خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.
وضعیت
موضوع بسته شده است.

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
در منزل خجسته ی اسفند

همسایه ی سراچه ی فروردین

با شاخه های ترد بلوغ جوانه ها

باران به چشم روشنی صبح آمده ست

زشت است اگر که من

یار قدیم و همدم همساغر سحر

در کوچه های خامش و خلوت نجومیش

یا

با جام شعر خویش

خوش آمد نگویمش​


~اسفند ماه~

 
  • تشکر
Reactions: Setareh7

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
از راه، فراز آمده با هلهله اسفند

وقت است که از نو بسرایم غزلی چند

اسفند فراز آمده تا مشعلی از شعر

در سـ*ـینه ی افسرده ام از نو بفروزد


~اسفند ماه~

 
  • تشکر
Reactions: Setareh7

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
ما آدمها توی اسفند بیشتر از هر وقت دیگری خسته ایم

اما نمیدانم چرا به جای اینکه نفسی تازه کنیم

سرعت مان را بیشتر و بیشتر می کنیم تا هر طور شده مثل قهرمان دوی ماراتن

از خط پایان این ماه عجیب و غریب بگذریم!

اسفند را باید نشست

باید خستگی در کرد

باید چای نوشید...​


~اسفند ماه~

 
  • تشکر
Reactions: Setareh7

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
اصلاً به اینجای اسفند که می رسد

باید بزنی سر شانه خودت،

که این همه فکر و خیال و

دوندگی را رها کن!

بیا برویم نفس بکشیم؛

بوی بهار می آید.

هرچند که هیچ کس هم نمی داند

به این روزها که می رسیم،

چرا کارها بیشتر می شود

و استرس سرازیر.

ولی باید بزنی سر شانه خودت،

که هرسال که حرص خوردی چه شد و کجای دنیا را گرفتی.

بیا برویم کمی نفس بکشیم!

می دانی!

اصلا همه مزه بهار

به روزهای قبل از آمدنش است.

به بویش،

به آفتابش که هنوز رمق ندارد.

خودش لطفی دارد و انتظار آمدنش لطفی دیگر.

آخ آخ که چقدر می شود از بهار نوشت..

همه چیز را کنار بگذار؛

بیا برویم کمی نفس بکشیم؛

بوی بهار می آید!​


~اسفند ماه~

 
  • تشکر
Reactions: Setareh7

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
آخر به چه درد می خورد

آفتاب اسفند!؟

این که جای پای تو را

آب کرده است!

آسان شدم

مثل آخرین برف اسفند،

در بازوان تو.

اسفند که عاشق شوی
سال را با بـ*ـو*سه تحویل می کنی
حتی اگر سال نو،
نیمه شب از راه برسد​


~اسفند ماه~

 
  • تشکر
Reactions: Setareh7

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
عید که آمد
فکری برای آسمان تو خواهم کرد
یادم باشد
روزهای آخر اسفند
دستمال خیسی روی ستاره هایت بکشم
و گلدانی
کنار ماهت بگذارم
زندگی​


~اسفند ماه~

 
  • تشکر
Reactions: Setareh7

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
در نیم روز روشن اسفند
وقتی بنفشه ها را از سایه های سرد
در اطلس شمیم بهاران
با خاک و ریشه
میهن سیارشان
در جعبه های کوچک چوبی
در گوشه خیابان می آورند
جوی هزار زمزمه در من
می جوشد

اما امروز در هجوم اسفند
پنجره ها در محاصره
می خواهم تو را به نام بخوانم
نمیتوانم نامت را در دهانم
وتو را در درونم پنهان کنم
کجا پنهانت کنم ؟​


~اسفند ماه~

 
  • تشکر
Reactions: Setareh7

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
غصه نخور مسافر غصه اثر نداره
ز دل تو می دونم هیچ کس خبر نداره
غصه نخور مسافر رفتیم تو ماه اسفند
بهار تو بر می گردی چیزی نمنونده بخند
شعر در مورد متولدین ماه اسفند

