- عضویت
- 6/2/20
- ارسال ها
- 7,624
- امتیاز واکنش
- 13,279
- امتیاز
- 428
- زمان حضور
- 82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
در دوران هخامنشی، کتیبههای حکاکی شده بر روی کوهها به سه زبان عیلامی، فارسی باستان و اکدی نوشته شدهاست. این مقاله به توضیح کتیبههای فارسی باستان میپردازد.
تاریخچه پژوهش در زبان فارسی باستان
اولین آشنایی اروپائیان با خطوط میخی در سال ۱۶۱۸ میلادی روی داد یعنی در زمانی که سفرای پادشاه اسپانیا فیلیپ سوم در دربار شاه عباسی اول بنامهای راهب آنتونیو دو گووهآ[Latin ۱] و دوک دن گارسیا د سیلوا فیگوروا[Latin ۲] برای اولین بار در اروپا موضوع علائم میخی را که در ویرانههای کاخ داریوش بزرگ در تـ*ـختجمشید پیدا شده بود به اطلاع محققین رساندند. گارسیا یادآور شد که خطوطی را که دیده بهیچوجه با خطوط دیگر شباهت نداشته و صور هرمی شکلی است که به طرق مختلف نقش شدهاست.
در سال ۱۶۲۱ پیشاهنگ شرقیشناس کشور ایتالیا به نام پیترو دلاواله ویرانههای رخت جمشید را توصیف نمود و از پنج علامت خطوط میخی نسخههایی عکسبرداری، یعنی شبیهنویسی کرد. با توجه به سمت و جهت استقرار علائم چنین استنباط نمود که خطوط مزبور باید از چپ به راست خوانده شود. دلاواله علائم میخی را به دقت نسخهبرداری کرد و جهت خواندن خطوط مزبور را تعیین نمود.
در سال ۱۶۷۴ جهانگرد فرانسوی موسوم به ژان شاردن نسخهای از کتیبههای فارسی باستان را به همراه خود به کشور اروپا برد. او به اشتباه تصور میکرد که کتیبههای مزبور باید مانند هزوارشهای چینی از بالا به پائین خوانده شود.
کشف رمز خواندن خطوط میخی بعدها به کندی انجام گرفت؛ بدین معنی که برای خواندن کتیبهها لازم بود معنای هر علامت معلوم گردد، در حالی که هنوز زبانی که این خطوط میخی بدان تحریر شده بود و زمان تحریز و ملت منتسب به آن از مسائل مجهول بهشمار میرفت.
در ماه مارس ۱۷۶۵ میلادی، کارستن نیبور مورخ شهیر و نامی، در حین سیر و گردش خویش، چند روزی را هم در تـ*ـختجمشید گذرانید و از کتیبههای معروف و تازه کشف شده نسخهبرداری دقیق نمود. این اقدام وی گامی بود که به جلو برداشته شد، زیرا تا آن زمان هنوز در اروپا نسخهٔ دقیقی از متون مرتبط به یکدیگر وجود نداشت. کارستن نیبور نظر پیترو دلاواره را مبنی بر اینکه خطوط میخی باید از راست به چپ خوانده شود تائید و تصدیق نمود و علاوه بر آن نیبور به این نکته توجه کرد که کلیهٔ کتیبههای تـ*ـختجمشید در سرستون قرار گرفته یا در روی لوحههای جداگانهای منقوش است و این لوحهها هم سهگانه بودهاست. در نتیجهٔ این مشاهدات چنین نتیجه گرفت که کتیبههای مزبور با سه نوع خط نوشته شده، ولی متن همهٔ آنها یکی است. خط نوع اول سادهتر و الفبایی و مشتمل بر ۴۲ علامت میباشد. اثر نیبور که در سال ۱۷۷۸ میلادی انتشار یافت در امر آشنایی اروپائیان با خطوط میخی کمک شایانی نمود و مبنا و پایهٔ کشف رمز خواندن خط مزبور قرار گرفت و از اینرو تمام کوششها در راه مطالعه و تحقیق دربارهٔ خط ساده معطوف و متمرکز گردید.
در سال ۱۷۹۸ م دانشمند آلمانی، گ تیخسن[Latin ۳] به این نتیجه رسید که خط کج در کتیبههای نوع اول جنبه مقسم کلمات را دارد. او بعد از دقت زیاد پی برد که تعداد علائم بین اینگونه مقسمها، هیچگاه از رقم ده بی احترامی نمیکند. این مشاهدات سبب شد که تیخسن با نظر نیبور مبنی بر اینکه نوع اول خط الفبایی است و گروه علائم واقع در بین خطوط میخی کج، معرف واژهها و کلمات میباشد و هر علامتی نماینده یک حرف است، موافقت کرد. بهعلاوه تیخسن، اینطور فکر میکرد که هر سه نوع خط جنبه الفبایی دارد و خود کتیبهها مربوط به پادشاهان پارت و اشکانی میباشد، گرچه تمام نظرات «تیخسن» کاملاً منطبق با واقعیت نبود، اما بدون تردید نظر وی در مورد مفهوم و معنای خط کج در کشف خواندن خطوط میخی قدمی بسیار مؤثر بود.
