- عضویت
- 6/2/20
- ارسال ها
- 7,624
- امتیاز واکنش
- 13,279
- امتیاز
- 428
- زمان حضور
- 82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
معرفی کتاب دختر برفی اثر ایووین آیوی
کتاب دختر برفی، رمانی نوشته ی ایووین آیوی است که اولین بار در سال 2012 منتشر شد. آلاسکا در سال 1920، جایی سخت برای زندگی بود به خصوص برای تازه واردهایی مثل جک و میبل. آن ها که بچه ای ندارند، در حال فاصله گرفتن از هم هستند: جک زیر فشار کار در مزرعه کمرش خم شده و میبل نیز از تنهایی و ناامیدی در رنج است. وقتی اولین برف سال شروع به باریدن می کند، آن ها کودکی برفی را درست می کنند. صبح روز بعد، خبری از کودک برفی نیست اما آن ها دختری خردسال با موهای طلایی را می بینند که در حال دویدن در میان درختان است. این دختر کوچک که خود را فاینا می نامد، انگار دختری است که در جنگل بزرگ شده است. اما در این مکان زیبا و خشن، اتفاقات معمولا آنطور که به نظر می رسند، نیستند...
«دختر برفی» داستانی عاشقانه است. داستان پیدایی دختری از یک آدم برفی و بدل شدن به فرزند زوجی پیر و بالندگی او. داستان دختری که زیبایی فوق العاده ای دارد و بالاخره روایت عشقی که میان او و پسری ایجاد می شود، روایتی لطیف و استثنایی که سرانجامی تراژیک پیدا می کند. این کتاب اثر ادبی فوق العاده ای است که در دنیا با استقبال بی نظیری روبرو شده. اثری روان، زیبا و شاعرانه که خواننده راعمیقا درگیر خود می کند.
خلاصه داستان کتاب دختر برفی
سال 1920 است. «جک» و «میبل» زن و شوهری هستند که در آلاسکا زندگی میکنند. ده سال پیش نوزاد آنها مرده به دنیا آمده، بدون این که میبل بتواند او را ببیند. طی تمام این سالها، سکوت و رخوت خانهی سرد آنها، یک دیوار بزرگ بین آنها کشیده است. با اولین بارش برف در همین سال، شور ناگهانی عجیبی سراغ میبل میآید و با کمک جک یک آدمبرفی کوچک درست میکند. یک آدم برفی درست مثل دخترکوچولویی هشت نه ساله: «فیینا» با پالتوی آبی، شال گردن قرمز و صورتی کوچک و دلنشین. این آدم برفی در جادوی مهتاب و برف نیمهشب جان میگیرد و از حیاط کوچک خانهی جک و میبل ناپدید میشود.
درباره کتاب دختر برفی
به قلمروی عجیب و غریب ایووین آیوی خوش آمدید. سرزمینی که در آن هیچ قاعده و قانونی پایدار نیست و همیشه باید انتظار دور از ذهنترین اتفاقات را هم داشت. جالب اینجاست که تمام این قانونشکنیها در بسـ*ـتر همان زندگی عادی و زمینی آدمها اتفاق میافتد. این کتاب در مرز رئالیسم جادویی و افسانه به آرامی در نوسان است. درست همان لحظهای که مخاطب احساس میکند وارد دنیای پریان و افسانههای جادویی شده، ناگهان همه چیز شکلی منطقی به خود میگیرد و دلایلی دنیایی و خاکی پیدا میکند. البته نویسنده چندان ابایی از بازی دادن خواننده ندارد و او را با خود در این سرزمین نیمه واقعی به این طرف و آن طرف میکشاند. او بدون این که در همراهی واقعیت و خیال اغراق کرده باشد، ذوق خواننده را کور نمیکند و همیشه او را مشتاق و وفادار به داستان نگه میدارد. در واقع، آیوی نویسندهی زیرکی است که حتی تا پایان کتاب هم نمیشود فهمید با داستانی واقعگرایانه سروکار داریم یا یک قصهی خیالی شیرین. ردپای دنیاهای موازی را هم در این داستان میتوان دید. انگار در همین دنیا، یک زندگی در دو جا جریان دارد، یکی در حیاط پشتی خانهی جک و میبل، یکی هم در کلبهای فرسوده در قلهی کوههای وحشی و برفی.
در این بین میبل و جک هم انگار مثل خوانندگان سرگذشتش گیج و سردرگماند. آنها هم به دنبال راز دختری هستند که با هر برف جان تازه میگیرد و سرکی به خانه و زندگیشان میزند و این زن و شوهر را غافلگیر میکند. زندگی روزمره و افسردهی جک و میبل با ورود این دختر کوچولو حال و هوای تازهای پیدا میکند. فیینا سرمست و رها در کوهها و جنگلها ماجراجویی میکند و به قلمروی کوچکش چند درخت و حیوان تازه میبخشد و این در حالی است که جک و میبل هم پابهپای او رازهای تازهی طبیعت و زندگی را کشف میکنند.
فیینا شبیه به موجودات جادویی کوچکی است که سبکپا و رها روی زمین راه میرود، بی آن که گیاه و حیوانی را بیازارد، او زادهی طبیعت است، از آسمان آمده و روی زمین ماندگار شده است. در رفتار و ظاهر او چیزی غیردنیایی و غیرزمینی وجود دارد، مژههای برفی، نگاه مات آبی، ظهور ناگهانیاش. او طوری در جهان اطرافش میچرخد که انگار با وجود سن و سال کمش، تجربهی زیادی از جنگل و طبیعت دارد. صدای پایش را کسی نمیشنود، یک لحظه اینجاست و لحظهای دیگر روی قلهی یک کوه در آن سوی جنگل. او ماندگار نیست، مدام میرود و میآید، مثل امواج اقیانوسها هم گیرنده است و هم دهنده.
کتاب سه فصل دارد که در ابتدای هر فصل بخشی از یک کتاب آمده و با محتوای همان فصل ارتباط معنایی ظریفی دارد. پایان داستان به رغم فضای افسانهواری که دارد، رویایی نیست، یک پایان منطقی و عقلانی برای داستانی که تا آخرین لحظه، انتظار اتفاقی بزرگ در پایان آن میرود. و غافلگیری بزرگ، همان پایانبندی درست و سادهای است که نویسنده زیرکانه آن را ساخته و پرداخته است.
قسمت هایی از کتاب دختر برفی
از میان درختان برهنه که می گذشت، احساس وجد توأم با بهت و وضوح هدفی که در سرمی پروراند، او رابه وحشت انداخت. به آن چه پشت سر گذاشته بود فکر نمی کرد، بلکه با نوعی وسواس سفید و سیاه گونه، تنها به همین لحظه می اندیشید، صدای برخورد پاشنه پوتینش با زمین یخ زده، وزش باد سرد به موهایش، نفس های عمیقش. به طور عجیبی قوی و مطمئن بود.
سرما داشت در وجودش رخنه می کرد. دست هایش را کنار بدنش آویزان کرد. پشت به صخره کرد تا از همان راهی که آمده بود برگردد. صدای تالاپ تالاپ قلبش را در گلویش می شنید. پاهایش توان نگه داشتن بدنش را نداشتند. مطمئن نبود در راه برگشت به خانه، یخ ها نشکنند و او را به کام مرگ نفرستند.
درباره ایووین آیوی، خالق دختر برفی
آیوی در سال 1973 در آلاسکا به دنیا آمده است. مادر آیوی نام ایووین را برایش انتخاب کرد، نام یکی شخصیتهای اسطورهای کتاب «ارباب حلقهها». او پیش از این که نویسنده شود، برای روزنامهها خبر تهیه میکرد. دختر برفی اولین کتاب این نویسنده است که در سال 2012 منتشر شده است. این کتاب در سال 2013 کاندید دریافت جایزهی کتاب دختر برفی شد.
کتاب دختر برفی، رمانی نوشته ی ایووین آیوی است که اولین بار در سال 2012 منتشر شد. آلاسکا در سال 1920، جایی سخت برای زندگی بود به خصوص برای تازه واردهایی مثل جک و میبل. آن ها که بچه ای ندارند، در حال فاصله گرفتن از هم هستند: جک زیر فشار کار در مزرعه کمرش خم شده و میبل نیز از تنهایی و ناامیدی در رنج است. وقتی اولین برف سال شروع به باریدن می کند، آن ها کودکی برفی را درست می کنند. صبح روز بعد، خبری از کودک برفی نیست اما آن ها دختری خردسال با موهای طلایی را می بینند که در حال دویدن در میان درختان است. این دختر کوچک که خود را فاینا می نامد، انگار دختری است که در جنگل بزرگ شده است. اما در این مکان زیبا و خشن، اتفاقات معمولا آنطور که به نظر می رسند، نیستند...
«دختر برفی» داستانی عاشقانه است. داستان پیدایی دختری از یک آدم برفی و بدل شدن به فرزند زوجی پیر و بالندگی او. داستان دختری که زیبایی فوق العاده ای دارد و بالاخره روایت عشقی که میان او و پسری ایجاد می شود، روایتی لطیف و استثنایی که سرانجامی تراژیک پیدا می کند. این کتاب اثر ادبی فوق العاده ای است که در دنیا با استقبال بی نظیری روبرو شده. اثری روان، زیبا و شاعرانه که خواننده راعمیقا درگیر خود می کند.
خلاصه داستان کتاب دختر برفی
سال 1920 است. «جک» و «میبل» زن و شوهری هستند که در آلاسکا زندگی میکنند. ده سال پیش نوزاد آنها مرده به دنیا آمده، بدون این که میبل بتواند او را ببیند. طی تمام این سالها، سکوت و رخوت خانهی سرد آنها، یک دیوار بزرگ بین آنها کشیده است. با اولین بارش برف در همین سال، شور ناگهانی عجیبی سراغ میبل میآید و با کمک جک یک آدمبرفی کوچک درست میکند. یک آدم برفی درست مثل دخترکوچولویی هشت نه ساله: «فیینا» با پالتوی آبی، شال گردن قرمز و صورتی کوچک و دلنشین. این آدم برفی در جادوی مهتاب و برف نیمهشب جان میگیرد و از حیاط کوچک خانهی جک و میبل ناپدید میشود.
درباره کتاب دختر برفی
به قلمروی عجیب و غریب ایووین آیوی خوش آمدید. سرزمینی که در آن هیچ قاعده و قانونی پایدار نیست و همیشه باید انتظار دور از ذهنترین اتفاقات را هم داشت. جالب اینجاست که تمام این قانونشکنیها در بسـ*ـتر همان زندگی عادی و زمینی آدمها اتفاق میافتد. این کتاب در مرز رئالیسم جادویی و افسانه به آرامی در نوسان است. درست همان لحظهای که مخاطب احساس میکند وارد دنیای پریان و افسانههای جادویی شده، ناگهان همه چیز شکلی منطقی به خود میگیرد و دلایلی دنیایی و خاکی پیدا میکند. البته نویسنده چندان ابایی از بازی دادن خواننده ندارد و او را با خود در این سرزمین نیمه واقعی به این طرف و آن طرف میکشاند. او بدون این که در همراهی واقعیت و خیال اغراق کرده باشد، ذوق خواننده را کور نمیکند و همیشه او را مشتاق و وفادار به داستان نگه میدارد. در واقع، آیوی نویسندهی زیرکی است که حتی تا پایان کتاب هم نمیشود فهمید با داستانی واقعگرایانه سروکار داریم یا یک قصهی خیالی شیرین. ردپای دنیاهای موازی را هم در این داستان میتوان دید. انگار در همین دنیا، یک زندگی در دو جا جریان دارد، یکی در حیاط پشتی خانهی جک و میبل، یکی هم در کلبهای فرسوده در قلهی کوههای وحشی و برفی.
