- عضویت
- 12/12/19
- ارسال ها
- 612
- امتیاز واکنش
- 3,971
- امتیاز
- 228
- زمان حضور
- 14 روز 6 ساعت 16 دقیقه
نویسنده این موضوع
ای یار جفا کرده پیوند بریده
این بود وفاداری و عهد تو ندیده
ای یار ِ جفا پیشه ی پیوند گسسته، همه ی وفاداری و عهد و پیمان ِ تو که از مرحله ی حرف به عَمَل دَرنیامَد و من چیزی از آن را ندیدم ، همین بود؟
در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن آلودهی یوسف ندریده
نام من در کوی تو بر سر ِ زبان ها افتاده است و در عشق ِ تو رسوا شده ام، با این همه از دیدار ِ روی ِ تو محروم هستم. حکایت ِ حال من به حکایت گرگی می ماند که بی آنکه یوسف را دَریده باشد، دهان ِ خون آلودش را دلیل ِ ارتکاب ِ این جرم می دانستند.
ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند
افسانه مجنون به لیلی نرسیده
ما به وصال ِ یار نرسیدیم، اما داستان ِ عشق ِ این مجنون ِ به لیلی نرسیده ، ورد ِ زبان ِ تمام ِ مردم ِ شهر شده است.
در خواب گزیده لـ*ـب شیرین گل انـ*ـدام
از خواب نباشد مگر انگشت گزیده
حال و روز من ، حال و روز ِ عاشقی است که در عالم ِ خواب، لـ*ـب شیرین ِ یار ِ به لطافت ِ گل را مکیده است. پیداست که چنین خوابی حاصلی جز انگشت به دندان گَزیدن به نشانه ی حسرت ندارد.
بس در طلبت کوشش بیفایده کردیم
چون طفل دوان در پی گنجشک پریده
ما برای رسیدن ِ به تو بسیار تلاش و کوشش ِ بی فایده و بی سرانجام کردیم. مانند کودکی که به دنبال شکار گنجشک ِ در حال فرار است.
میلت به چه ماند، به خرامیدن طاووس
غمزهت به نگهکردن آهوی رمیده
خرامیدن و ناز و عشوه ی تو مانند ناز و عشوه ی طاووس است و حرکات ِ چشم و ابروی ِ تو از روی ناز ، مانند چشم و ابروی آهوی پریشان و آشفته است.
مشتاق توام با همه جوری و جفایی
محبوب منی با همه جرمی و خطایی
با وجود ِ ستم ها ، بی مهری ها وخطاهایت ، هنوز خواهانت هستم و همچنان مقصود و محبوب منی.
من خود به چه ارزم که تمنای تو ورزم
در حضرت سلطان که برد نام گدایی؟
من چه ارزشی دارم که آرزوی ِ وصال ِ تو را در سر بِپَرورانم؟ در پیشگاه ِ پادشاه چه کسی از گدا نام می بَرَد؟
خود کشتهی ابروی توام من به حقیقت
گر کشتنیام باز بفرمای به ابروی
من به راستی کشته و مُرده ی ابروی ِ توام ، اما اگر می بینی که لیاقت ِ کُشته شدن را دارم ، دوباره به ابرویت فرمان بده تا با ناز و کرشمه جانم را بگیرد.
بر یاد بناگوش تو بر باد دهم جان
تا باد مگر پیش تو بر خاک نهد روی
به یاد چهره ی ِ تو جانم را به دست ِ باد می سپارم تا شاید باد به تو برسد و هنگامی که بادْ چهره بر خاک می نهد ، جانم را تسلیم ِ تو کند.
این بود وفاداری و عهد تو ندیده
ای یار ِ جفا پیشه ی پیوند گسسته، همه ی وفاداری و عهد و پیمان ِ تو که از مرحله ی حرف به عَمَل دَرنیامَد و من چیزی از آن را ندیدم ، همین بود؟
در کوی تو معروفم و از روی تو محروم
گرگ دهن آلودهی یوسف ندریده
نام من در کوی تو بر سر ِ زبان ها افتاده است و در عشق ِ تو رسوا شده ام، با این همه از دیدار ِ روی ِ تو محروم هستم. حکایت ِ حال من به حکایت گرگی می ماند که بی آنکه یوسف را دَریده باشد، دهان ِ خون آلودش را دلیل ِ ارتکاب ِ این جرم می دانستند.
ما هیچ ندیدیم و همه شهر بگفتند
افسانه مجنون به لیلی نرسیده
ما به وصال ِ یار نرسیدیم، اما داستان ِ عشق ِ این مجنون ِ به لیلی نرسیده ، ورد ِ زبان ِ تمام ِ مردم ِ شهر شده است.
در خواب گزیده لـ*ـب شیرین گل انـ*ـدام
از خواب نباشد مگر انگشت گزیده
حال و روز من ، حال و روز ِ عاشقی است که در عالم ِ خواب، لـ*ـب شیرین ِ یار ِ به لطافت ِ گل را مکیده است. پیداست که چنین خوابی حاصلی جز انگشت به دندان گَزیدن به نشانه ی حسرت ندارد.
بس در طلبت کوشش بیفایده کردیم
چون طفل دوان در پی گنجشک پریده
ما برای رسیدن ِ به تو بسیار تلاش و کوشش ِ بی فایده و بی سرانجام کردیم. مانند کودکی که به دنبال شکار گنجشک ِ در حال فرار است.
میلت به چه ماند، به خرامیدن طاووس
غمزهت به نگهکردن آهوی رمیده
خرامیدن و ناز و عشوه ی تو مانند ناز و عشوه ی طاووس است و حرکات ِ چشم و ابروی ِ تو از روی ناز ، مانند چشم و ابروی آهوی پریشان و آشفته است.
مشتاق توام با همه جوری و جفایی
محبوب منی با همه جرمی و خطایی
با وجود ِ ستم ها ، بی مهری ها وخطاهایت ، هنوز خواهانت هستم و همچنان مقصود و محبوب منی.
من خود به چه ارزم که تمنای تو ورزم
در حضرت سلطان که برد نام گدایی؟
من چه ارزشی دارم که آرزوی ِ وصال ِ تو را در سر بِپَرورانم؟ در پیشگاه ِ پادشاه چه کسی از گدا نام می بَرَد؟
خود کشتهی ابروی توام من به حقیقت
گر کشتنیام باز بفرمای به ابروی
من به راستی کشته و مُرده ی ابروی ِ توام ، اما اگر می بینی که لیاقت ِ کُشته شدن را دارم ، دوباره به ابرویت فرمان بده تا با ناز و کرشمه جانم را بگیرد.
بر یاد بناگوش تو بر باد دهم جان
تا باد مگر پیش تو بر خاک نهد روی
به یاد چهره ی ِ تو جانم را به دست ِ باد می سپارم تا شاید باد به تو برسد و هنگامی که بادْ چهره بر خاک می نهد ، جانم را تسلیم ِ تو کند.
تفسیر آهنگ گنجشک پریده
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com