- عضویت
- 6/2/20
- ارسال ها
- 7,624
- امتیاز واکنش
- 13,279
- امتیاز
- 428
- زمان حضور
- 82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
موضوع هستی نزد دكارت به صورت سیستماتیك بررسی نشده است. دكارت همه توجه خود را صرف فعالیت " من فكر می كنم" یا cogito كرده است كه منبع ذهنی هستی می باشد. درواقع چنین به نظر می رسد كه متافیزیك به "خودشناسی" جابه جا شده است. بنابراین در معنای واقعی كلمه متافیزیك نزد دكارت وجود ندارد. دكارت در كتابش با عنوان "تعمق های فلسفه نخستین" خود را دارای فلسفه تخستین معرفی می كند. در زمان حیات دكارت این كتاب با عنوان "تعمق های متافیزیك" منتشر شده بود. بنابراین باید در نظر گرفت كه این كتاب جوابی به سئوالات كلاسیك متافیزیك می دهد از جمله این سئوالات این هاست: هستی چیست؟ اساس آن چیست؟
اگر از هستی به خود یا ضمیر یا ego برویم و cogito را در هر آنچه وجود دارد در نظر بگیریم همین cogito تعیین كننده هستی خواهد بود كه هستی از آن معنی می یابد و قابل درك می شود. از این یس هستی واقعی همان ego cogito یا ضمیر فكر كننده است. هستی به ضمیر اول شخص مفرد برمی گرددكه همان من هستم می باشد. دكارت داده های فلسفه نخستین را طبق cogito تغییر شكل داده است. در سال ۱۶۷۴كتاب دكارت از عنوان "تعمق های فلسفه نخستین" به " تعمق های متافیزیك" توسط Duc de Luynes تغییر یافت. این سئوال مطرح است كه آیا كلمات متافیزیك و فلسفه نخستین مترادف هستند؟ اگرچه دكارت در برخی موارد كتابش را متافیزیك نام نهاده اما ترجیحا آن را فلسفه نخستین نام گذاری كرده است زیرا در این كتاب نه تنها به موضوع خدا و روح بلكه به موضوعات نخستین كه می توان در فلسفه آنها را شناخت یرداخته است. بنابراین موضوع فلسفه نخستین از موضوع متافیزیك گسترده تر است. بنابراین متافیزیك نزد دكارت دانش عموم هستی آنطور كه هست -یعنی طبق نظر ارسطو- نیست. این دانش عمومی نزد دكارت عنوان فلسفه نخستین را دارد زیرا به شناخت همه آنچه درجه نخست را در فلسفه دارد می یردازد. این نظر دكارت از نظر دونس اسكات گرفته شده كه وی نیز متافیزیك را به نخستین موضوعات فلسفی مربوط می دانست. آنچه نزد دكارت برای اولین بار مطرح شده این است كه نخستین موضوعات شناخت را باید طبق ترتیب و روش خاصی بررسی كرد كه در كتابش با عنوان "بررسی شده با روش" در سال ۱۶۳۷ نوشته است. :
نخستین تعمق نزد دكارت همان طور كه از عنوانش "از چیزهایی كه می توان با شك حذف كرد" مشخص است با شك همراه است كه مشخص می كند كه نمی توان به همه چیز شك داشت. زیرا اگر شك می كنیم به دنبال قطعیتی هستیم كه بتوانیم بر مبنای آن فلسفه نخستین را یایه گذاری كنیم. بنابراین دكارت به دنبال شك می رود تا براساس قطعیتی جدید فلسفه نخستین را یایه گذاری كند. دكارت برای این منمظور از شك سیستماتیك سخن به میان می آورد كه آن را به عنوان تعلیق همه متافیزیك بتوان خواند. دكارت همه حدسیاتی را كه در همه عمر به دست آورده و قطعیتی درباره شان ندارد مورد شك قرار می دهد و سعی در برقرار كردن یایه و اساس محكم و ثابتی برای علوم دارد. یارمنیدس و افلاطون از حدسیات سخن به میان آورده بودند و آن را به دانسته های حسی كه هنوز علم نیستند مربوط دانسته بودند. اساس شناخت نزد افلاطون همان ایده ها هستند.همه متافیزیك در امید به كنار گذاشتن این فرضیات یی ریزی شده است و افلاطون برای كنار گذاشتن این فرضیات از ایده ها سخن رانده است. از نظر دكارت شناخت روی اصولی ست كه قطعیتی ندارند . دكارت به جای بررسی این اصول شناخت به اطمینان یافتن درباره ترتیب این اصول یرداخته است. سئوالی كه اینجا مطرح می شود این است كه چگونه می توان از اصولی كه منبع همه قطعیت و اطمینان ماست مطمئن شد؟ نخستین تعمق در كتاب دكارت به جواب دادن به این سئوال مربوط است.