در این بین میبل و جک هم انگار مثل خوانندگان سرگذشتش گیج و سردرگماند. آنها هم به دنبال راز دختری هستند که با هر برف جان تازه میگیرد و سرکی به خانه و زندگیشان میزند و این زن و شوهر را غافلگیر میکند. زندگی روزمره و افسردهی جک و میبل با ورود این دختر کوچولو حال و هوای تازهای پیدا میکند. فیینا سرمست و رها در کوهها و جنگلها ماجراجویی میکند و به قلمروی کوچکش چند درخت و حیوان تازه میبخشد و این در حالی است که جک و میبل هم پابهپای او رازهای تازهی طبیعت و زندگی را کشف میکنند.
فیینا شبیه به موجودات جادویی کوچکی است که سبکپا و رها روی زمین راه میرود، بی آن که گیاه و حیوانی را بیازارد، او زادهی طبیعت است، از آسمان آمده و روی زمین ماندگار شده است. در رفتار و ظاهر او چیزی غیردنیایی و غیرزمینی وجود دارد، مژههای برفی، نگاه مات آبی، ظهور ناگهانیاش. او طوری در جهان اطرافش میچرخد که انگار با وجود سن و سال کمش، تجربهی زیادی از جنگل و طبیعت دارد. صدای پایش را کسی نمیشنود، یک لحظه اینجاست و لحظهای دیگر روی قلهی یک کوه در آن سوی جنگل. او ماندگار نیست، مدام میرود و میآید، مثل امواج اقیانوسها هم گیرنده است و هم دهنده.
کتاب سه فصل دارد که در ابتدای هر فصل بخشی از یک کتاب آمده و با محتوای همان فصل ارتباط معنایی ظریفی دارد. پایان داستان به رغم فضای افسانهواری که دارد، رویایی نیست، یک پایان منطقی و عقلانی برای داستانی که تا آخرین لحظه، انتظار اتفاقی بزرگ در پایان آن میرود. و غافلگیری بزرگ، همان پایانبندی درست و سادهای است که نویسنده زیرکانه آن را ساخته و پرداخته است.
قسمت هایی از کتاب دختر برفی
از میان درختان برهنه که می گذشت، احساس وجد توأم با بهت و وضوح هدفی که در سرمی پروراند، او رابه وحشت انداخت. به آن چه پشت سر گذاشته بود فکر نمی کرد، بلکه با نوعی وسواس سفید و سیاه گونه، تنها به همین لحظه می اندیشید، صدای برخورد پاشنه پوتینش با زمین یخ زده، وزش باد سرد به موهایش، نفس های عمیقش. به طور عجیبی قوی و مطمئن بود.
سرما داشت در وجودش رخنه می کرد. دست هایش را کنار بدنش آویزان کرد. پشت به صخره کرد تا از همان راهی که آمده بود برگردد. صدای تالاپ تالاپ قلبش را در گلویش می شنید. پاهایش توان نگه داشتن بدنش را نداشتند. مطمئن نبود در راه برگشت به خانه، یخ ها نشکنند و او را به کام مرگ نفرستند.
درباره ایووین آیوی، خالق دختر برفی
آیوی در سال 1973 در آلاسکا به دنیا آمده است. مادر آیوی نام ایووین را برایش انتخاب کرد، نام یکی شخصیتهای اسطورهای کتاب «ارباب حلقهها». او پیش از این که نویسنده شود، برای روزنامهها خبر تهیه میکرد. دختر برفی اولین کتاب این نویسنده است که در سال 2012 منتشر شده است. این کتاب در سال 2013 کاندید دریافت جایزهی کتاب دختر برفی شد.
معرفی کتاب دختر برفی | ایووین آیوی
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: