- عضویت
- 26/7/18
- ارسال ها
- 1,087
- امتیاز واکنش
- 20,429
- امتیاز
- 368
- محل سکونت
- به تو چه من از کجام
- زمان حضور
- 15 روز 17 ساعت 38 دقیقه
نویسنده این موضوع
گویش پارسی درباری یا دری، همانطور که از نامش برمیآید، بیشتر در دربار پادشاهان ساسانی بهکار میرفت. مطابق با گفتهٔ ابن مقفع، در اواخر عصر ساسانی دو شاخه از زبان پارسی در میان مردم کاربرد داشت که به آنها بهاختصار پارسی (پهلوی) و دری (پارسی درباری) میگفتند. پارسی یا همان زبان پهلوی (پارسی میانه) بیشتر در میان موبدان، دانشمندان و مردم استان پارس کاربرد داشت و دری را مردم شهرهای مداین و در دربار پادشاهان ساسانی بکار میبردند. با اینحال تردیدی نیست که کماکان زبان رسمی و اجرایی ساسانیان، پارسی میانه یا همان پهلوی بود.[۶][۷]
زبان پارسی دری، علاوه بر دربار پادشاهان ساسانی، در بخشهای شرقی امپراطوری ایران (خراسان) هم رواج داشت.[۸] پس از تازش عربان تا زمان یعقوب لیث، زبان رسمی حکمرانانی که بر ایرانزمین حکومت میکردند، زبان عربی بود در این دوران سختگیریهای فراوانی از سوی حکمرانان برای بکار بردن زبان پارسی وجود داشت. (یعقوب لیث) نخستین کسی بود که زبان پارسی را ۲۰۰ سال پس از ورود اسلام به ایران، بهعنوان زبان رسمی ایران اعلام کرد و پس از آن دیگر کسی حق نداشت در دربار او به زبانی غیر از پارسی سخن بگوید.[۹]
دکتر محسن ابوالقاسمی در کتاب «تاریخ زبان پارسی» آوردهاست:
«در سال ۲۵۴ هجری، یعقوب لیث صفار، دولت مستقل ایران را در شهر زرنجسیستان تأسیس کرد و زبان پارسی دری را زبان رسمی کرد که این رسمیت تا کنون ادامه دارد.»
در زبان فارسی از هر دو عنوان «پارسی» و «دری» و گاه «پارسی دری» برای زبان فارسی امروزی استفاده میکنند. در ادبیات پارسی هم واژه پارسی و دری را به یک معنا بهکار میبرند. برای نمونه، بیت معروف از ناصر خسرو قبادیانی، که مداحی شعرا و اشعار عنصری در وصفسلطان محمود غزنوی را نکوهش میکند:
من آنم که در پای خوکان نریزممر این قیمتی دُرّ لفظ دری را
و در جای دیگر به دیوان خود در دو زبان پارسی و تازی اشاره میکند:
بخوان هر دو دیوانِ من تا ببینییکی گشته با عنصری بُحتری را
و درست همین نکته است که میگوید:
اشعار به پارسیّ و تازیبرخوان و بدار یادگارم
ابن سینا در مقدمهٔ دانشنامه علایی خود مینویسد: «زندگانیش دراز باد و بخت پیروز، پادشاهیش برافزون. آمد به من بنده و خادم درگاه وی، که یافته امان در خدمت وی. همه کامهای خویش، از ایمنی و بزرگی و شکوه و کفایت و پرداختن به علم و نزدیک داشتن، که باید مر خادمانِ مجلس وی را کتابی تصنیف کنیم به پارسی دری.»
حکیم مَیسَری در دیباچهٔ کتاب دانشنامهٔ پزشکی خود، تصمیم میگیرد که پارسی بنویسند و نه تازی؛ و این اشعار را در این مورد سرودهاست:
بگویم تازی ار نه پارسینغزز هر در من بگویم مایه و مغزوُ پس گفتم زمینِ ماست ایرانکه بیش از مردمانش پارسیدانوُگر تازی کنم نیکو نباشدکه هر کس را از او نیرو نباشددری گویمش تا هرکس بداندوُ هرکس بر زبانش بر، براند
بنابر نظر المقدسی و المسعودی، پارسی دری یک نوع از پارسی است. المقدسی نیز ایران را به هشت بخش تقسیم کردهاست و آذربایجان را از اقالیم ایران (عجم) میشمرد و در رابـ*ـطه با این ناحیه مینویسد: «زبان این اقالیم هشتگانه ایرانی (عجمی) جز اینکه برخی از آنها دری و بعضی لهجات پیچیده و همه آنها پارسی خوانده میشوند».[۱۲]
ابو الحسن مسعودی در التنبیه و الاشراف مینویسد: «پارسیان قومی بودند که قلمروشان دیار جبال بود از ماهات و غیره و آذربایجان تا مجاور ارمنیه و اران و بیلقان تا دربند که باب و ابواب است و ری و طبرستان و مسقط و شابران و گرگان و ابرشهر که نیشابور است و هرات و مرو و دیگر ولایتهای خراسان و سیستان و کرمان و پارس و اهواز با دیگر سرزمین عجمان که در وقت حاضر به این ولایتها پیوستهاست، همهٔ این ولایتها یک مملکت بود، پادشاهاش یکی بود و زباناش یکی بود، فقط در بعضی کلمات تفاوت داشتند، زیرا وقتی حروفی که زبان را بدان مینویسند یکی باشد، زبان یکی است وگر چه در چیزهای دیگر تفاوت داشته باشد، چون پهلوی و دری و آذری و دیگر زبانهای پارسی.»
در شاهنامه، نام این زبان «پارسی دری» نوشته شدهاست (و خوانش «پارسی» و «دری» اشتباه است). (این بخش مربوط به اشعار رودکی و ترجمه کلیله و دمنه است که به یک زبان انجام شدهاست. هر چند آن بیت را میتوان تأکید بیشتر دانست زیرا بنابر اسناد فوق، دری یک نوع از پارسی هست که از پارسی میانه در خراسان تحول یافت.
در نگارشهای رسمی دولتی افغانستان از زبان پارسی با نامزبان دری یاد میشود، ولی مردم افغانستان در زبان گفتاری، زبان خود را با نام فارسی میشناسند. نام محلی این گویش از فارسی در سال ۱۹۶۴ میلادی در افغانستان از فارسی به دری رسماً تغییر داده شدهاست که به معنی «زبان درباری» میباشد.[۱۸] پارسی دری و پشتو در افغانستان دو زبان رسمی در کل کشور هستند.
زبان پارسی دری، علاوه بر دربار پادشاهان ساسانی، در بخشهای شرقی امپراطوری ایران (خراسان) هم رواج داشت.[۸] پس از تازش عربان تا زمان یعقوب لیث، زبان رسمی حکمرانانی که بر ایرانزمین حکومت میکردند، زبان عربی بود در این دوران سختگیریهای فراوانی از سوی حکمرانان برای بکار بردن زبان پارسی وجود داشت. (یعقوب لیث) نخستین کسی بود که زبان پارسی را ۲۰۰ سال پس از ورود اسلام به ایران، بهعنوان زبان رسمی ایران اعلام کرد و پس از آن دیگر کسی حق نداشت در دربار او به زبانی غیر از پارسی سخن بگوید.[۹]
دکتر محسن ابوالقاسمی در کتاب «تاریخ زبان پارسی» آوردهاست:
«در سال ۲۵۴ هجری، یعقوب لیث صفار، دولت مستقل ایران را در شهر زرنجسیستان تأسیس کرد و زبان پارسی دری را زبان رسمی کرد که این رسمیت تا کنون ادامه دارد.»
در زبان فارسی از هر دو عنوان «پارسی» و «دری» و گاه «پارسی دری» برای زبان فارسی امروزی استفاده میکنند. در ادبیات پارسی هم واژه پارسی و دری را به یک معنا بهکار میبرند. برای نمونه، بیت معروف از ناصر خسرو قبادیانی، که مداحی شعرا و اشعار عنصری در وصفسلطان محمود غزنوی را نکوهش میکند:
من آنم که در پای خوکان نریزممر این قیمتی دُرّ لفظ دری را
و در جای دیگر به دیوان خود در دو زبان پارسی و تازی اشاره میکند:
بخوان هر دو دیوانِ من تا ببینییکی گشته با عنصری بُحتری را
و درست همین نکته است که میگوید:
اشعار به پارسیّ و تازیبرخوان و بدار یادگارم
ابن سینا در مقدمهٔ دانشنامه علایی خود مینویسد: «زندگانیش دراز باد و بخت پیروز، پادشاهیش برافزون. آمد به من بنده و خادم درگاه وی، که یافته امان در خدمت وی. همه کامهای خویش، از ایمنی و بزرگی و شکوه و کفایت و پرداختن به علم و نزدیک داشتن، که باید مر خادمانِ مجلس وی را کتابی تصنیف کنیم به پارسی دری.»
حکیم مَیسَری در دیباچهٔ کتاب دانشنامهٔ پزشکی خود، تصمیم میگیرد که پارسی بنویسند و نه تازی؛ و این اشعار را در این مورد سرودهاست:
بگویم تازی ار نه پارسینغزز هر در من بگویم مایه و مغزوُ پس گفتم زمینِ ماست ایرانکه بیش از مردمانش پارسیدانوُگر تازی کنم نیکو نباشدکه هر کس را از او نیرو نباشددری گویمش تا هرکس بداندوُ هرکس بر زبانش بر، براند
بنابر نظر المقدسی و المسعودی، پارسی دری یک نوع از پارسی است. المقدسی نیز ایران را به هشت بخش تقسیم کردهاست و آذربایجان را از اقالیم ایران (عجم) میشمرد و در رابـ*ـطه با این ناحیه مینویسد: «زبان این اقالیم هشتگانه ایرانی (عجمی) جز اینکه برخی از آنها دری و بعضی لهجات پیچیده و همه آنها پارسی خوانده میشوند».[۱۲]
ابو الحسن مسعودی در التنبیه و الاشراف مینویسد: «پارسیان قومی بودند که قلمروشان دیار جبال بود از ماهات و غیره و آذربایجان تا مجاور ارمنیه و اران و بیلقان تا دربند که باب و ابواب است و ری و طبرستان و مسقط و شابران و گرگان و ابرشهر که نیشابور است و هرات و مرو و دیگر ولایتهای خراسان و سیستان و کرمان و پارس و اهواز با دیگر سرزمین عجمان که در وقت حاضر به این ولایتها پیوستهاست، همهٔ این ولایتها یک مملکت بود، پادشاهاش یکی بود و زباناش یکی بود، فقط در بعضی کلمات تفاوت داشتند، زیرا وقتی حروفی که زبان را بدان مینویسند یکی باشد، زبان یکی است وگر چه در چیزهای دیگر تفاوت داشته باشد، چون پهلوی و دری و آذری و دیگر زبانهای پارسی.»
در شاهنامه، نام این زبان «پارسی دری» نوشته شدهاست (و خوانش «پارسی» و «دری» اشتباه است). (این بخش مربوط به اشعار رودکی و ترجمه کلیله و دمنه است که به یک زبان انجام شدهاست. هر چند آن بیت را میتوان تأکید بیشتر دانست زیرا بنابر اسناد فوق، دری یک نوع از پارسی هست که از پارسی میانه در خراسان تحول یافت.
در نگارشهای رسمی دولتی افغانستان از زبان پارسی با نامزبان دری یاد میشود، ولی مردم افغانستان در زبان گفتاری، زبان خود را با نام فارسی میشناسند. نام محلی این گویش از فارسی در سال ۱۹۶۴ میلادی در افغانستان از فارسی به دری رسماً تغییر داده شدهاست که به معنی «زبان درباری» میباشد.[۱۸] پارسی دری و پشتو در افغانستان دو زبان رسمی در کل کشور هستند.
تاریخچه زبان پارسی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com