايران و ايراني باشد، به رسميت نشناختهاند. من در كل اين جريان فكري و سياسي را جريان و پارادايم «عقبماندگي» نامگذاري كردهام زيرا اصلي كه جريانها و افراد مهم متعدد در درون اين پارادايم به آن باور داشته و در جهت اشاعه آن نيز اقدام كردهاند، باور به بياصالتي ايران و ايراني است؛ باور به بيفرهنگي و بيثباتي و بيقاعدگي و استمرار جريان سقوط و تكرار جريان فروپاشي. اين گروه از افراد و متفكران، ايرانيان را مردماني ضعيف، بيجهت و نظر، تابع قدرت حاكم از هر نوع و سبك و مذبذب، سلطهجو، احساسي، و مطيع قدرتهاي مركزي معرفي كردهاند. از نظر اين جريان در فضايي به نام ايران، جايي براي جامعه ايراني وجود ندارد. درست است كه افراد ايراني وجود دارند، ولي به دليل ناتواني در عمل اجتماعي امكان اجتماع براي آنان وجود نداشته و كمتر توانستهاند عمل پيوسته و همگرايانه براي دستيابي به هدفي مشخص و معين و عقلاني داشته باشند. اگر هم حادثهاي و عملي از ايرانيان در گذر زمان به وقوع پيوسته است، ريشه در احساس و عواطف داشته كه حاصل آن نيز استقرار نظام سياسي ضدمردم و سلطهگرا بوده است.
انجمن رمان 98 | برترین انجمن رمان نویسی
رمان 98
در يك نگاه كلي ما با سه جريان و داعيه در مورد ايران و دولت ايراني روبهرو هستيم؛ مليگرايان، اسلامگرايان و مدعيان عقبماندگي ايران. مليگرايان باستاني، ايران و هويت ايراني را امري تاريخي و پيوسته با معنايي از ملت ايران با مركزيت شاه و نظام سياسي خاص شاهنشاهي تعريف كردهاند. آنها در تاريخ معاصر سياسي ايران، هويت ايراني را با ارجاع به تاريخ كهن باستاني ريشه در نظام شاهنشاهي و بوروكراسي و فرهنگ ايراني و قلمرو تعريف ميكردند. در مقابل، اسلامگرايان در تعارض با نگاه مليگرايان، بر سنت و فرهنگ اسلامي كه معارض با مليت و ايرانيت است، تاكيد كرده و ايران را از زمان ورود اسلام، ايران تعريف و تشريح كردهاند. از نظر اين گروه ايران به دليل اسلامي شدنش، ايران مانده است والا دچار انحطاط فرهنگي و اجتماعي ميشد. از نظر آنها ايران با قبول اسلام است كه توانست از انحطاط دوره ساسانيان جان سالم به در برده و به عنوان كشوري بزرگ و بااهميت باقي بماند.
همچنين اين ادعا وجود دارد كه هر نوع ميل به مليگرايي در طول 14 قرن گذشته زمينه بازگشت به دوره انحطاط بوده است. در كنار اين دو جريان انديشهاي و سياسي، جريان رقيبي شكل گرفته كه كمتر به طور آشكار به دعواي مطرح شده تحت عنوان «مليت و دين» وارد شده و اصل حيات ايراني را مورد سوال قرار داده است. اگرچه دو جريان قبلي (مليگرايي و اسلامگرايي) بر وجود حيات ايراني به هر شكل و جهتگيري باور داشته و حداقل حيات ملي يا ديني براي ايران قائل بودهاند، ولي رويكرد و جريان انديشهاي و سياسي جديد هيچ اصل و قاعدهاي را كه نشان از حيات ايران و ايراني باشد، به رسميت نشناختهاند. من در كل اين جريان فكري و سياسي را جريان و پارادايم «عقبماندگي» نامگذاري كردهام زيرا اصلي كه جريانها و افراد مهم متعدد در درون اين پارادايم به آن باور داشته و در جهت اشاعه آن نيز اقدام كردهاند، باور به بياصالتي ايران و ايراني است؛ باور به بيفرهنگي و بيثباتي و بيقاعدگي و استمرار جريان سقوط و تكرار جريان فروپاشي. اين گروه از افراد و متفكران، ايرانيان را مردماني ضعيف، بيجهت و نظر، تابع قدرت حاكم از هر نوع و سبك و مذبذب، سلطهجو، احساسي، و مطيع قدرتهاي مركزي معرفي كردهاند. از نظر اين جريان در فضايي به نام ايران، جايي براي جامعه ايراني وجود ندارد. درست است كه افراد ايراني وجود دارند، ولي به دليل ناتواني در عمل اجتماعي امكان اجتماع براي آنان وجود نداشته و كمتر توانستهاند عمل پيوسته و همگرايانه براي دستيابي به هدفي مشخص و معين و عقلاني داشته باشند. اگر هم حادثهاي و عملي از ايرانيان در گذر زمان به وقوع پيوسته است، ريشه در احساس و عواطف داشته كه حاصل آن نيز استقرار نظام سياسي ضدمردم و سلطهگرا بوده است.
انجمن رمان 98 | برترین انجمن رمان نویسی
رمان 98
| هويت ايراني و دولت ايراني |
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com