- عضویت
- 6/2/20
- ارسال ها
- 7,624
- امتیاز واکنش
- 13,279
- امتیاز
- 428
- زمان حضور
- 82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
- ايرانيها خشن شدهاند. مدت زماني است كه اين جملات ترجيعبند اغلب اظهار نظرها در رابـ*ـطه با جامعه ايران و تحولات اخيرش است. اما آيا اين توصيفات واقعیت دارد؟ آيا به واقع جامعه ايران دچار خشونت افسارگسيختهاي شده است يا خيرو ما با جامعه آزارديدهاي مواجهيم كه كنترل خود را از دست داده و تعقل كمتري را در برابر مشكلات به كار ميبرد. در مقابل اين دو ديدگاه البته نگاه ديگري ميگويد كه جامعه و مردمش نه خشن شدهاند و نه خارج از كنترل، بلكه بر عكس، در حال ارايه نشانههايي از يك تحول بزرگتر و منطقيتر است. به اعتقاد طرفداران اين نظر، در حال مشاهده پوست اندازي جامعهاي هستيم كه بسيار رنج كشيده، محدوديتهاي بيشماري را از سرگذرانيده و ميگذراند اما همچنان سرزنده و پوياست. نواقصي دارد اما تلاش ميكند كه به سمت و سوي مثبتي حركت كند. سعيد مدني پژوهشگر باسابقه و نام آشنا، يكي از طرفداران اين نظر است كه در ادامه ميتوانيد دلايلش را بخوانيد.
- جامعه ايران رفتارهاي متناقضي را از خود نشان ميدهد كه در فضاي رسانهاي و احساساتي پس از واقعه، تحليلهاي كاملا متضادي را به دنبال ميآورد، از خشن شدن جامعه گرفته تا توسعهيافتگي فرهنگي آن. واقعا جامعه ايران به كدام سمت در حال حركت است؟
- براي اينكه توضيح دهيم روند جامعه چگونه است، اتكا به يك يا چند حادثه در يك مقطع خاص، خيلي روش دقيقي نخواهد بود. به هر حال براي اينكه ارزيابي مشخصي از روند تحولات اجتماعي داشته باشيم، ناچاريم كه شاخصهاي تحولات اجتماعي را در يك دوره زماني، حداقل ميانمدت ببينيم. مثلا فرض كنيد در طول 10سال اخير، شاخصهاي اجتماعي چه وضعيتي را نشان ميدهند يا اگر بخواهيم دقيقتر توضيح دهيم بگوييم كه در دوره پس از انقلاب، شاخصهاي اجتماعي به چه صورت بوده است، يعني چه روندي را طي كرده است. آن وقت بر اين مبنا ميتوانيم تصويري روشن از وضعيت داشته باشيم.
- دقيقا همينجاست كه سردرگمي ايجاد ميشود، يك مقطعي، جامعه مملو ميشود از رفتارهاي خشونتآميز فردي و در يك مقطعي، جامعه رفتارهاي گروهي مثبت و منطبق با استانداردهاي يك جامعه توسعهيافته و مدني از خود نشان ميدهد. به عبارتي دو جريان در حال حركت موازي هستند كه هر كدام بروزهاي بيروني قابل تاملي نيز داشتهاند، يكي مملو از خشونت بوده و ديگري سرشار از اميد و رفتارهاي مدني؟
- نگاه آسيبشناختي به مسايل اجتماعي، نبايد مانع از اين بشود كه در ارزيابي نهايي، آن نگاه را ملاك ارزيابي كل وضعيت اجتماعي قرار دهيم. اين دو، بعضي موقعها حتي در تعارض با هم قرار ميگيرند. مثلا اگر ما شاخصهاي وضعيت قتل را در ايران بررسي كنيم پس از انقلاب هم تعداد موارد وقوع قتل افزايش پيدا كرده و هم، تعداد قتل به نسبت جمعيت رشد يافته. اين نكته نشان ميدهد كه در جامعه ايران موارد وقوع خشونت زيادتر شده است يا اگر پروندههاي ضربوشتم را نگاه كنيم به همين شكل است بهعنوان نوعي خشونت درونريز كه فرد، خودش را مورد خشونت قرار ميدهد. اين امر يك وجه و توصيف از ماجرا و وضعيت جامعه ايران است اما در عين حال، اگر بخواهيم وضعيت كل جامعه ايران را بررسي كنيم تنها با اتكا به اين شاخصهاي آسيبشناختي نميتوانيم وضع را توضيح بدهيم. در واقع درست مثل اين است كه شما در مقاطعي، رفتار خشونتآميزي از يك فرد را ببينيد و بعد بخواهيد نتيجه بگيريد كه او فرد خشني است. براي قضاوت در مورد رفتار و شخصيت افراد، بايد كل رفتارهاي آنها را شناخت و ارزيابي كرد. اجازه دهيد دقيقتر توضيح بدهم. در عين حال كه روند شاخصهاي اجتماعي، بهويژه شاخصهايي كه نمودهاي نامطلوبي از وضعيت اجتماعي را نشان ميدهند، رو به افزايش است، اما در عين حال هم در جامعه ايران، اتفاقات ديگري هم جريان دارد. مثلا نرخ باسوادي افزايش پيدا كرده، جمعيت با تحصيلات بالا بيشتر شده، تغييرات مهمي در رفتار، نگرش و دانش مردم ايجاد شده، مثلا نگرش نسبت به نهادها، قدرت، دولت و... همه دستخوش تغيير شده، حالا اينكه چرا تغيير كرده بحث ديگري است، بحث ما توصيف جامعه است. ما اگر بخواهيم كه جامعه ايران را توصيف كنيم بايد همه اين موارد را كنار هم قرار دهيم تا بعد بتوانيم وضعيت موجود را ترسيم كنيم.
- اتفاق بدي كه ميافتد، اين است كه با توجه به پرسروصدا بودن موارد خشونتآميز، رسانهها موارد خاص خشونت را منتشر ميكنند و بالطبع افراد تصور ميكنند كه كل فرآيندهاي جامعه را ميشود با اين توضيح داد و كاملا تحت تاثير آن قرار ميگيرند و تحليلها به سمت خشن شدن جامعه پيش ميرود. حال آنكه خودتان ملاحظه كرديد كه با انتشار اخبار تجاوزات گروهي، چه ميزان تحليل مبني بر خشن شدن جامعه منتشر شد، حال آنكه ما همزمان شاهد مثلا تلاش يك عده جوان براي اعتراض به وضعيت كودكان خياباني نيز بوديم ولي كمتر به آن پرداخته شد.
- نگاه علمي به ما تكليف ميكند كه تمام اين ابعاد با هم ديده شود، در عين حال براي ترسيم و توصيف اين وضعيت كلي، رويكردهاي مختلفي وجود دارد. مهمترين رويكردي كه به نظر من ميتواند تا حد زيادي وضعيت جامعه ايران را توضيح دهد، رويكرد مبتني بر تغييرات اجتماعي است. به اين معنا كه در طول 30سال گذشته، جامعه ايران از جهات مختلف دستخوش تغييرات مهمي شده است. اين تغييرات هم، نمودهاي مثبت و هم نمودهاي منفي دارد مثلا اطلاعات زنان درباره حقوقشان افزايش پيدا كرده، نگرششان هم نسبت به زندگي و حضور اجتماعي تغيير كرده، اين نكته معنايش اين است كه سوادشان بيشتر شده، دانششان افزايش پيدا كرده، انگيزهشان براي كسب حقوق بيشتر افزايش يافته و درنهايت به اين نتيجه منجر شده آن گزاره قديمي كه دختر بايد با لباس سفيد رفته به خانه شوهر و با كفن سفيد هم بيرون بيايد زيرسوال رفته است. در واقع، زن ايراني حالا يك تصور ديگري از زندگي دارد و ميگويد هيچ دليلي ندارد اين اتفاق بيفتد، بنابراين اگر احساس كند كه حقوقش در خانه پايمال ميشود، مورد خشونت واقع ميشود، برخلاف گذشته كه سعي ميكرد با شرايط، هرچقدر هم ظالمانه، كنار بيايد اما امروز واكنش نشان ميدهد. بنابراين درخواستش براي طلاق افزايش پيدا ميكند. ببينيد پس اينكه آگاهي زنان نسبت به حقوقشان افزايش پيدا كند، امر كاملا مثبتي است كه آثار و نمود منفي دارد. حالا اينكه چرا اين اتفاق ميافتد، بحث ديگري است، اما اگر بخواهيم جامعه ايران را فقط با اشاره به روند طلاق توضيح دهيم ميگوييم يك فروپاشي، اما اگر بخواهيم با اين آگاهي تعريف كنيم بايد بر تغيير نگرش در زنان و تلاششان براي كسب حقوقشان تاكيد شود. بنابراين بايد اين مجموعه را در كنار همديگر ببينيم. در يك ارزيابي كلي، جامعه ايران دچار تغييرات اجتماعي شده. اين تغييرات از يك سو، منجر به يك خواست عمومي براي تغيير شده كه مبناي جنبش اجتماعي ايران است و از يك طرف هم، چون پاسخ مناسبي به اين خواست براي تغيير داده نميشود، پيامدهاي منفي اجتنابناپذيري در جامعه خواهد داشت. در واقع اگر سياستهاي اجتماعي مناسبي براي مواجهه با اين تغيير و برخورد با آن وجود داشته باشد، نبايد آن آثار منفي هم ديده شود و جامعه روند رو به توسعهاي خواهد داشت.
- وقتي در مورد سياستهاي اجتماعي حرف ميزنيم، در واقع داريم از يكسري خطوط اساسي براي هرگونه مداخله، چه در سطح قوانين و چه در سطح مداخلات اجتماعي، صحبت ميكنيم.
- درست است. اما در وهله اول بايد تاكيد كنم اساسا سياستهاي اجتماعي پايداري نداريم يا به صورت دقيقتر، ميتوان گفت اصلا سياست اجتماعي نداريم. بر همين اساس، مداخلاتي كه براي بهبود وضعيت اجتماعي انجام ميشود، متناقض هستند . اين اقدامات متناقض، وضعيت آنوميك را ايجاد ميكند. كسي نميداند چه خوب و چه بد است. افراد فكر ميكنند كه آنچه امروز بد بود ممكن است فردا خوب باشد و برعكس. از همه بدتر آنكه چون برنامهها و اقدامات، مبتني بر سياست از پيش مطالعهشده نيستند به همين جهت، گاه اثرات كاملا منفي بر وضعيت اجتماعي دارند.
انجمن رمان 98 | بهترین انجمن رمان نویسی
| جامعه ايراني خشن نشده است |
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: