خوش آمدید به رمان ۹۸ | بهترین انجمن رمان نویسی

رمان ۹۸ با هدف ترویج فرهنگ کتاب خوانی و تقویت قلم عزیزان ایجاد شده است.
هدف ما همواره ایجاد محیطی گرم و صمیمی و دوستانه بوده
برای مطالعه کامل رمان‌ها و استفاده از امکانات انجمن
به ما بپیوندید و یا وارد انجمن شوید.

ASaLi_Nh8ay

مدیر بازنشسته رمان ۹۸
کاربر رمان ۹۸
  
عضویت
6/2/20
ارسال ها
7,644
امتیاز واکنش
13,283
امتیاز
428
محل سکونت
خیابآن بَهآر | کوچه اُردی‌بهشت | پِلآکِ 1
زمان حضور
82 روز 4 ساعت 42 دقیقه
نویسنده این موضوع
به پادشاهی رسیدن گشتاسب

قیصر پذیرفت و گشتاسپ به سوی اردوگاه زریر روانه شد. وقتی گشتاسپ به آن‌جا رسید ایرانیان به گرمی از او استقبال کردند. سپس دید که پدرش لهراسب، تاج و عرش پادشاهی را برای او فرستاده‌است.

چو گشتاسپ عرش پدر دید شاد نشست از برش تاج بر سر نهاد​

پس از آن، گشتاسپ پیامی نزد قیصر فرستاد و به اون گفت که خواسته‌ی او انجام شده است و از قیصر خواست خودش به آنٔجا بیاید. وقتی قیصر به دشت آمد و گشتاسپ را با تاج فیروزه دید:

بدانست قیصر که گشتاسپ اوست فروزنده جان لهراسپ اوست

فراوانش بستود و بردش نماز وز آنجا سوی عرش رفتند باز​

سپس گشتاسپ هدایا و غلامان بسیار برای همسرش کتایون فرستاد و او را به نزد خود فراخواند. پس از آن، همگی به سمت ایران حرکت کردند. در ایران، لهراسب به استقبال آنان آمد:

بدو شادمان گشت لهراسپ شاه مر او را نشاند از بر عرش و گاه

لمس کنید و تاجش به سر بر نهاد همی آفرین کرد با تاج یاد​

و گشتاسپ، در کنار همسرش کتایون تا سالها بر ایران حکومت کرد.




گشتاسب و کتایون | از اوستا تا شاهنامه

 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
  • تشکر
Reactions: Setareh7
shape1
shape2
shape3
shape4
shape7
shape8
بالا