- عضویت
- 6/2/20
- ارسال ها
- 7,624
- امتیاز واکنش
- 13,279
- امتیاز
- 428
- زمان حضور
- 82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
اغلب در زندگی روزمره خود ملاحظه میکنیم که در اثر وجود یک ناسازگاری بین ذهن ما و جهان خارج ، نظریات عجیب و غریبی اظهار میکنیم. این نظریه پردازی از سرشت مبهم و ناموزون ما ناشی میشود. البته باید توجه داشته باشیم که نظریه پردازی علمی چیزی کاملا متفاوت از این موردی است که اشاره شد.
در نظریه پردازی علمی ، انسان به صورت مستقیم با جهان خارج درگیر میشود و ذهن در مواجهه مستقیم با آن آزاد است و لذا جهان در حکم فاعل و ذهن در حکم منفعل میباشد. اما در نظریه پردازی که ما اشاره کردیم، جای این دو عوض میشود. در علم فلسفه از این نوع نظریه پردازیها عموما تحت عنوان متافیزیک یاد میشود.
اگر تاریخ علم را مرور کنیم، ملاحظه میکنیم که همواره از روزگارهای قدیم رابـ*ـطه بین علم و فلسفه ، خصوصا بین فیزیک و متافیزیک در نوسان بوده است. به عنوان مثال در زمان گالیله به دلیل حکومت افکار ارسطویی ، دانشمندان در ارائه نظریات علمی با مشکلات بسیاری مواجه بودهاند. اما تاریخ فلسفه ، مخصوصا بعد از دکارت تحولاتی در این زمینه پدیدار شد. فلسفه بعد از دکارت فلسفهای است که نقش علوم تجربی ، خصوصا فیزیک را در براندازی نظامهای فلسفی مهم میداند.
مثلا نظریههایی در باب زمان و مکان و حرکت که توسط نیوتون ارائه گردید، در فلسفه نیز تاثیر گذار بودند. به همین ترتیب در اوایل قرن بیستم نظریه نسبیت عام انیشتین طلوع کرد که برداشتی بدیع و متفاوت از زمان و مکان و حرکت ارائه داد و تاثیرات دیگری را در حوزه فلسفه به همراه داشت.
در این دوران فیلسوف ذهن خود را در برابر جهان خارج و تاثیرات آن منعطف میگرداند. بنابراین متافیزیک نیز جنبههای واقع بینانه اندیشیدن را مد نظر قرار میدهد. پس در این دوران فیلسوف شخصی واقع گرا است که ذهن خود را از دام وسوسههای تخیل رهانیده و به جهان مانند یک پدیده عینی و نه ذهنی نگاه میکند و لذا تعجب او و طرح پرسشهایش راهگشای علوم تجربی است و دیگر علم تجربی را کفر و عالم تجربی را کافر نمیپندارد.
انجمن رمان 98 | بهترین انجمن رمان نویسی
در نظریه پردازی علمی ، انسان به صورت مستقیم با جهان خارج درگیر میشود و ذهن در مواجهه مستقیم با آن آزاد است و لذا جهان در حکم فاعل و ذهن در حکم منفعل میباشد. اما در نظریه پردازی که ما اشاره کردیم، جای این دو عوض میشود. در علم فلسفه از این نوع نظریه پردازیها عموما تحت عنوان متافیزیک یاد میشود.
اگر تاریخ علم را مرور کنیم، ملاحظه میکنیم که همواره از روزگارهای قدیم رابـ*ـطه بین علم و فلسفه ، خصوصا بین فیزیک و متافیزیک در نوسان بوده است. به عنوان مثال در زمان گالیله به دلیل حکومت افکار ارسطویی ، دانشمندان در ارائه نظریات علمی با مشکلات بسیاری مواجه بودهاند. اما تاریخ فلسفه ، مخصوصا بعد از دکارت تحولاتی در این زمینه پدیدار شد. فلسفه بعد از دکارت فلسفهای است که نقش علوم تجربی ، خصوصا فیزیک را در براندازی نظامهای فلسفی مهم میداند.
مثلا نظریههایی در باب زمان و مکان و حرکت که توسط نیوتون ارائه گردید، در فلسفه نیز تاثیر گذار بودند. به همین ترتیب در اوایل قرن بیستم نظریه نسبیت عام انیشتین طلوع کرد که برداشتی بدیع و متفاوت از زمان و مکان و حرکت ارائه داد و تاثیرات دیگری را در حوزه فلسفه به همراه داشت.
در این دوران فیلسوف ذهن خود را در برابر جهان خارج و تاثیرات آن منعطف میگرداند. بنابراین متافیزیک نیز جنبههای واقع بینانه اندیشیدن را مد نظر قرار میدهد. پس در این دوران فیلسوف شخصی واقع گرا است که ذهن خود را از دام وسوسههای تخیل رهانیده و به جهان مانند یک پدیده عینی و نه ذهنی نگاه میکند و لذا تعجب او و طرح پرسشهایش راهگشای علوم تجربی است و دیگر علم تجربی را کفر و عالم تجربی را کافر نمیپندارد.
انجمن رمان 98 | بهترین انجمن رمان نویسی
_ جدال فیزیک و متافیزیک _
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com