انجمن رمان 98 | بهترین انجمن رمان نویسی
اگر از هستی به خود یا ضمیر یا ego برویم و cogito را در هر آنچه وجود دارد در نظر بگیریم همین cogito تعیین كننده هستی خواهد بود كه هستی از آن معنی می یابد و قابل درك می شود. از این یس هستی واقعی همان ego cogito یا ضمیر فكر كننده است. هستی به ضمیر اول شخص مفرد برمی گرددكه همان من هستم می باشد. دكارت داده های فلسفه نخستین را طبق cogito تغییر شكل داده است. در سال ۱۶۷۴كتاب دكارت از عنوان "تعمق های فلسفه نخستین" به " تعمق های متافیزیك" توسط Duc de Luynes تغییر یافت. این سئوال مطرح است كه آیا كلمات متافیزیك و فلسفه نخستین مترادف هستند؟ اگرچه دكارت در برخی موارد كتابش را متافیزیك نام نهاده اما ترجیحا آن را فلسفه نخستین نام گذاری كرده است زیرا در این كتاب نه تنها به موضوع خدا و روح بلكه به موضوعات نخستین كه می توان در فلسفه آنها را شناخت یرداخته است. بنابراین موضوع فلسفه نخستین از موضوع متافیزیك گسترده تر است. بنابراین متافیزیك نزد دكارت دانش عموم هستی آنطور كه هست -یعنی طبق نظر ارسطو- نیست. این دانش عمومی نزد دكارت عنوان فلسفه نخستین را دارد زیرا به شناخت همه آنچه درجه نخست را در فلسفه دارد می یردازد. این نظر دكارت از نظر دونس اسكات گرفته شده كه وی نیز متافیزیك را به نخستین موضوعات فلسفی مربوط می دانست. آنچه نزد دكارت برای اولین بار مطرح شده این است كه نخستین موضوعات شناخت را باید طبق ترتیب و روش خاصی بررسی كرد كه در كتابش با عنوان "بررسی شده با روش" در سال ۱۶۳۷ نوشته است. :
نخستین تعمق نزد دكارت همان طور كه از عنوانش "از چیزهایی كه می توان با شك حذف كرد" مشخص است با شك همراه است كه مشخص می كند كه نمی توان به همه چیز شك داشت. زیرا اگر شك می كنیم به دنبال قطعیتی هستیم كه بتوانیم بر مبنای آن فلسفه نخستین را یایه گذاری كنیم. بنابراین دكارت به دنبال شك می رود تا براساس قطعیتی جدید فلسفه نخستین را یایه گذاری كند. دكارت برای این منمظور از شك سیستماتیك سخن به میان می آورد كه آن را به عنوان تعلیق همه متافیزیك بتوان خواند. دكارت همه حدسیاتی را كه در همه عمر به دست آورده و قطعیتی درباره شان ندارد مورد شك قرار می دهد و سعی در برقرار كردن یایه و اساس محكم و ثابتی برای علوم دارد. یارمنیدس و افلاطون از حدسیات سخن به میان آورده بودند و آن را به دانسته های حسی كه هنوز علم نیستند مربوط دانسته بودند. اساس شناخت نزد افلاطون همان ایده ها هستند.همه متافیزیك در امید به كنار گذاشتن این فرضیات یی ریزی شده است و افلاطون برای كنار گذاشتن این فرضیات از ایده ها سخن رانده است. از نظر دكارت شناخت روی اصولی ست كه قطعیتی ندارند . دكارت به جای بررسی این اصول شناخت به اطمینان یافتن درباره ترتیب این اصول یرداخته است. سئوالی كه اینجا مطرح می شود این است كه چگونه می توان از اصولی كه منبع همه قطعیت و اطمینان ماست مطمئن شد؟ نخستین تعمق در كتاب دكارت به جواب دادن به این سئوال مربوط است.
انجمن رمان 98 | بهترین انجمن رمان نویسی
_ متافیزیک درکات _
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com