در سال ۱۸۰۲ م ف. مونتر[Latin ۴] دانمارکی چنین نظر داد که گروه علائمی که زیاد دیده میشود، حاوی القاب پادشاهان است و چون این کتیبهها در ایران کشف شده، بنابراین باید چنین حدس زد که به دستور و فرمان پادشاهان ایران نیز حک گردیده است. مقارن همین احوال باستانشناسان نیز به نوبه خود اعتراف کردند که کاخهای پرسپولیس (مجموعاً) از کاخهای هخامنشیان بهشمار میآید و کتیبههایی که روی دیوارهای کاخ را پوشانیده است به دورهای منسوب است که بناهای مزبور ساخته شدهاست. از اینرو مونتر چنین نتیجه گرفت که زبان نوع اول مربوط به زبان ایران باستان و نزدیک به زبان اوستا است. او توجه به قوانین و قواعد زبان اوستایی و مراجعه به خطوط پهلوی و گرجی و ارمنی چهارده علامت از علائم خطوط میخی را خواند، ولی بهطوریکه بعداً معلوم گردید، از آن چهارده علامت فقط دو حرف a و b را صحیح خوانده بود. مونتر به این مطلب نیز توجه کرد که در نقش رستم نقوش برجسته مصریها و نوبیها و سایر ملل آفریقایی یعنی کسانی که از اتباع دولت ایران بوده و جز خراجگزار پادشاهان ایران باستان محسوب میشدند، کنده شدهاست. طبق منابع و مآخذ یونانی معلوم بود که سرزمین امپراطوری عظیمالشان ایران تا قاره آفریقا فقط در دوران سلطه و اقتدار هخامنشیان گسترش داشتهاست. پس مونتر اینطور نتیجه گرفت که کتیبههای خط میخی مکشوف در ایران به سه زبان عمده حکومت هخامنشیان تنظیم گردیده و موضوع متنهای تمام انواع خطوط یکی است. مونتر نظر مهم دیگری نیز ابراز کرد و گفت که امکان دارد بعضی از تغییرات در انتهای گروه علائم (کلمات) تغییرات صرفی و دستوری باشد.
بدین ترتیب اقدامات مربوط به کشف رموز خواندن خط میخی به کندی و تحمل رنج زیاد پیش میرفت و تمام نتایج مثبتی که به دست میآمد از دایره فرضیه و توهم قدم فراتر نمینهاد. بیش از ۱۰۰ سال گذشت تا فقط ۲ علامت، آنهم از روی حدس شناخته شد. جای تعجب نیست که بسیاری از محققین راه تخیل پیمودند بهطوریکه در سال ۱۸۰۲، شخصی بنام لیختن اشتین[Latin ۵] اعتقاد راسخ داشت که علائم خطوط میخی هر سه نوع از انواع الفبای کوفی است و باید از راست به چپ خوانده شود. او معتقد بود که این خطوط به زبان عربی نوشته شده و به سبک و روش آیات قرآن حاوی آیاتی است. یکی دیگر از معاصرین تیخسن، بنام س. ویته[Latin ۶] عقیده داشت که اهرام مصر و ویرانههای تـ*ـخت جمشید در طبیعت به وجود آمدهاند و نتیجه و ثمره پیدایش آتشفشانی است. قبل از آن بعضی دانشمندان میکوشیدند تا خطوط میخی را به زبان یونانی بخوانند.
گروتفند ۲۷ ساله به خواندن کتیبههای خطوط میخی تـ*ـخت جمشید پرداخت. اساس کار او به این منوال بود که بعضی از نظریات و افکار پیشینیها را پذیرفت و با ابنی نظر که خط کج، مقسم کلمات است موافقت نمود. همچنین تائید کرد که گروه هفت علامتی که غالباً و مکرراً به چشم می خورد به معنای پادشاه است و کتیبههای مزبور متعلق به دوره هخامنشیان میباشد و برای تعیین نام واقعی پادشاهان ایران باید به زبان اوستایی متوسل شد و علامتی که بیشتر به چشم می خورد همان حرف «a» میباشد. بدیهی است این نظریات باز هم کلاً جنبه فرضیه را داشت، ولی گروتفند از بین کلیه این فرضیهها و نظریهها روش خود را برگزید.