مانده تا سینی ما پرشود از صحبت سنبوسه و عید
در هوایی که نه افزایش یک ساقه طنینی دارد
و نه آواز پری می رسد از روزن منظومه برف
تشنه زمزمه ام
مانده تا مرغ سرچینه هذیانی اسفند صدا بردارد
پس چه باید بکنم
من که در لـ*ـختترین
موسم بی چهچهه سال
تشنه زمزمه ام ؟​


~اسفند ماه~

 
  • تشکر
Reactions: Setareh7

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
چه اسفند ا … آه !
چه اسفندها دود کردیم !
برای تو ای روز اردی بهشتی
که گفتند این روزها می رسی
از همین راه !

در قلب گرمسیر
نیمروز خوش
از آرزوهای آخر اسفند ماه بود
خورشید خنده روی ، پس از گریه های ابر
بر شاخه ها غبار طلایی فشانده بود
عکس نوشته اسفندی که باشی
باد تر
بهار
بوی غبار خشک بیابان تشنه داشت
در این ایوان
که اکنون ایستاده ام
سال تحویل می شود
در آن غروب ماه اسفند
از همه ی یاران شاعرم
در این ایوان یاد کرده ام​


~اسفند ماه~

 
  • تشکر
Reactions: Setareh7

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,624
امتیاز واکنش
13,279
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
ما آدمها توی اسفند بیشتر از هر وقت دیگری خسته‌ایم اما نمی دانم چرا بجای این که نفسی تازه کنیم، سرعت‌مان را بیشتر و بیشتر میکنیم تا هر طور شده مثل قهرمان دوی ماراتن، از خط پایان این ماه عجیب‌وغریب بگذریم!

اسفند را باید نشست

باید خستگی در کرد

باید چای نوشید…

یازده ماه تمام، دردها، رنج‌ها و حتی خوشی‌ها رابه جان خریدن که الکی نیست، هست؟!

چطور میشود با حجم این خاطرات و دلتنگی‌هایي که روی دل آدم سنگینی میکنند، مغازه‌ها را گشت یا قیمت فلان مانتو رابا مغازه دیگر مقایسه کرد؟!

اسفند را نباید دوید

اسفند را باید با کفش‌هاي‌ کتانی، قدم زد!

پس روزهای رفته ي سال را ورق می‌زنم …….

چه خاطراتی که زنده نمی‌شوند…….

چه روزها که دلم می‌خواست تا ابد تمام نشوند…….

و چه روزها که هر ثانیه اش یکسال زمان می‌برد…….

چه فکرها که آرامم کرد و چه فکرها که روحم را ذره ذره فرسود…….

چه لبخندها که بی اختیار بر لبانم نقش بست و

چه اشک ها که بی اراده از چشمانم سرازیر شد……

چه آدم ها که دلم را گرم کردند و

چه آدم ها که دلم را شکستند……

چه چیزها كه فکرش را هم نمی‌کردم و شد …

و چه چیزها كه فکرم را پرکرد و نشد…….

چه آدم ها که

شناختم و چه آدم ها که فهمیدم هیچگاه نمیشناختمشان…….

و چه…….!

و سهم یکسال دیگر هم یادش بخیر می شود…….

کاش ارمغان روزهایی که گذشت آرامشی باشد از جنس خدا……

آرامشی که هیچگاه تمام نشود……

و دوست خوب من…

من برای تمام آدم هاي‌ روی این زمین آرزوی سعادت دارم،

بخند كه بهاری که در راه است…

با شكوفه لبخند تو زییاتر خواهد بود

آرزو دارم …

هر طپش قلبتان

آمیخته با آمین هاي‌ خدا

برای آرزوهای قشنگتان باشد…​


~اسفند ماه~

 
  • تشکر
Reactions: Setareh7
وضعیت
موضوع بسته شده است.
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا