- عضویت
- 20/8/18
- ارسال ها
- 8,710
- امتیاز واکنش
- 29,625
- امتیاز
- 473
- سن
- 24
- محل سکونت
- کویِ دوست
- زمان حضور
- 207 روز 9 ساعت 43 دقیقه
نویسنده این موضوع
تاریخ مردوک مردوکیان و ضحاک ضحاکیان و اژی دهاک و آزتک و مایا، بسیاری بدرستی از مردک و مردوکیان نمی دانند، و عکس بت ها و الهه های مختلف بین النهرین را بجای مردوک می گویند. همچنین از ضحاک و ضحاکیان بدرستی نمی دانند، و درباره آنها داستان گویی های بر اساس داستان های تاریخی می کنند.
از مردوک در ادبیات و تاریخ ایران زیاد نوشته شده است، در کتاب اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست:
ــ مظهر مردوک شبیه دو مار سیاه است.
بفرمود تا دیو چون جفت اوی <><> همی بـ*ـو*سه ای داد بر کتف اوی
دو مار سیاه از دو کتفش برست <><> غمی گشت و از هر سویی چاره جست
مردوک آزتک و مایا
بمنظور یافتن تعریف های واقعی تر از مردوک بهتر است سری به نقاط تمدن های آزتک و مایا و اینکا و بالی بزنیم، در مکان های تاریخی این تمدن ها، بسیار نزدیکتر از تاریخ بابل می توانیم درباره مردوک تحقیق کنیم.
عکس دو ساختمان مردوک یا مار دوش در دوران مایا و بالی
این نوع ساختمان های هرمی شکل دو دوش دارد، که بر هر دوش یک مار است، هر مار به مفهوم یک فصل منطقه حاره است.در هزاره های اول خورشیدی ایرانی،حوزه خلیج فارس منطقه حاره ای بود. زمان مراسم، در دهان مارها آتش روشن می کردند. در دوران بابل بین النهرین این آتش با کمک نفت بود، و در بسیاری جاها از الیاف و هیزم استفاده می شد. این آتش و مار را آذر دهان یا آزی دهاک می گفتند، که با تغییر آوا اژدها گردید.
این ساختمان های هرمی 7 و 12 تا 365 پله داشته است، در بالای آن تعدادی بت از خدایان یا الهه ها نگه می داشتند. در بابل با شکل گرفتن زبان عربی، آذی دهان، کم کم به ضحاک تغییر نام داد. ضحاک به معنی سایه یا حاشیه خدا است، در طول تاریخ بیشتر بزرگان دینی، از این گونه لقبها برای خود بر می گزیدند.
ضحاک = زه = حاشیه + هاک = اک = هک = بزرگ، خدا، ضحاک = حاشیه خدا.
بنا به نوشته های کتاب های تاریخی سنتی بابلی ها، مدی و دارای کیان ایرانی بودند. ضحاک نام فرمانروایان بود، نام شخص نبود. همانطور که قبلاً نوشتم، این نام مترادف با ساختار آذی دهان شد.
در بالای این ساختمان های ماردوش آزتکی یا مایایی، هر صبح دو جوان را از پله ها تا بالا می بردند، و در تـ*ـخت سنگی می خواباندند و قربانی می کردند. در ابتدا با چاقو های سنگی قلب آنها را در می آوردند، و سپس سر آنها را می بریده، و از بالای پله ها به پائین پرت می کردند، و پائین در میان نیایشگران صبح می افتاد. سپس قلب در آورده شده آن دو جوان را، رو به آسمان می گرفتند، و ضمن خواندن دعا در سینی گذاشته، و به پائین می آوردند، و در آتش دهانه دو ما یا اژدها می انداختند. البته نوع ساختمانها و مراسم در مناطق و زمان های دور و نزدیک کمی متفاوت بود، ولی همه مراسم مردوکی بازمانده از دوران کهن بود.
از مردوک در ادبیات و تاریخ ایران زیاد نوشته شده است، در کتاب اسکندر تاریخ ایران الکساندر یونانی نیست:
ــ مظهر مردوک شبیه دو مار سیاه است.
بفرمود تا دیو چون جفت اوی <><> همی بـ*ـو*سه ای داد بر کتف اوی
دو مار سیاه از دو کتفش برست <><> غمی گشت و از هر سویی چاره جست
مردوک آزتک و مایا
بمنظور یافتن تعریف های واقعی تر از مردوک بهتر است سری به نقاط تمدن های آزتک و مایا و اینکا و بالی بزنیم، در مکان های تاریخی این تمدن ها، بسیار نزدیکتر از تاریخ بابل می توانیم درباره مردوک تحقیق کنیم.
عکس دو ساختمان مردوک یا مار دوش در دوران مایا و بالی
این نوع ساختمان های هرمی شکل دو دوش دارد، که بر هر دوش یک مار است، هر مار به مفهوم یک فصل منطقه حاره است.در هزاره های اول خورشیدی ایرانی،حوزه خلیج فارس منطقه حاره ای بود. زمان مراسم، در دهان مارها آتش روشن می کردند. در دوران بابل بین النهرین این آتش با کمک نفت بود، و در بسیاری جاها از الیاف و هیزم استفاده می شد. این آتش و مار را آذر دهان یا آزی دهاک می گفتند، که با تغییر آوا اژدها گردید.
این ساختمان های هرمی 7 و 12 تا 365 پله داشته است، در بالای آن تعدادی بت از خدایان یا الهه ها نگه می داشتند. در بابل با شکل گرفتن زبان عربی، آذی دهان، کم کم به ضحاک تغییر نام داد. ضحاک به معنی سایه یا حاشیه خدا است، در طول تاریخ بیشتر بزرگان دینی، از این گونه لقبها برای خود بر می گزیدند.
ضحاک = زه = حاشیه + هاک = اک = هک = بزرگ، خدا، ضحاک = حاشیه خدا.
بنا به نوشته های کتاب های تاریخی سنتی بابلی ها، مدی و دارای کیان ایرانی بودند. ضحاک نام فرمانروایان بود، نام شخص نبود. همانطور که قبلاً نوشتم، این نام مترادف با ساختار آذی دهان شد.
در بالای این ساختمان های ماردوش آزتکی یا مایایی، هر صبح دو جوان را از پله ها تا بالا می بردند، و در تـ*ـخت سنگی می خواباندند و قربانی می کردند. در ابتدا با چاقو های سنگی قلب آنها را در می آوردند، و سپس سر آنها را می بریده، و از بالای پله ها به پائین پرت می کردند، و پائین در میان نیایشگران صبح می افتاد. سپس قلب در آورده شده آن دو جوان را، رو به آسمان می گرفتند، و ضمن خواندن دعا در سینی گذاشته، و به پائین می آوردند، و در آتش دهانه دو ما یا اژدها می انداختند. البته نوع ساختمانها و مراسم در مناطق و زمان های دور و نزدیک کمی متفاوت بود، ولی همه مراسم مردوکی بازمانده از دوران کهن بود.
تاریخ مردوک مردوکیان و ضحاک ضحاکیان
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com