تاریخچه پژوهش در زبان فارسی باستان
اولین آشنایی اروپائیان با خطوط میخی در سال ۱۶۱۸ میلادی روی داد یعنی در زمانی که سفرای پادشاه اسپانیا فیلیپ سوم در دربار شاه عباسی اول بنامهای راهب آنتونیو دو گووهآ[Latin ۱] و دوک دن گارسیا د سیلوا فیگوروا[Latin ۲] برای اولین بار در اروپا موضوع علائم میخی را که در ویرانههای کاخ داریوش بزرگ در تـ*ـختجمشید پیدا شده بود به اطلاع محققین رساندند. گارسیا یادآور شد که خطوطی را که دیده بهیچوجه با خطوط دیگر شباهت نداشته و صور هرمی شکلی است که به طرق مختلف نقش شدهاست.
در سال ۱۶۲۱ پیشاهنگ شرقیشناس کشور ایتالیا به نام پیترو دلاواله ویرانههای رخت جمشید را توصیف نمود و از پنج علامت خطوط میخی نسخههایی عکسبرداری، یعنی شبیهنویسی کرد. با توجه به سمت و جهت استقرار علائم چنین استنباط نمود که خطوط مزبور باید از چپ به راست خوانده شود. دلاواله علائم میخی را به دقت نسخهبرداری کرد و جهت خواندن خطوط مزبور را تعیین نمود.
در سال ۱۶۷۴ جهانگرد فرانسوی موسوم به ژان شاردن نسخهای از کتیبههای فارسی باستان را به همراه خود به کشور اروپا برد. او به اشتباه تصور میکرد که کتیبههای مزبور باید مانند هزوارشهای چینی از بالا به پائین خوانده شود.
کشف رمز خواندن خطوط میخی بعدها به کندی انجام گرفت؛ بدین معنی که برای خواندن کتیبهها لازم بود معنای هر علامت معلوم گردد، در حالی که هنوز زبانی که این خطوط میخی بدان تحریر شده بود و زمان تحریز و ملت منتسب به آن از مسائل مجهول بهشمار میرفت.
در ماه مارس ۱۷۶۵ میلادی، کارستن نیبور مورخ شهیر و نامی، در حین سیر و گردش خویش، چند روزی را هم در تـ*ـختجمشید گذرانید و از کتیبههای معروف و تازه کشف شده نسخهبرداری دقیق نمود. این اقدام وی گامی بود که به جلو برداشته شد، زیرا تا آن زمان هنوز در اروپا نسخهٔ دقیقی از متون مرتبط به یکدیگر وجود نداشت. کارستن نیبور نظر پیترو دلاواره را مبنی بر اینکه خطوط میخی باید از راست به چپ خوانده شود تائید و تصدیق نمود و علاوه بر آن نیبور به این نکته توجه کرد که کلیهٔ کتیبههای تـ*ـختجمشید در سرستون قرار گرفته یا در روی لوحههای جداگانهای منقوش است و این لوحهها هم سهگانه بودهاست. در نتیجهٔ این مشاهدات چنین نتیجه گرفت که کتیبههای مزبور با سه نوع خط نوشته شده، ولی متن همهٔ آنها یکی است. خط نوع اول سادهتر و الفبایی و مشتمل بر ۴۲ علامت میباشد. اثر نیبور که در سال ۱۷۷۸ میلادی انتشار یافت در امر آشنایی اروپائیان با خطوط میخی کمک شایانی نمود و مبنا و پایهٔ کشف رمز خواندن خط مزبور قرار گرفت و از اینرو تمام کوششها در راه مطالعه و تحقیق دربارهٔ خط ساده معطوف و متمرکز گردید.
در سال ۱۷۹۸ م دانشمند آلمانی، گ تیخسن[Latin ۳] به این نتیجه رسید که خط کج در کتیبههای نوع اول جنبه مقسم کلمات را دارد. او بعد از دقت زیاد پی برد که تعداد علائم بین اینگونه مقسمها، هیچگاه از رقم ده بی احترامی نمیکند. این مشاهدات سبب شد که تیخسن با نظر نیبور مبنی بر اینکه نوع اول خط الفبایی است و گروه علائم واقع در بین خطوط میخی کج، معرف واژهها و کلمات میباشد و هر علامتی نماینده یک حرف است، موافقت کرد. بهعلاوه تیخسن، اینطور فکر میکرد که هر سه نوع خط جنبه الفبایی دارد و خود کتیبهها مربوط به پادشاهان پارت و اشکانی میباشد، گرچه تمام نظرات «تیخسن» کاملاً منطبق با واقعیت نبود، اما بدون تردید نظر وی در مورد مفهوم و معنای خط کج در کشف خواندن خطوط میخی قدمی بسیار مؤثر بود.
در سال ۱۸۰۲ م ف. مونتر[Latin ۴] دانمارکی چنین نظر داد که گروه علائمی که زیاد دیده میشود، حاوی القاب پادشاهان است و چون این کتیبهها در ایران کشف شده، بنابراین باید چنین حدس زد که به دستور و فرمان پادشاهان ایران نیز حک گردیده است. مقارن همین احوال باستانشناسان نیز به نوبه خود اعتراف کردند که کاخهای پرسپولیس (مجموعاً) از کاخهای هخامنشیان بهشمار میآید و کتیبههایی که روی دیوارهای کاخ را پوشانیده است به دورهای منسوب است که بناهای مزبور ساخته شدهاست. از اینرو مونتر چنین نتیجه گرفت که زبان نوع اول مربوط به زبان ایران باستان و نزدیک به زبان اوستا است. او توجه به قوانین و قواعد زبان اوستایی و مراجعه به خطوط پهلوی و گرجی و ارمنی چهارده علامت از علائم خطوط میخی را خواند، ولی بهطوریکه بعداً معلوم گردید، از آن چهارده علامت فقط دو حرف a و b را صحیح خوانده بود. مونتر به این مطلب نیز توجه کرد که در نقش رستم نقوش برجسته مصریها و نوبیها و سایر ملل آفریقایی یعنی کسانی که از اتباع دولت ایران بوده و جز خراجگزار پادشاهان ایران باستان محسوب میشدند، کنده شدهاست. طبق منابع و مآخذ یونانی معلوم بود که سرزمین امپراطوری عظیمالشان ایران تا قاره آفریقا فقط در دوران سلطه و اقتدار هخامنشیان گسترش داشتهاست. پس مونتر اینطور نتیجه گرفت که کتیبههای خط میخی مکشوف در ایران به سه زبان عمده حکومت هخامنشیان تنظیم گردیده و موضوع متنهای تمام انواع خطوط یکی است. مونتر نظر مهم دیگری نیز ابراز کرد و گفت که امکان دارد بعضی از تغییرات در انتهای گروه علائم (کلمات) تغییرات صرفی و دستوری باشد.
بدین ترتیب اقدامات مربوط به کشف رموز خواندن خط میخی به کندی و تحمل رنج زیاد پیش میرفت و تمام نتایج مثبتی که به دست میآمد از دایره فرضیه و توهم قدم فراتر نمینهاد. بیش از ۱۰۰ سال گذشت تا فقط ۲ علامت، آنهم از روی حدس شناخته شد. جای تعجب نیست که بسیاری از محققین راه تخیل پیمودند بهطوریکه در سال ۱۸۰۲، شخصی بنام لیختن اشتین[Latin ۵] اعتقاد راسخ داشت که علائم خطوط میخی هر سه نوع از انواع الفبای کوفی است و باید از راست به چپ خوانده شود. او معتقد بود که این خطوط به زبان عربی نوشته شده و به سبک و روش آیات قرآن حاوی آیاتی است. یکی دیگر از معاصرین تیخسن، بنام س. ویته[Latin ۶] عقیده داشت که اهرام مصر و ویرانههای تـ*ـخت جمشید در طبیعت به وجود آمدهاند و نتیجه و ثمره پیدایش آتشفشانی است. قبل از آن بعضی دانشمندان میکوشیدند تا خطوط میخی را به زبان یونانی بخوانند.
گروتفند ۲۷ ساله به خواندن کتیبههای خطوط میخی تـ*ـخت جمشید پرداخت. اساس کار او به این منوال بود که بعضی از نظریات و افکار پیشینیها را پذیرفت و با ابنی نظر که خط کج، مقسم کلمات است موافقت نمود. همچنین تائید کرد که گروه هفت علامتی که غالباً و مکرراً به چشم می خورد به معنای پادشاه است و کتیبههای مزبور متعلق به دوره هخامنشیان میباشد و برای تعیین نام واقعی پادشاهان ایران باید به زبان اوستایی متوسل شد و علامتی که بیشتر به چشم می خورد همان حرف «a» میباشد. بدیهی است این نظریات باز هم کلاً جنبه فرضیه را داشت، ولی گروتفند از بین کلیه این فرضیهها و نظریهها روش خود را برگزید.
| کتیبههای پارسی باستان |
رمان ۹۸ | دانلود رمان
نودهشتیا,بزرگترین مرجع تایپ رمان, دانلود رمان جدید,دانلود رمان عاشقانه, رمان خارجی, رمان ایرانی, دانلود رمان بدون سانسور,دانلود رمان اربابی,
roman98.com
آخرین ویرایش توسط مدیر: